حماسه تخریبچی نوجوان در خنثی‌سازی میدان مین

یکشنبه, 15 مرداد 1402 12:16 اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بچه‌های تخریب برای عملیات والفجر ۳ به گردان‌ها مامور شده بودند. آن‌ها سر ستون می‌رفتند و گردان عازم هجوم به مواضع دشمن شد.

به گزارش خط هشت، «حاج رضا ابراهیمی» از رزمندگان دوران دفاع مقدس در خاطره‌ای از روزهای جبهه و جنگ روایتی دارد که در ادامه میخوانید.

بچه‌های تخریب برای عملیات والفجر ۳ به گردان‌ها مامور شده بودند. آن‌ها سر ستون می‌رفتند و گردان عازم هجوم به مواضع دشمن شد. شهید همت مدام با بی سیم وضعیت گردان را می‌پرسید. چون آتش دشمن سنگین شده بود و گردان در مسیری می‌رفت که خطرات زیادی تهدیدش می‌کرد.

آتش ادوات دشمن روی ستون گردان زیاد بود و بچه‌هایی که سر ستون بودند بیشترین آسیب را دیدند. تخریبچی‌هایی که مامور به گردان رزمی بودند یکی یکی با ترکش توپ و خمپاره زمین گیر شدند. شهید حاج محسن دین شعاری هم که گردان را همراهی می‌کرد از ترکش بی نصیب نبود.

تا پشت میدان مین رسیدند فقط یک نفر از بچه‌های تخریب سرپا بود. ستون رزمنده‌ها نزدیک میدان مین از حرکت ایستاد. همه سراغ تخریبچی‌ها را می‌گرفتند، غافل از اینکه تخریبچی‌های مجروح یکی یکی از ستون جدا شده بودند.

تنها تخریبچی بازمانده خودش را به فرمانده گردان معرفی کرد. فرمانده گردان با تعجب پرسید بقیه بچه‌های تخریب کجا هستند؟

خبردار شد که زیر آتیش سنگین دشمن مصدوم شدند. تخریبچی تنها به فرمانده گفت: من حاضرم با توکل به خدا به تنهایی داخل میدون مین معبر بزنم. فرمانده گردان یه نگاهی به میدان مین کرد و یه نگاه به تخریبچی و گفت: خاطزجمع هستی که میتونی تنهایی معبر بزنی؟ گفت: آره. باز فرمانده دلش قرص نبود. با بی سیم تماس گرفت، حاج همت پشت بی سیم بود، وضعیت را پرسید و فرمانده گردان گفت: حاجی پشت میدان مین رسیدیم و تخریبچی نداریم. تنها تخریبچی وسط حرفش دوید و گفت: برادر من که هستم کارو انجام می‌دم. فرمانده داشت از شهید همت اجازه می‌خواست که مسیر را برگردانند و بعد از رفع مشکل عملیات کنند که شهید همت قبول نکرد.

باز تماس گرفت و گفت یه تخریبچی مونده و میگه خودم به تنهایی می‌‍تونم معبر بزنم. بالاخره اصرار تنها تخریبچی گردان مورد قبول و اقع شد و تخریبچی تک و تنها دل به خدا داد و قدم در میدان مین گذاشت و زیر آتش دوشکای دشمن ابهت میدان مین را شکست. سرانجام معبر باز شد و رزمنده‌ها به قلب دشمن زدند.

عملیات که تمام شد یکبار دیگر پادگان دوکوهه با حضور بچه‌هایی که از عملیات برگشته بودند به جنب و جوش افتاد. همه در میدان صبحگاه منتظر حضور فرمانده لشکر بودند. شهید همت لب به سخن گشود و از حماسه رزمندگان لشکر ۲۷ در عملیات والفجر ۳ تجلیل کرد.

شهید همت به صورت ویژه از یک رزمنده به عنوان بسیجی نمونه لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) تجلیل کرد. او رزمنده تخریبچی را در کنار خود طلبید، ولی نوجوان تخریبچی امتناع کرد و خواست عملش فقط برای خدا بماند. او کسی نبود جز تخریبچی «امیر ذبیحی» که به تنهایی معبر را باز کرد.

 

 

منبع: دفاع‌پرس

خواندن 171 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

یادداشت

فرهنگ و هنر

cache/resized/566bf99eb90c7928abcb494fb4bef3f6.jpg
فقط کافی‌ست این کتاب را انتخاب کنی.‌ کتابی که ...
cache/resized/10d9dc457f21601ad63f8a048f0872df.jpg
«نخل‌های بی‌سر» نوشته قاسمعلی فراست در سال۱۳۶۱ ...
cache/resized/e74448b873f603a4f42ec58e33f82fff.jpg
کتاب «با نوای نینوا» زندگینامه و خاطرات مداحان ...
cache/resized/5294b821324a5882cbb7dd0ac62a340a.jpg
کتاب «اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است» مجموعه ...
cache/resized/63c3fafe42b7e5bc226584a02494afd7.jpg
کتاب «کانال پنجم» مجموعه خاطرات جانباز دفاع مقدس ...
cache/resized/669598a0446a1fa471909d62cdaecc5a.jpg
کتاب «صدقه یادم رفت» زندگی‌نامه و خاطرات سردار ...
cache/resized/36f0b73acd70e5bbbe7e9931e1854b38.jpg
بعضی از زن‌های جهادی خوزستان چندین شهید تقدیم ...
cache/resized/1394b05dc2b6e8a5cca087b66a029622.jpg
«یاقوت سرخ» عنوان کتابی است که در آن، زندگی نامه ...

مجوزها

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Patterns for Boxed Version
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family