به گزارش خط هشت؛ بلاجویان دشت کربلایی، با موضوع جانبازان 70درصدی اردبیل به قلم «شهاب الدین وطن دوست» در 440 صفحه و مصور، گردآوری شده است.
این کتاب را انتشارات «شاهد» با حمایت بنیاد شهید و امور ایثارگران استان اردبیل منتشر کرده است.
برشی از کتاب:
روز پنجشنبه بود. 1366/5/21. عملیات نصر7، از یک هفته قبل در منطقه دوپازا شروع شده بود. ما در ارتفاعات بوالفتح بودیم. ناگهان انفجار شدیدی در نزدیکی های ما رخ داد. به گفته بچه ها، گویا آر پی جی 11 بود. هم زمان ترکشی به شاهرگ گردن و ساق پای چپم اصابت کرد. در جا سمت چپ بدنم و دستم از کتف به پایین، بی حس شد. خون از گردنم به شدت جاری بود. با دست راستم محل زخم را محکم گرفتم تا از شدت خونریزی بکاهم. ترکش دیگری که به پای چپم از پایین زانو اصابت کرده بود، انگار داشت پایم را قطع می کرد.
درد شدیدی احساس کردم. پایم بدجوری می لرزید. هر چه تلاش کردم آن را نگه دارم؛ نمی شد. از شدت خون ریزی گردنم، وقتی که خون به مغزم نرسید احساس کردم که دارم بیهوش می شوم.
حالا با فلج دست چپ و خون ریزی گردن و شکستگی پای چپ در حد قطع شدن و سرگیجه و بیهوشی؛ در تاریکی شب، آن هم در ارتفاعات، چه می توانستم بکنم!؟
آنچه به یاد دارم فقط ذکر یا فاطمه زهرا(س) بود که مدام بر لبم جاری می شد.
در همین اثنا شنیدم که عراقیها دارند به ما نزدیک میشوند. بچهها در وضعیتی نبودند که به مجروحان کمک کنند. خواستم بلند شوم. دیدم توان حرکت ندارم...(صص.24،25/ برشی از خاطره جانباز محسن اسماعیل زاده