انگار تروریستها روششان را عوض کرده بودند. «درزاده» سریع با یک دستش در را بست و با دست دیگرش شروع به تیراندازی کرد. تروریستها که از ورود به ساختمان ستاد نا امید شده بودند با کنترل از راه دور بمب کار گذاشته شده در ماشین انتحاری را منفجر کردند.
به گزارش خط هشت ؛ شهادت پایان نیست، آغاز است، تولدی دیگر است در جهانی فراتر از آنکه عقل زمینی به ساحت قدس آن راه یابد. تولد ستارهای است که پرتو نورش عرصه زمان را در مینوردد و زمین را به نور ربالارباب اشراق میبخشد.
دو داستان زیبا و سرنوشت ساز از شهید مدافع وطن ناصر درزاده که در تاریخ 15/9/1397 براثر حمله انتحاری ایادی استکبار به شهادت رسید. لیکن با رشادت و شهادت خود از فاجعه ای که دشمنان اسلام برایمان درنظر گرفته بودند پیشگیری کرد.
ده دقیقه دیر رسید
سن و سالش از بقیه سربازها بیشتر بود. ازدواج کرده بود و دو تا فرزند پسر داشت. اصالتاً یزدی بود. به عبارت دقیقتر بچه روستای توردان از توابع فهرج یزد بود. بعد از دوره آموزشی در کرمان با رفقایش تقسیم شدند برای ادامه خدمت در میرجاوه. جوان شجاع و نترسی بود. ده دقیقه قبل از اینکه به پاسگاه مرزی برسد تروریستها حمله کردند و همرزمانش را به اسارت گرفتند. بعضی از آنها هم شهید شده بودند. وقتی آن صحنهها را دید با افسوس گفت: «کاش من هم لیاقت شهادت داشتم...»...
فداکاری
تروریستهای مرزهای شرقی و غربی ایران همگی سر و ته یک کرباس بودند. فقط اسمشان فرق میکرد. حتی عملیاتهای انتحاریشان هم شبیه هم بود. یکی از روشهای رایج تکفیریها در عراق و سوریه استفاده از خودرو بمب گذاری شده و ورود ناگهانی و پر سرعت به ساختمانهای حساس دولتی یا نظامی بود. فرماندهان مرزبانی شرق کشور با استفاده از همین تجربهها جلوی درب ورودی ستاد فرماندهی چابهار موانعی گذاشته بودند که عوامل انتحاری نتوانند با سرعت زیاد خودشان را به درب ساختمان بکوبند.
آن روز صبح «درزاده» شیفت دژبانی ستاد چابهار بود. با رفقایش نشسته بودند داخل اتاقک دژبانی که آمبولانس ستاد رسید. او که راننده آمبولانس را میشناخت از اتاق دژبانی بیرون آمد و در را برایش باز کرد. ناگهان متوجه شد که یک خودرو ناشناس خودش را چسبانده به آمبولانس و قصد ورود غیر مجاز به ساختمان ستاد را دارد. انگار تروریستها روششان را عوض کرده بودند. «درزاده» سریع با یک دستش در را بست و با دست دیگرش شروع به تیراندازی کرد. تروریستها که از ورود به ساختمان ستاد نا امید شده بودند با کنترل از راه دور بمب کار گذاشته شده در ماشین انتحاری را منفجر کردند. اگر جوان سرباز این فداکاری را نکرده بود فقط خدا میدانست که چند نفر دیگر شهید میشدند...
شادی روحش صلوات.