زندگی‌نامه شهید میر محمود بنی‌هاشم

سه شنبه, 27 دی 1401 14:33 اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

شهید میرمحمود بنی‌هاشم فرمانده گردان حضرت علی‌اصغر(ع) لشکر 31 عاشورا بود که پس از سال‌ها مجاهدت و مبارزه با ظلم و اشغالگری، در عملیات نصر7 و ارتفاعات «دوپازا»، درحالی‌که پیشاپیش نیروها در حرکت بود بر اثر اصابت تیر مستقیم به شهادت رسید.

 

به گزارش خط هشت ، شهید میر محمود بنی هاشم فرمانده گردان حضرت علی اصغر(ع) لشکر31عاشورا بود،پس از سالها مجاهدت ومبارزه با ظلم واشغالگری وستم، در عملیات نصر 7 در منطقه «سر دشت» و در ارتفاعات« دو پازا» ، در حالی که پیشاپیش نیرو ها در حرکت بود بر اثر اصابت تیر مستقیم به ناحیه سر و شکم در تاریخ 15 مرداد 1366 به شهادت رسید .

وی نخستین فرزند خانواده بود و در کودکی با راهنمایی مادرش ( رقیه صطفوی ) به یادگیری قرآن پرداخت .او تحصیلاتش را نخست در روستای «میران » در مجاورت زادگاهش ، گذراند و آنگاه به همراه خانواده به شهرستان «تبریز» نقل مکان کرد و در مدرسه شبانه روزی «قطران» ، مقطع دبستان را به پایان بر د . دوره ی راهنمایی را نیز درمدرسه ی «پاسارگارد» با نمرات عالی در سالهای .5 13 - 1348 به اتمام رساند .اما مشکلات اقتصادی خانواده مانع از ادامه تحصیل اودر دبیرستان شد . با این حال عشق و علاقه به مطالعه ، او را به سوی کتابهای مذهبی و تاریخی و علمی سوق داد .

نوجوانی را با کار روزانه در قالیبافی و درس خواندن شبانه ، پشت سر گذاشت و دوره متوسطه را به صورت متفرقه پی گرفت .در سال 1354 به پیشنهاد والدینش به خواستگاری «سرحناز» دختر عمه اش ، می رود. به خاطر شناختی که «میر محمود» از همسر آینده اش داشت به این وصلت ، رضا داده با هم ازدواج می کنند .به هنگام ازدواج او شانزده و همسرش سیزده سال داشتند .مهریه یک جلد قرآن و سه هزار تومان معین و مراسم ازدواج بسیار ساده برگزار شد و آنها از سال 1354 زندگی مشترک را در خانه استیجاری پدر شروع می کنند .ثمره ازدواج آنها چهر فرزند به نام های« میر ولی» ، «میر علی» ،« فاطمه» و« زهرا »هستند .

در سال 1356 ، به سربازی رفت و در نیروی هوایی در«تهران» مشغول خدمت شد .تماس های او با افرادی چون پدر بزرگش که فردی متدین و آگاه بود بسیار موثر واقع شد و نگرشی ضد رژیم و استبداد پهلوی را به او می بخشد و حضور او در راهپیماییها و تظاهرات ، قبل از اعزام به سربازی ، ناشی از برخورد و آشنایی با این گونه افراد است.در طول خدمت سربازی نیزر او همچون قبل به مبارزاتش علیه حکومت خود کامه پهلوی ادامه می دهد، به طوری که پخش اعلامیه های حضرت امام در پادگان ، عمده ترین فعالیت اوست .


در این مورد ، خود چنین تعریف می کند :«روزی اعلامیه ای را به داخل پادگان بردم و به فکر چگونه نصب کردن آن بودم . دوستی داشتم که اهل تبریز بود و چون شناخت کافی از او داشتم ماجرا را برای او گفتم .قرار شد که او نگهبانی بدهد و من اعلامیه بچسبانم .در حین انجام کار افسر نگهبان مرا دید و به طرف من آمد ضمن سوال و جواب متوجه اعلامیه شد . من خیلی ترسیده بودم .او گفت زود باش اعلامیه ها را بچسبان و تمام کن .من فکر می کردم این یک خدعه است .تمامی اعلامیه ها را چسباندم فردا منتظر احضا ر بودم ولی خبری نشد .بعد از چند روز ایشان را دیدم .ماجرا را پرسیدم .او گفت :من هم این کار شما را می کنم ولی مخفیانه .»

اعلاميه ها را از پسر عمويش كه روحاني مقيم قم بود دريافت و پخش مي كرد تا اينكه فرمان امام ( قدس ) مبني بر فرار از پادگان صادر مي شود و او نيز از پادگان فرار مي كند .

بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ، و در سال 1359 به طور رسمي به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مي آيد و بعد از سپري كردن دوران آموزش ، به جبهه اعزام مي شود و ابتدا به« سر دشت» مي رود . در سال 1360 در منطقه« مهران» حضور پيدا مي كند و به خاطر رشادت هايي كه از خود نشان مي دهد مورد تشويق فرماندهان رده بالا قرار مي گيرد . در همان سال به زيارت بيت الله الحرام مشرف مي شود و پس از آن در عمليات بيت المقدس با پست فرماندهي گروهان در باز پس گیری « خرمشهر»از دشمن شركت مي كند . او در عمليات والفجر 2 و 4 نيز در سمت معاون گردان حضرت سيد الشهدا ( ع ) و در عمليات خيبر با سمت فرماندهي گردان حضرت علي اصغر (‌ع ) شركت فعال داشت كه زخمي شد و به پشت جبهه منتقل گردید. اما بعد از دو روز استراحت در بيمارستان مستقيماً به جبهه باز مي گردد و عصازنان فرماندهي گردان حضرت قاسم ( ع ) را بر عهده مي گيرد . او در عمليات بدر ،‌ فرمانده گردان حضرت قائم ( عج ) است كه طي اين عمليات از ناحيه سر به شدت مجروح مي شود .

در اين زمان از سوي فرماندهي سپاه ، ‌مسئوليت بالا تري چون معاونت تيپ يا مسئول طرح عمليات تيپ به او پيشنهاد مي شود اما« مير محمود» به واسطه علاقه اش به گردان علي اصغر ( ع ) نمي پذيرد و در حد فرماندهي اين گردان در عمليات كربلاي 8 و عمليات نصر 7 شركت مي كند . علاوه بر حضور مستمر در خطوط مقدم ، او مسئوليت واحد بسيج« مشكين شهر» و پايگاه هاي مقاومت را عهده دار بود و به هنگام مرخصي نيز بيشتر وقتش را صرف باز ديد از خانواده شهدا و رفع مشكل آنها مي نمود . «مير محمود بني هاشم »، گردان علي اضغر(ع) را با همراهي دو برادرش «مير مسلم» و« مير طاهر» اداره مي كرد ولي نكته قابل توجه اين كه نيروهاي گردان و حتي فرماندهان لشكر نسبت برادري آنها را نمي دانستد . برادرش در اين باره مي گويد :

(( ما سه برادر بوديم در يك گردان ولي نيروهاي گردان نمي دانستند كه ما سه نفر برادر هستيم . در لشكر فكر مي كردند كه ما پسر عمو هستيم بعد از شهادت برادرمان مير مسلم ( كه فرمانده گروهان ‌ بود ، فرمانده لشكر 31 عاشورا،سردار« امين شريعتي» به منزل ما آمده بود . وقتي عكس شهيد مسلم را ديد تازه متوجه شد كه ايشان برادر مير محمود بوده است . ))‌
در سال 1365 بر اثر تصادف ، شديداً آسيب مي بيند و از ناحيه كمر دچار شكستگي مي شود و به همين خاطر در عمليات كربلاي 5 شركت نمي كند اما برادرش «مير مسلم »در اين عمليان به شهادت مي رسد .

سر انجام «میر محمود بنی هاشمی»پس از سالها مجاهدت ومبارزه با ظلم واشغالگری وستم، در عملیات نصر 7 در منطقه «سر دشت» و در ارتفاعات« دو پازا» ، در حالی که پیشاپیش نیرو ها در حرکت بود بر اثر اصابت تیر مستقیم به ناحیه سر و شکمش در تاریخ 15 مرداد 1366 به شهادت رسید .
او را علاو بر شهامت ، به تدین و ایمان توصیف کرده اند .آنگونه که همسر ایشان نقل می کند :«به هنگام تصادف میر محمود ، وقتی در خانه بستری و از حرکت منع شده بود و به پشت در بستر آرمیده بود ، با خاک ، تیمم می کرد و با اشاره نماز می خواند و از اطرافیان خواسته بود خاک تیمم را طوری قرار دهند تا او بتواند شب هنگام نماز نافله بخواند .»
همچنین ، نزدیکان و همرزمان میر محمود نیز خلق و خوی او را پسندیده و در مورد او نقل می کنند که بسیار متواضع و به هنگام عصبانیت خویشتندار بوده است .
بعد از شهادت میر محمود ، فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، که در آن زمان دکتر«محسن رضایی» بودند ،به مناسبت شهادت «میر محمود »پیامی صادر کرد .همچنین فرماندهی لشگر عاشورا و فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منطقه پنج باقر العلوم (ع) نیز پیام های جداگانه ای را به این مناسبت صادر کردند .

 

 

منبع: سبلان ما

خواندن 143 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

یادداشت

فرهنگ و هنر

cache/resized/5f0c2fde1443275108fe3c7784dd51dc.jpg
کتاب «خونین شهر تا خرمشهر» سه فصل دارد: فصل اول ...
cache/resized/ae368b4fe1dcf13bbe5dfb823cce4597.jpg
کتاب «مرزبانان عاشورایی» در مورد شهدای شهرستان ...
cache/resized/566bf99eb90c7928abcb494fb4bef3f6.jpg
فقط کافی‌ست این کتاب را انتخاب کنی.‌ کتابی که ...
cache/resized/10d9dc457f21601ad63f8a048f0872df.jpg
«نخل‌های بی‌سر» نوشته قاسمعلی فراست در سال۱۳۶۱ ...
cache/resized/e74448b873f603a4f42ec58e33f82fff.jpg
کتاب «با نوای نینوا» زندگینامه و خاطرات مداحان ...
cache/resized/5294b821324a5882cbb7dd0ac62a340a.jpg
کتاب «اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است» مجموعه ...
cache/resized/63c3fafe42b7e5bc226584a02494afd7.jpg
کتاب «کانال پنجم» مجموعه خاطرات جانباز دفاع مقدس ...
cache/resized/669598a0446a1fa471909d62cdaecc5a.jpg
کتاب «صدقه یادم رفت» زندگی‌نامه و خاطرات سردار ...

مجوزها

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Patterns for Boxed Version
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family