به گزارش خط هشت ، سبک زندگی شهدا الگوهایی مناسب برای تمام اقشار جامعه است. خصوصاً برای مدیران که به واسطه تأثیرگذاری بیشترشان روی آحاد جامعه باید بیشتر در مدیریت و زندگیشان از شهدا تأسی بجویند. سادهزیستی و رعایت حقالناس یکی از اصول مهم زندگی شهدا در دوران دفاع مقدس بود که دور شدن از آن فضا آفتهای زیادی به دنبال دارد. با مروری بر شیوه زندگی چند شهید دفاع مقدس به مصداق عملی قناعت و رعایت بیتالمال در زندگی این عزیزان میپردازیم.
شهید ذبیحالله عالی در نامهای به کارگزینی سپاه ساری درخواست کسر از حقوقش را میکند. شهید عالی در نامهاش چنین مینویسد: «محترماً به عرض میرسانم، چون اینجانب دارای چهار هکتار زمین زراعتی آبی و خشکه میباشم و دارای درآمد زیاد میباشم و همین طور حقوق من زیاد میباشد، لذا درخواست مینمایم که در اسرع وقت از حقوق ماهیانه من حدود دو هزار تومان کسر نمایید. خداوند همه ما را خدمتگزار اسلام و امام قرار بدهد.» شهید عالی اواخر سال ۱۳۶۲ در عملیات والفجر ۶ به شهادت میرسد و پیکر مطهرش پس از ۱۰ سال به کشور بازمیگردد.
شهید حسین املاکی نیز حساسیت زیادی در رعایت بیتالمال داشت و در تمام شئون زندگی از این اصل مهم در زندگیاش مراقبت میکرد. همسر شهید املاکی با اشاره به اینکه حسین بسیار اهل رعایت بیتالمال بود، در خاطرهای میگوید: «یک روز فرزندم مریض شد و با وجود اینکه ماشین سپاه در خانه ما بود، شهید املاکی به خیابان رفت تا ماشین تهیه کند. اگر از سپاه فرش یا تلویزیون میدادند، هیچ چیز را به خانه نمیآورد و لذا همکارانش که از این خصوصیت اخلاقی حسین خبر داشتند، وسایل را به خانه میفرستادند و سپس از حقوقش کسر میکردند.»
سادهزیستی و درستکاری شهید مهدی باکری زبانزد است. شهید باکری چه زمانی که شهردار ارومیه بود و چه زمانی که در جنگ به مقام فرماندهی رسید نمونههای زیادی از رعایت بیتالمال و احترام به حقوق دیگری یافت میشود. ایشان زمانی که شهردار بود از حقوق خودش، حقوق یکی از متقاضیان کار در شهرداری را پرداخت میکرد تا نوبت به بازنشستگی یکی از نیروها برسد و به استخدام شهرداری دربیاید.
یکی از نیروهای لشکر ۳۱ عاشورا نیز در خاطرهای تعریف میکرد یک روز وقتی همراه شهید باکری بوده و او میخواسته جملهای را در دفترچهای بنویسد از نوشتن با خودکار محل کار اجتناب کرده و باجدیت میگوید که خودکار برای بیتالمال است.
شهید حیدرعلی اوپرزوارم هنگام شهادت ۲۲ ساله بود و دریایی از شعور و معرفت در وجودش موج میزد. او هنگامی که در آموزشی در حال بالا رفتن از نردبان بود ناگهان پایش لغزید و به زمین افتاد. یکی از دوستانش بهسرعت بالای سرش میرود و میپرسد: «چی شد؟» حیدر نگاهی به بادگیرش که سوراخ شده میاندازد و میگوید: «حاضر بودم دستم میشکست ولی بادگیر بیتالمال سوراخ نمیشد.»
شهید حسن اقاربپرست نیز در محل کارش یک قوطی گذاشته بود و داخلش پول میگذاشت. وقتی همکاران از ایشان پرسیدند: «این پولها برای چیست؟» او خیلی صادقانه جواب داد: «من وقتی تلفن شخصی میزنم پول آن را به این قوطی میاندازم و وقتی مقداری جمع شد با آن پول لوازمالتحریر تهیه میکنم و به اداره میآورم تا مدیون بیتالمال نباشم.» شهید اقاربپرست حتی قند و چای مصرفی خود را از منزل میآورد و نمیخواست از بیتالمال استفاده کند.
شهید علی مزاری همچون دیگر شهدا در مسئله بیتالمال خیلی دقیق بود و هرگاه استفاده نامشروعی از بیتالمال میدید، بهشدت برافروخته میشد و به فرد خاطی تذکر میداد. خودش هرگز از وسیله نقلیه بیتالمال برای کارهای شخصی استفاده نمیکرد و دیگران را نیز از این عمل پرهیز میداد. گاهی، بعضی افراد در جواب تذکر حاج آقا میگفتند: «ما پول سوخت اتومبیل را از مال شخصی خود پرداخت میکنیم.».
اما حاج آقا با درک حساسیت مطلب میگفت: «اولاً آیا هزینه استهلاک و لاستیک و روغن و... را هم میپردازید؟ و ثانیاً با ذهنیتی که برای مردم ایجاد میشود، چه میکنید؟ آیا میدانید که اگر خدای نکرده در نتیجه چنین اعمالی، مردم نسبت به مسئولان نظام بدبین شوند، چه ضربه بزرگی بر پیکر اسلام و انقلاب وارد میشود؟»
منبع: روزنامه جوان