چاپ کردن این صفحه

پدر سردار شهید عمران همرنگ به فرزند شهیدش پیوست

چهارشنبه, 15 آبان 1398 16:39 اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

پدر سردار شهید عمران همرنگ پس از تحمل سال ها رنج دوری از فرزند شهیدش به دیار باقی شتافت.

 

به گزارش خط هشت، حاج علی همرنگ پدر سردار شهید والامقام عمران همرنگ پس از تحمل سالها رنج دوری از فرزند شهیدش بر اثر کهولت سن به دیار باقی شتافت.

مراسم تشییع و تدفین پدر این شهید والامقام دیروز ساعت ساعت ۱۱ از مقابل مسجد ائمه به سمت آرامستان غریبان برگزار شد.

عمران همرنگ، در 2 فروردين 1338  در خانواده ‏اى كشاورز، در روستاى رضى از توابع مشكين ‏شهر متولد شد.

دوران ابتدايى را در روستاى رضى مشكين ‏شهر گذراند و با آغاز دوره راهنمايى همراه پدر (على همرنگ) و مادر به اردبيل نقل مكان كرده و در محله سلمان ‏آباد (وحدت) ساكن شد. وی ضمن تحصیل  در كارگاه فرش‏بافى كه در منزل داير كرده بودند، نیزکار می کرد.

این شهید والامقام پس از اتمام دوران راهنمایی عازم تهران شد. قبل از انقلاب، اعلاميه‏ هاى حضرت امام (ره) را به خانه مى‏ آورد، مخفى مى‏ كرد. هميشه افرادى را دور خود جمع مى‏ كرد و آنها را به راهپيمايى تشويق مى ‏كرد، حتى يك روز در مدرسه كفن پوشيده  و در راهپيمايى شرکت کرد.

وی با پيروزى انقلاب اسلامى به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامى درآمد. بعد از مدتى تحصيلات خود را ادامه داد و هم‏زمان با حضور در جبهه ‏هاى جنگ، موفق به اخذ ديپلم شد. 

عمران، در سن 21 سالگى وقتى كه امام فرمودند "پاسداران ازدواج كنند" با دخترعمويش ازدواج كرد و نهایتا  پس از سه سال حضور در جبهه‏ های نبرد حق علیه باطل  در حالیکه  قائم مقامی فرمانده گردان حضرت قاسم (س) از لشکر 31 عاشورا را بر عهده داشت در اسفند 65 درعملیات کربلای 5ودر کنار «نهر جاسم» به درجه رفیع شهادت نائل شد و در آرامستان غريبان اردبيل به خاک سپرده شد.

فرازی از وصیت نامه سردار شهید عمران همرنگ؛

شكر خدایی را كه به ما توفیق داد تا در این جنگ شركت كنیم و شاهد پیروزی ها و دلاوری های سپاه اسلام باشیم اكنون در ایام محرم هستیم ماهی كه خون بر شمشیر پیروز شد ماهی كه تاریكی ها را پس زد و نور را پیروزی گردانید برادران و خواهران عزیزم رسالت ما در مقابل اسلام و انقلاب و همه شهیدان و كیفیت ادامه راه آنان در رساندن پیام مظلومیت اسلام و مظلومیت این انقلاب كه بر همه جهانیان بسی سنگین است بر عهده ماست من هم مثل تمامی برادران جان بر كف به غیر از جان چیزی ندارم كه به دین اسلام هدیه كنم لذا خواستم جان خود را در راه اسلام و عقیده ام و قرآنم قربانی كنم ایمان ما استوار و قلب ما آرام است ما را گریه مادران داغدیده و زاری خواهران بی برادر و اشك سالخوردگان و خردسالان از راه خویش بازنمی گرداند

 

 

منبع: سبلان‌ما

خواندن 865 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)