داستان «منیر» و پدر منیر!

پنج شنبه, 10 آذر 1401 11:46 اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

دهه 60 را خیلی‌ها یادشان هست ولی خیلی‌ها هم نمی‌دانند و نشنیده‌اند که دشمنان ایران چه داستان‌هایی درست کردند برای مردم؛ یکی هم داستان «منیر» است که شهید شد و پدر منیر که از جبهه آمد و دید خانه‌شان سیاه‌پوش است.

به گزارش خط شت، داستان «منیر سیف» چه بود؟ انقلابی بود و اهل مسجد و اهل روشنگری و منافقین تهدیدش کردند و تهدیدشان را عملی کردند و نارنجک انداختند در خانه‌شان و منیر برای نجات اهل خانه، روی نارنجک پرید و پاداشش را گرفت از خدا. اما داستان پدر منیر چه بود؟

سال ۱۳۶۰ بود و «ابراهیم سیف» با تنها پسرش رفته بود جبهه و منافقین «وقتی مطمئن شدند مردی در خانه نیست» دخترش را شهید کردند. این ماجرا را به‌ روایت پدر منیر بخوانید که تلخ است اما روشن و روشنگر است و سند است برای مردم ایران: «دخترم که فقط ۱۷ سال داشت، عاشق ولایت، انقلاب اسلامی و حضرت امام خمینی (ره) بود و برای پیروزی انقلاب و ورود حضرت امام (ره) به ایران قبل از انقلاب، روزه و خیرات نذر کرده بود و با پیروزی انقلاب، جذب کارهای فرهنگی، تربیتی و قرآنی در بسیج شد.

منیر در آن دوران، حلقه‌ای از دختران انقلابی را به دور خود جمع کرده بود و به صورت فعال در کارهای بسیج شرکت می‌کرد که منافقین کوردل او را با چند نامه تهدید به ترور کردند و در نامه تهدیدآمیز به او نوشتند که دست از امام و انقلاب بردار وگرنه تو را ترور می‌کنیم که او توجه‌ای به نامه‌های تهدیدآمیز آن‌ها نکرد و در آخر نیز به‌خاطر عقیده‌اش و حمایت از امام و انقلاب، توسط آنها به وسیله نارنجک ترور شد.

در آن سال‌ها که اوج حملات ناجوانمردانه صدام و حامیانش در جبهه‌ها بود، من و تنها پسرم در منطقه عملیاتی غرب کشور بودیم که این اتفاق ناگوار برای خانواده من رخ داد. در یکی از شب‌های شهریور سال ۱۳۶۰ وقتی مطمئن شدند، مردی در خانه نیست در حالی که سفره شام پهن بود، در حیاط را می‌زنند و به‌محض اینکه منیر به جلوی درب منزل می‌رود، نارنجک را داخل خانه پرت می‌کنند که او با ایثار، خود را روی نارنجک می‌اندازد و از کشته‌شدن سایر اعضای خانواده که شامل خواهران و مادرش بود، جلوگیری می‌کند.

این در حالی بود که من و تنها پسرم در جبهه غرب کشور بودیم و از هیچ‌چیز خبر نداشتیم، وقتی برای مرخصی آمدیم با مشاهده پرچم سیاه بر سر در خانه، متوجه اتفاق ناگواری برای خانواده شدیم. پس از پرسش از همسایه‌ها، آنها شرح ماجرا را برای ما گفتند. وقتی وارد حیاط منزل شدیم با در و پنجره‌های شکسته روبرو شدیم و فهمیدیم، مادر و بچه‌ها نیز مجروح شده‌اند و در بیمارستان بستری هستند».

 

 

منبع: فارس

خواندن 163 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

یادداشت

فرهنگ و هنر

cache/resized/566bf99eb90c7928abcb494fb4bef3f6.jpg
فقط کافی‌ست این کتاب را انتخاب کنی.‌ کتابی که ...
cache/resized/10d9dc457f21601ad63f8a048f0872df.jpg
«نخل‌های بی‌سر» نوشته قاسمعلی فراست در سال۱۳۶۱ ...
cache/resized/e74448b873f603a4f42ec58e33f82fff.jpg
کتاب «با نوای نینوا» زندگینامه و خاطرات مداحان ...
cache/resized/5294b821324a5882cbb7dd0ac62a340a.jpg
کتاب «اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است» مجموعه ...
cache/resized/63c3fafe42b7e5bc226584a02494afd7.jpg
کتاب «کانال پنجم» مجموعه خاطرات جانباز دفاع مقدس ...
cache/resized/669598a0446a1fa471909d62cdaecc5a.jpg
کتاب «صدقه یادم رفت» زندگی‌نامه و خاطرات سردار ...
cache/resized/36f0b73acd70e5bbbe7e9931e1854b38.jpg
بعضی از زن‌های جهادی خوزستان چندین شهید تقدیم ...
cache/resized/1394b05dc2b6e8a5cca087b66a029622.jpg
«یاقوت سرخ» عنوان کتابی است که در آن، زندگی نامه ...

مجوزها

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Patterns for Boxed Version
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family