×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 690
چاپ کردن این صفحه

کمک به یک معلول ذهنی توسط شهید حامد جوانی

حامد درآمد چندانی نداشت؛ اما بعد از شهادتش فهمیدیم که پنهانی برای خانواده‌های فقیر برنج و روغن و سایر اقلام ضروری زندگی را تهیه می‌کرده است.

شنبه, 09 مرداد 1400 11:44 اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

از خصوصیات بارز حامد که من همه جا می‌گویم، دستگیری از دیگران و ازخودگذشتگی او بود. شاید همین خصوصیت باعث شد که حامد به مقام شهادت برسد. اینگونه نبود که هر شب، نماز شب بخواند یا نصف سال را روزه بگیرد؛ در عبادات، معمولی بود. نمازش را همیشه اول وقت می‌خواند و اگر فرصت داشت نماز شب می‌خواند و روزه‌هایش را هم می‌گرفت؛ اما از دیگران بسیار دستگیری می‌کرد؛ چه آن‌هایی که می‌شناخت و چه آن‌هایی که نمی‌شناخت. مثلاً اگر در جاده، ماشینی دچار مشکل شده یا بنزین تمام کرده بود، محال بود که حامد بدون کمک کردن از آنجا رد شود. بیشتر وقتش وقف دیگران بود و برای خودش کمتر وقت صرف می‌کرد. 
یکی از دوستانم تعریف می‌کرد: سومین روز شهادت حامد بود و داشتم به مراسمی که در مسجد طوبای تبریز برپا بود، می‌رفتم. در مسیر، جوانی را دیدم که او هم در چهارراه طالقانی منتظر ماشین بود تا به سمت خیابان آبرسانی برود. به نظر می‌رسید معلول ذهنی و حرکتی باشد. سوارش کردم و از او پرسیدم: «شما کجا می‌روید؟» گفت:«به مراسم آقا حامد.» پرسیدم: «او را از کجا می‌شناسید؟» با گریه گفت: «او ماهیانه برای منزل ما روغن و برنج می‌خرید و چون نمی‌توانستم حملش کنم، خودش تا داخل خانه می‌آورد.»
حامد درآمد چندانی نداشت؛ اما بعد از شهادتش فهمیدیم که پنهانی برای خانواده‌های فقیر برنج و روغن و سایر اقلام ضروری زندگی را تهیه می‌کرده است.

راوی: برادر شهید

 

بریده‌ای از کتاب «در رکاب علمدار»؛ درباره زندگی و شهادت  شهید مدافع حرم «حامد جوانی» (صفحات ۱۰۱ و ۱۰۲)
نویسنده: سید غفّار هاشمی
نشر معبر آسمانی

خواندن 842 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)