برخیها پایان جنگ تحمیلی را پایانی برای خصومت دشمنیها با ایران اسلامی میدانند، اما بسیاری از مردم باور دارند امروز دشمن در جبهه جنگ نرم در حال پیگیری است و سربازان امروز رزمندگان جنگ نرم هستند.
به گزارش خط هشت از زنجان ـ لشکر سلیمانیها؛ ویژهنامه هفته بزرگداشت بسیج: هشت سال دفاع مقدس تبلوری از وحدت و همدلی مردم ایران اسلامی برای مواجهه با سختیها و ناملایمات است، بسیجیان در این سالها با جان و مال خود برای دفاع از خاک برخاستند و توانستند حماس بیافرینند، اما این پایان داستان نبود، پس از پایان جنگ این بار سربازان جنگ فرهنگی پای کار آمدند تا رشادتهای هشت سال دفاع مقدس را برای همیشه زنده نگه دارند و از این رو آفرینش آثار هنری در حوزه دفاع مقدس آغاز شد.
بازنویسی خاطرات رزمندگان هشت سال دفاع مقدس یکی از این محورها بوده که موجب شد جمعی از صاحبان قلم، جهاد در این راه را آغاز کنند.
مهدی رفیعی یکی از جوانان خوش قریحه زنجانی است که با وجود اینکه جنگ را تجربه نکرده است اما به عنوان یک نویسنده بسیجی کار خود را در حوزه دفاع مقدس آغاز کرد، وی نگارش چندین کتاب در حوزه دفاع مقدس را انجام و جوایز زیادی در این راه کسب کرده است.
وی کسب رتبه سوم جشنواره داستان طلوع دیگر، رتبه سوم فیلمنامه جشنواره فیلم کوتاه بسیج استان زنجان، رتبه نخست جشنواره خاطره نویسی سطر و سنگر را در کارنامه خود دارد و از نویسندگان خاطرات چاپ شده در کتاب مجموعه خاطرات «شهادت با طعم آلبالو»، نویسنده کتاب «تنبیه برای 5 دقیقه» و از نویسندگان مجموعه داستانی دفاع مقدس «صوفیا» است.

فارس: خودتان را معرفی کنید و بفرمائید چرا در حوزه دفاع مقدس فعالیت دارید؟
نویسنده زنجانی: مهدی رفیعی هستم و به نظر بنده دفاع مقدس فقط 8 سال جنگ نبود، دفاع مقدس ما در تاریخ معاصر از آغاز حرکت مردم به تبعیت حضرت امام راحل آغاز شد و تا هم اکنون ادامه دارد، یعنی از آغاز این حرکت تاکنون دشمنان به روشهای گوناگون حمله کردهاند و ما همیشه در حال دفاع بودهام و هستیم.
فارس: چه چیزی موجب شد تا در حوزه دفاع مقدس فعالیت خود را آغاز کرده و علاقهمند به این بخش شوید؟
مهدی رفیعی: اخیرا حضرت آقا فرمودند اگر ما تاریخ خودمان را ننویسیم برایمان مینویسند و آن را جعل میکنند چنان که دارند میکنند بعید نیست که همین هالیوود از خلاء کمکاری ما استفاده کند و برای ما درباره انقلاب ما فیلم بسازد البته این حرکتشان را جسته گریخته در برخی از فیلمهایشان دست و پا شکسته نشان دادهاند و این کارشان را ادامه خواهند داد و آنها هیچ گاه نخواهند پذیرفت که ما در راه بازسازی هویت اسلامی – ایرانی به مطلوب خود برسیم و تلاششان را برای ممانعت خواهند کرد.
فارس: فعالیت در حوزه دفاع مقدس و در مجموع عصر معاصر را چطور ارزیابی میکنید؟
نویسنده زنجانی: نکته مهم این است که ما در ثبت روایات دفاع مقدس برخلاف گفته عدهای که میگویند خیلی کارشده بنده معتقدم ما هر چقدر در این عرصه کار کنیم، کم کار کردیم و زمینههای بسیاری برای آفرینش آثار در این موضوع داریم و کارهای بسیار فاخری را هم در دوره اخیر داشتهایم که قابل تقدیر است اما این را نباید فراموش کنیم که کارمان کافی است و دیگر تمام کنیم.
فارس: ادبیات جنگ در سایر کشورهای دنیا چگونه است؟
رفیعی: همان طور که گفتم هر ساله در کشورهای غربی با وجود گذشت یک قرن از جنگ جهانی اول ما شاهد تولید فیلمها، رمانها و چاپ خاطرات این جنگ هستیم و جنگ دوم جهانی حتی جنگ ویتنام، کره، افغانستان و عراق و تولید این آثار در غرب تمامی ندارد و هربار با زاویههای جدید و متفاوت به این موضوعات پرداخته میشود.

فارس: سخن آخر:
نویسنده زنجانی: در پایان از همه هنرمندانی که در این عرصه به آفرینش آثار در هر رشتهای شعر، موسیقی، داستان، فیلم و خاطره نگاری میپردازند تشکر کنم، انصافا دمشان گرم در این زمانهای که هجمهها از هر طرف به سوی آنها است با صبر و پشتکار آثاری را میآفرینند که تداوم بخش این هویت الهی است.
بخشی از کتاب شهادت با طعم آلبالو، روایت خاطرات حجتالله رفیعی به قلم مهدی رفیعی
پشه پران
خدا خدا میکردیم عراق یک شیمیایی بیاندازد تا مدتی از دست پشهها و مگسها راحت شویم در آن هوای گرم هر کاری میکردی نیشت میزدند و از روی پیراهن سوراخ سوراخ میکردند و از ترس آنها توی سنگر میخوابیدیم. پیش نماز گروهان «مهدی ستارنژاد» از بچههای بسیجی و مخلص بناب بود کارتونی پیدا میکرد توی سنگرها میگشت بچهها را باد میزد تا نسیمی هرچند گرم صورتهای سوخته و عرق کرده آنها بنشیند و کمی انرژی بگیرند و بروند سر پستشان، اما اجازه نمیداد کسی او را باد بزند، بیرون نیمچه نسیمی میوزید که بهتر از داخل سنگر بود البته اگر پشهها امان میدادند. زمانی که در لشکر ۳۱ عاشورا توی هورالعظیم مستقر بودیم چاره خوبی برای این موضوع پیدا کرده بودیم که از شر مگسها و پشههای سمج نجاتمان میداد، بچههای جهاد لدرهایشان را در محوطه پشت سنگرهای ما پارک میکردند شبها یواشکی میرفتیم و با هزار مکافات از باک لودرها یک قوطی کنسرو گازوئیل پر میکردیم.
همان مقدار برای چند روزمان کافی بود وقتی آن را به دست و پا و گردنمان میمالیدیم، پشهها جرات نمیکردند روی بدن ما بنشیند.
فقط مشکل آنجا بود که موقع نماز باید گازوئیل تمیز میشد تا وضویمان درست باشد با آب خالی که گازوئیل پاک نمیشد و صابون و تاید هم توی جبهه حکم جواهر را داشت بچههایی که تازه از مرخصی برگشته بودند اگر صابون همراهشان داشتند و به ما قرض میدادند تا روز به بعد اندازه یک برگ کاغذ هم از آن باقی نمیماند.
یکبار رفتیم تبلیغات لشکر و سوال کردیم میشود با دست گازوئیلی وضو گرفت جواب دادن نمیشود موقعی که آب و زمان کافی داریم تیمم جایز نیست با همه اینها استفاده از گازوئیل به استراحت در بیرون چادر میارزید پایمان را روی پای دیگر میانداختیم طاق باز دراز میکشیدیم و پشههای را نگاه میکردم که جرأت نداشتند نزدیکمان شوند.
منبع: فارس