شهادت برادرم در آن مقطع که ابتدای جنگ تحمیلی بود، بازتاب بسیار زیادی بین مردم پیدا کرد. خصوصاً آنکه تشییع پیکر برادرم مصادف با برگزاری روز قدس بود. هشتم مرداد که محمد شهید شد، اواخر ماه رمضان بود. پیکرش در بیمارستان جاجرود بود و امام جمعه وقت آقای نورمفیدی خیلی تلاش کرد پیکر شهید در روز راهپیمایی قدس به گرگان برگردد

وقتی اکبرآقا در کردستان مجروح شد او را به تهران منتقل کردند و در بیمارستان ارتش بستری شد. از ناحیه سر مجروح شده بود و یکی از دستانش کار نمی‌کرد. با دست دیگرش روی برگه‌ای نام الهام (مریم) را نوشته و خواسته بود او را بیاورند تا ببیند، اما متأسفانه حتی قسمت نشد این پدر و دختر برای بار آخر همدیگر را ببینند

پدر نزدیک ۲۵ سال چه در زمان قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب در ارتش خدمت کرد و در هشت سال دفاع مقدس، جلسات متعددی با مقام معظم رهبری داشت. بعد از شهادت ایشان وقتی همه اهل خانواده خدمت رهبر انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رسیدیم، آقا فرمودند: «ما الان فهمیدیم که شهید بچه‌ای معلول هم دارد.»

مسیح در کتاب مقدس می‌گوید محبتی بالاتر از این نیست که انسان جانش را فدای دوستانش کند. این یک آیه روشن در کتاب مقدس در خصوص جانفشانی و ایثار یک شخص برای دیگران است. سراسر جبهه‌های جنگ تحمیلی هم مملؤ از ایثارگری‌های رزمندگان بود. افرادی که از خود گذشتند تا کشور و ناموس و ارزش‌هایی که به آن اعتقاد داشتند حفظ شوند

در دهه ۶۰ هنوز از جنگ فاصله‌ای نگرفته بودیم که کسی بخواهد با نگاه تاریخی پای صحبت‌های یک راوی بنشیند. ما در آن زمان هنوز در دل تاریخ جنگ زندگی می‌کردیم، اما مادامی که از جنگ فاصله گرفتیم، دغدغه‌ها و بالطبع سؤالات هم تغییر کرد. به عنوان نمونه روایتگری به سمت و سوی تشریح عملیات‌ها و چرایی موفقیت یا عدم موفقیت آن‌ها پیش رفت

این فصل از زندگی همسران شهدا شاید تلخ‌ترین بخش زندگی مشترک‌شان باشد. محدثه‌سادات موسوی از این لحظه تلخ روایت می‌کند: من چند ساعت قبل از شهادت آقا میلاد با او تماس گرفتم. او میان صحبت‌های‌مان به من گفت: باید بروم و اگر کارم تمام شد، مجدداً با شما تماس می‌گیرم. چند ساعتی گذشت و خبری از میلاد نشد. پدرم مشغول نگاه‌کردن اخبار بود. بعد من را صدا کرد و گفت: دخترم بیا ببین اخبار چه می‌گوید؟! گویا در آن شهری که میلاد حضور دارد، حادثه‌ای رخ داده!

بعثی‌ها ابوترابی را کتک می‌زدند و می‌خواستند به امام توهین کند، اما سید شروع کرد به گفتن ذکر یا زهرا (س)، یکی از سرباز‌های بعثی با جفت پا پرید روی سینه سید و تیغی که سیدبرای اصلاح از قبل در جیبش گذاشته بود، به سینه‌اش فرو رفت و خون فواره زد

دی ماه قرار بر اعزام کاروان به کربلا شد. وقتی مسئول کاروان تماس گرفت به او گفتم نام همسرم را حذف کنید، چون شهید شده است. خیلی دل‌مان می‌خواست به کربلا برویم ولی به دلیل مشکل مالی نمی‌توانستیم هزینه‌های سفر را تأمین کنیم. خیلی دلم گرفت و سر مزار محمد رفتم. به محمد گفتم من دلم خیلی هوای کربلا کرده، اما شما نیستید و از نظر مالی هم مشکل داریم، محمد خودت سفر کربلای ما را درست کن. چند وقت بعد مدیر کاروان با برادرم تماس گرفت و گفت اگر خانم و بچه‌های شهید می‌خواهند کربلا بیایند ما می‌توانیم آن‌ها را از نظر مالی حمایت کنیم

در اسارت دوستی داشتم به نام برادر غریب که از فرط علاقه‌اش به ایران سه رنگ سبز، سفید و قرمز را زیر یقه لباسش می‌زد و هر روز این سه نقطه رنگ را به عشق پرچم کشورمان نگاه می‌کرد. ما ایران را مادرمان می‌دانستیم و در هیچ شرایطی ذره‌ای از علاقه‌مان به مام میهن کم نمی‌شد

زمانی که با علی‌اصغر ازدواج کردم، مدام در جبهه حضور داشت و تمام بدنش پر از ترکش بود. از قفسه سینه و سرش گرفته تا نقاط دیگر. جایی در بدنش نبود که ترکش نخورده باشد. حتی راضی نبود بیمارستان برود و ترکش‌های پایش را عمل کند. یک ترکش در ران پایش بود که خودش با چاقو درآورده بود!

حمام ما در اسارت، تانکر آب بود. شیر آن را باز می‌کردند و هر دو دقیقه یک نفر وقت حمام داشت. طی یک‌ساعت باید ۲ هزار نفر حمام می‌کردند. نصف اردوگاه بیماری گال گرفته بود. وقتی شب‌ها می‌خوابیدیم شپش از سروکله ما بالا می‌رفت و خیلی اذیت می‌شدیم

آموزش پرواز با جنگنده اف ۱۴ را بعد از پیروزی انقلاب شهید عباس بابایی پایه‌گذاری کرد. برخی می‌گفتند بدون دستورالعمل امریکایی‌ها نمی‌شود آموزش اف ۱۴ داد، اما عباس بابایی معتقد بود با توان داخلی می‌شود این کار را انجام داد و نهایتاً هم حرف ایشان درست بود. خیلی از ما دست پرورده کلاس‌های آموزشی هستیم که از سوی بابایی بنیانگذاری شد

یادداشت

فرهنگ و هنر

cache/resized/9b78be751016054d15384e51dce46f66.jpg
کتاب «پرواز با خورشید» سرگذشت پژوهی شهدای دهه اول ...
cache/resized/1d6bdd68195fd28182a7b5375c42b3a5.jpg
کتاب «پیام افق» مجموعه اشعار «میر داود خراسانی» ...
cache/resized/648e03a74b645c23d652f178eba18670.jpg
اکبری که نگارش «آخرین فرصت» را فرصت ناب زندگی‌اش ...
cache/resized/93f4eb7bff33a45e387b33707ce87cdd.jpg
امروز به مناسبت چهل و چهارمین هفته دفاع مقدس از ...
cache/resized/faf58c1d54b1975680b9c3141b6179d7.jpg
کتاب «بر مدار مد» بررسی تاثیر عوامل برترساز توان ...
cache/resized/db6192ec3f4ee1a41f3102b00560f4cd.jpg
کتاب «به خاطر وطنم» خاطرات رزمنده جانباز «اکبر ...
cache/resized/f502249a13bec1397822550d6da0d75a.jpg
کتاب «همه راه‌های رفته» خاطرات رزمنده جانباز علی ...
cache/resized/4664e72118b4611a4f4cf40effb1a7ff.jpg
کتاب «این راه روشن است» مروری بر آیات برگزیده ...

مجوزها

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Patterns for Boxed Version
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family