به گزارش خط هشت، ضحی در کنار دیگر خانواده شهدای مقاومت ایستاده تا او برای لحظاتی راوی مجاهدتهای پدری باشد که سالها پیش طعم شیرین شهادت را چشید و او را در حالی که سن زیادی نداشت، تنها گذاشت. آنچه امروز ضحی برایمان روایت میکند همه آن چیزی است که او از زبان اطرافیان و مادر شنیده است. روایت او شنیدنی بود؛ «من اهل جنوب لبنان هستم. ۳۰ سال دارم و امروز به خاطر شرکت در مراسم بزرگداشت شهدا به ایران آمدم. حس خوبی دارم که اینجا و در کنار خانواده شهدای مقاومت هستم؛ حسی که قطعاً برای همیشه در یاد و خاطرم باقی خواهد ماند. دیدن خانوادههای شهدای مقاومت از کشورهای مختلف برایم جالب بود. شهدای مقاومت امت واحده اسلامی را تشکیل دادهاند که انشاءالله ماحصل مجاهدتهایشان مقدمهای برای ظهور امام زمان (عج) شود.»
متأثر از انقلاب
ضحی در ادامه میگوید: «من از زبان مادرم شنیدم که پدر عمیقاً تحت تأثیر امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی ایران بوده است. ایشان با وجود سن کمی که داشت، متأثر از انقلاب اسلامی بود و این عامل اصلی پیوستن به خط مقاومت بود.»
یادگاریهای پدر
وی در ادامه از مادرش که بعد از شهادت پدر سعی کرد نبودنهایش را جبران کند و جای خالیاش را برای تنها یادگار شهید پر کند، میگوید: «مادرم هر آنچه متعلق به پدر شهیدم بود، عکس، وسایل، لباس و سجاده و دهها خاطره را برایم نگه داشت تا من بتوانم از لابهلای همین خاطرات به بهترین نحو پدر شهیدم را بشناسم. حالا به وجود پدرم افتخار میکنم. به خود میبالم که فرزند شهیدی به نام بهجت دکروب هستم که همه جانش را در راه اعتقادات و ایمانش هدیه کرد. هر چند تصاویر و عکسهای زیادی از پدرم برایم باقی نمانده، اما خوب میدانم ایشان چه باورهایی داشت و از چه چیزی خوشش میآمد و چه چیزی را دوست نداشت. من تحت تربیت و پرورش چنین مادری راه پدر را در مسیر مقاومت ادامه خواهم داد. به نظر من شناساندن شهدای مقاومت و شهدای رسانه مقاومت گامی است که باید پررهرو باشد.»
و حاج قاسم
دختر شهید بهجت دکروب از حاج قاسم هم برایم روایت میکند و میگوید: «شناخت زیادی از فرمانده محور مقاومت حاج قاسم سلیمانی نداشتیم تا اینکه با شنیدن خبر شهادتش متوجه این ضایعه بزرگ شدیم و فهمیدیم چه کسی را از دست دادهایم. شنیدن خبر شهادتش برای ما ضایعه بزرگی بود که جبران نخواهد شد. بعد از شهادت حاج قاسم هر مرتبه که نام ایشان را میشنوم، بیدرنگ به یاد تصویر او در بین رزمندگان میافتم که چقدر صمیمی و مهربان بود. شهید قاسم سلیمانی مصداق بارز «اشد علی اکفار و رحماء بینهم» بود. دشمن از او میترسید، در حالی که اهل دین و مقاومت او را دوست داشتند. او با ایشان مهربان بود.»
تداوم راه پدر
ضحی دکروب دختر شهید بهجت دکروب در پایان میگوید: «ما خیلی تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران هستیم. نسل قدیم این موارد را خیلی جدی میگرفتند. پدرم همیشه نماز میخواند و در انجام وظایف شرعی خود به هیچ عنوان کوتاهی نمیکرد. او با دیگران مهربان و صمیمی بود، همه او را دوست داشتند. پدرم بزرگ فکر میکرد. با افراد بزرگتر از خودش نشست و برخاست داشت. به جرئت میتوانم بگویم که شهادت پدرم مسیر زندگی من را تغییر داد. اگر پدرم شهید نمیشد، شاید به اندازه امروز به او افتخار نمیکردم. هر جا میروم، من را نشان میدهند و میگویند: این دختر شهید است و بعد هم از پدرم میگویند که چه کار میکرده و چه خصوصیتی داشته است. او تأثیر زیادی بر دیگران به ویژه بر جوانان داشت.
شهادت پدرم به من این مسئولیت را داد که راه او را در مقاومت ادامه دهم و پیامی را که میخواست برساند، به گوش جهانیان برسانم، برای همین رسانه خواندم. من اگر نمیتوانم از سلاح استفاده کنم، میتوانم سلاح دوربین را به دست بگیرم و رسالت پدر را ادامه دهم و پیام مقاومت را به گوش همه برسانم.»