کتاب «مسجد رهبر»؛ تاریخ شفاهی مسجد کرامت، از مساجد تأثیرگذار و کانون مبارزان انقلاب در شهر مشهد دو ماه پس از عرضه و توسط انتشارات راه یار به چاپ سوم رسید.
به گزارش خط هشت، کتاب «مسجد رهبر» تاریخ شفاهی مسجد کرامت، از مساجد تأثیرگذار و کانون مبارزان انقلاب در شهر مشهد دو ماه پس از عرضه و توسط انتشارات راه یار به چاپ سوم رسید.
کتاب «مسجد رهبر»، گزارشی است از شکلگیری و فعالیتهای «مسجد کرامت» مشهد در نزدیکی حرم مطهر امام رضا(ع). این مسجد را که بعدها امام جماعتش، رهبر انقلاب اسلامی شد، میتوان از جهات گوناگون نمونهای ممتاز از الگوی فعالیت مسجدی در منظومه معرفتی آرمانی اسلام ناب معرفی کرد.
«مسجد رهبر»، از یک سو این الگو را توضیح میدهد و از دیگر سو، مسیر رشد مشهد انقلابی را از چند دهه پیش از انقلاب اسلامی روشن میکند؛ مسیری که در آن، برخی دشواریها و پیچیدگیهای آمیختن سنت و روشن فکری، توده و نخبگان، دینداری و مبارزه آشکار شده است.
آیتالله خامنهای، خودشان درباره حضورشان درباره مسجد کرامت در دهه ۵۰ چنین میگویند: «آن روز مسجد کرامت، بزرگترین مسجد شبستانی مشهد بود. یعنی توی مساجد محلهی مشهد مسجد بزرگتر از مسجد کرامت نبود. آن چنان جمعیت پر میشد توی این مسجد که جای یک نفر آدم هم واقعاً نبود. بعد از نماز مغرب شروع میکردم به درس، سخنرانی نبود. درس بود.
حالا میگویم چه کار میکردیم. آن قدر جمعیت زیاد میشد که قبل از آنی که من شروع بکنم - وسط نماز در مسجد را میبستند که دیگر نمیشد کسی وارد بشود. جمعیت متراکمی جمع میشد برای اینکه درس را گوش کنند، حالا درس چی بود؟ بنده آنجا هم حدیث، هم اعتقادات و هم نهجالبلاغه تدریس میکردم؛ با تخته سیاه. خود شیوهی کار برای مردم جاذب بود. حالا یک عده البته میآمدند تماشا کنند از این چند هزار آدم مثلاً. اما یقیناً درصدی هم میآمدند واقعاً یاد بگیرند و آموزش ببینند و یادداشت میکردند. توجه کردید؟ من امتحان کردم دیدم که شیوه درس گفتن اگر چنانچه با ابتکار، با نوعآوری، با انگیزش، با بیان خوب و با عمدهتر از همه، «محتوا» همراه باشد، توی آن یک چیزی باشد، همینجور لفاظی نباشد، جاذبه پیدا خواهد کرد.»
برشهایی از این کتاب مهم را در ادامه میخوانید.
* رهبر انقلاب، دکتر شریعتی را قبول داشتند
سیاست اصلی آقای خامنهای در مبارزه با رژیم، حرکت تربیتی بلندمدت با محوریت بازخوانی آموزههای اسلام و پیرایش آنها از تفاسیر غلطِ رایج بود. او بازگشت به روح اصیل اسلام را برای موفقیت در مسیر مبارزه کافی میدانست. ضمن اینکه در شناساندن اسلام تأکید بر کلیت داشت، نه صرفاً مفاهیمی از اسلام که نیازهای سریع مبارزه را تأمین کند. مطابق این دیدگاه، اگر اسلام جامع معرفی و به آن عمل شود، در مبارزه با ظلم و طاغوت هم کارآمد خواهد بود. لذا برای مبارزه اسلامی با رژیم طاغوتی لازم نیست ابعاد معنوی و فردی اسلام را نادیده گرفت یا فروکاست و ناظر به ابعاد اجتماعی، سیاسی و مبارزاتی تأویل کرد. برای مثال، برخلاف روش برخی انقلابیهای تندرو که راه مبارزه را فقط در حرکات مسلّحانه یا سخنرانیهایی در نقد رژیم میدانستند، بخشی از مراسم مسجد کرامت به پاسخگویی مسائل شرعی و توضیح فتاوای علما اختصاص داشت.

آقای خامنهای براساس همین دیدگاه خود، کتاب مفاتیحالجنان را یکی از میراث سُنّتی و مذهبی میداند و آن را تأیید میکند. آن زمان چنان فضایی حاکم بر فعالان اجتماعی بوده که تأیید آقای خامنهای بر این کتاب برای سؤالکنندگان جالب بوده است.
مهدی کریمی از راویان کتاب میگوید: «یک بار بعد از نماز آقا داشتند از راهروی مسجد بیرون میرفتند. من و سلیمینمین، دونفری رفتیم کنارشان. سلیمی از آقای خامنهای دوتا سؤال کرد. یکی راجع به دکترشریعتی که ایشان شریعتی را تأیید کرد، ولی گفت اشکالاتی هم دارد. یکی هم راجع به مفاتیح سؤال کرد. آن زمان روشنفکران مذهبی بعضی از دعاهای حاشیۀ مفاتیحالجنان را مسخره میکردند و بهنوعی آن دعاها را دست میگرفتند. ایشان مفاتیح را تأیید کردند که برای ما خیلی جالب بود.»
* جا گیر نمیآمد
جلسات سخنرانی و تفسیر آقای خامنهای در مسجد امامحسن(ع) و مدرسه میرزاجعفر و همچنین فعالیتهای اجتماعی، نظیر امدادرسانی به زلزلهزدگان گناباد و فعالیتهای سیاسی در راستای نهضت امامخمینی(ره) که از سالها قبل آغاز شده بود، باعث شد وی به شخصیتی انقلابی و خوشفکر در سطح شهر مشهد شناخته شود. گروهی از مخاطبان او بهواسطه شناخت قبلی و فعالیتهای سابق، پیگیر سخنرانیهایش بودند.
سیدحسین شفیعیدارابی از راویان کتاب در این باره میگوید: «وقتی که مثلاً شنیده شد که مسجد کرامتی هست و مقام معظم رهبری امامجماعت آن است، با توجه به اینکه ایشان آن روز بهعنوان چهره انقلابیِ سیاسی مطرح بوده، خب خیلیها کشیده شدند به آن مسجد. ما هم کشیده شدیم. مُصِر هم بودیم برویم. من یادم هست که غروب که میشد، واقعاً یکمقدار اگر دیر میجنبیدی، جا گیرت نمیآمد و خب همه هم میرفتند شرکت میکردند.»
سیدمحمدعلی ابطحی، از دیگر راویان «مسجد رهبر» برای نشاندادن شدت علاقه مردم به آقای خامنهای مثالی میزند: «آن مجموعهای هم که توی مسجد کرامت میرفتند، اگر آقای خامنهای توی یک پارکینگ هم بود، همان جمعیت بود؛ یعنی [اگر] یک پارکینگی را میگفتند [و اعلام میکردند بهعنوان مکان سخنرانی]، چون [مردم] آقای خامنهای را از بیرون شناخته بودند، دیدگاههایش را دیده بودند، میآمدند.»
* بیا جلو بایست
مرتضی عطایی از راویان کتاب که در آن زمان نوجوانی چهاردهپانزدهساله بوده، درباره علت حضور دائمی خود در نماز مسجد کرامت خاطرهای نقل میکند. او هرچند شناخت زیادی از آقای خامنهای نداشت، اما توجه ویژه ایشان به نوجوانان، مرتضی عطایی را هم جذب میکند.
«چهارده یا پانزدهساله بودم. دومین یا سومین باری بود که میرفتم مسجد کرامت پشتسر آقای خامنهای نماز بخوانم. من بعضی کتابهای آقای خامنهای را خوانده بودم. مثلاً درباره هند و کشمیر کتابی ترجمه کرده بودند که از کتابفروشی آقای علیزاده خریده بودم، اما نمیدانستم ایشان نویسنده همان کتابها است. خلاصه که من پشتسر آقا ایستادم برای نماز که خادم مسجد از آنطرف گفت: "بچه! بیا عقب بایست، نماز مردم خراب میشود." من هم زود مُهرم را برداشتم رفتم توی صف سومچهارم، عقبتر ایستادم.
آقا در حالتی بودند که میخواستند اللهاکبر بگویند و نماز را ببندند، اما نگفتند. این صدا را که شنیدند، رو برگرداندند. دیدند من رفتم صفهای پایینتر ایستادم. آقای خامنهای گفتند: «نه آقاجان! بیا همین جا بایست. نماز درست است، بیا.» آمدم ایستادم پشتسر آقا. خیلی کِیف کردم، آن نماز کِیفانه بود. همین تفقّد ایشان باعث شد که من جذب مسجد بشوم.»

بر اساس این گزارش، تحقیق و مصاحبههای این کتاب را که از سال ۱۳۸۸ شروع شده، به ترتیب حسن سلطانی، سیدمحمد امیر احمدی طباطبایی و احمد عسگری برعهده داشتهاند و طی آن با بیش از ۷۰ تَن از مرتبطان مسجد کرامت مصاحبه صورت گرفته و هزاران سند مطالعه شده است. تدوین و نویسندگی کتاب هم توسط مترضی انصاریزاده صورت گرفته است.
چاپ سوم کتاب ۵۴۴ صفحهای «مسجد رهبر» در شمارگان ۱۵۰۰ نسخه و قیمت ۵۰ هزار تومان توسط انتشارات «راه یار» منتشر شده است و علاقهمندان برای تهیه آن، علاوه بر کتابفروشیها، میتوانند با شمارههای ۰۲۱۴۲۴۹۵۴۵۴ و ۰۲۵۳۷۷۴۶۴۹۰ تماس بگیرند.
منبع: فارس