چاپ کردن این صفحه

زندگی‌نامه شهید میرکاظم کاظمی

یکشنبه, 24 ارديبهشت 1402 10:35 اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

شهید میرکاظم کاظمی در طول 31 ماه حضور در مناطق جنگی و شرکت در عملیات‌های مختلف چندین بار زخمی شد و بدون اطلاع خانواده دوباره به منطقه عزیمت کرد تا سرانجام در 23 آبان63 در منطقه عملیاتی سومار به شهادت رسید.

به گزارش خط هشت، شهید میرکاظم کاظمی در سال 1339 در روستای ننه کران شهرستان اردبیل در یک خانواده مذهبی و متدین چشم به جهان گشود، تحصیلات ابتدایی و دوره راهنمایی را در همان روستا به پایان رساند. وی برای گذراندن دبیرستان راهی هنرستان کشاورزی تبریز شد، سپس به خدمت مقدس سربازی رفت. 

این شهید والامقام پس از گذراندن دوره آموزشی در پادگان عجب شیر مصادف با شروع جنگ تحمیلی در سال 1359 به منطقه جنگی اعزام شد و پس از ترخیص از خدمت سربازی قبل از دریافت کارت پایان خدمت داوطلبانه دوبار با بسیج اردبیل عازم جبهه شدند و در طول 31 ماه حضور در مناطق جنگی و شرکت در عملیات‌های مختلف چندین بار زخمی شده و بدون اطلاع خانواده دوباره به منطقه عزیمت کرد.

وی کمتر از مرخصی استفاده می‌کرد و حضور خود را در منطقه لازم و ضروری می‌دانست و تاکید داشت هیچوقت پس از شهادت من، سنگر را خالی نگذارید، بر همه شما وظیفه شرعی و الهی است از انقلاب اسلامی، مملکت و سرزمین خود دفاع کنید. وی شیفته امام حسین‌(ع) و عاشق کربلا بود.

قسمتی از فعالیتهای مبارزاتی شهید

 میرکاظم کاظمی در آغاز دوران دبیرستان در سال 1355 در هنرستان کشاورزی تبریز با ارشاد و راهنمایی های اساتید انقلابی خود در خوابگاه به برگزاری نماز جماعت و آموزش قرآن می پرداختند و در شروع انقلاب اسلامی در اعتصابات، مراسم مذهبی و در راهپیمایی‌ها فعالیت چشمگیری داشتند. پیرو خط امام و ولایت فقیه بودند اهل نماز و روزه و از دوران کودکی مؤذن محل بودند و از دروغ پرهیز و به امر به معروف و نهی از منکر تاکید داشتند.

این شهید والامقام در 23 آبان سال 63 در منطقه عملیاتی سومار بر اثر اصابت توپ دشمن به شهادت رسید.

پیکر مطهر شهید والامقام  میرکاظم کاظمی در گلزار شهدای بهشت فاطمه اردبیل آرمیده است.

قسمتی از وصیتنامه شهید:

پدر و مادر عزیزم من هیچ دلبستگی به این دنیا ندارم و فقط  به امید خدا و برای خدا به جبهه آمده و با کفار نبرد می‌کنم تا عاشورای امام حسین(ع) زنده نگه داشته شود. و این جان نا قابل را در راه اسلام هدیه کنم امید است که مورد قبول واقع شود.

به مصداق:

1- جهاد در راه خدا و پیروزی اسلام بر کفر « آن الجهاد باب من ابواب الجنه الخاصه ... »

2- شهادت در راه خدا - هر که دارد عشق کربلا بسم ا... « ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل ا... »

پدر جان مدت 31 ماه است در مناطق مختلف جنگی ایران و عراق هستم و تا این موقع لیاقت شهادت و دیدار سرور شهیدان حسین (ع) را نداشتم به نظر می رسد از دو علت خارج نیست اول اینکه شما راضی نباشید و یا اینکه لیاقت شهادت را ندارم امید است با دعای خیر ما را بدرقه فرمائید.

برادران عزیزم پاسداری از اسلام و حفظ خون شهیدان بر عهده یکایک شماست امیدوارم با حضور در جبهه و پیروی از خط امام و ولایت فقیه، در مسئولیت سنگینی که بر عهده دارید موفق باشید و در آخر از همه دوستان و آشنایان و از خانواده محترم حلالیت می‌طلبم.

 

 

منبع: سبلان ما

خواندن 202 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)