به گزارش خط هشت از کردستان؛ کتاب «یک و بیست دقیقه، ساعت عاشقی» روایتهایی از مکتب حاج قاسم سلیمانی به قلم رضا رستمی در ۱۶۰ صفحه با حمایت انجمن مساوات مریوان، قرارگاه محمد رسول الله (ص) کردستان، قرارگاه گام دوم انقلاب کردستان و حوزه شهید مینایی سپاه پاسداران شهرستان مریوان) توسط انتشارات اندازیار، در سال ۱۴۰۱ چاپ و منتشر شد.
در بخشی از این کتاب آمده است:
در صندلیهای هواپیما مستقر شدیم. من و پدر کنار هم نشستیم. پرواز کمی تأخیر داشت و آن خانم در حال غر زدن بود و میگفت همه چی در این مملکت مشکل داره و این هم از پروازهایشان... پدر صدا را میشنید، اما نمیدید چه کسی اینها را میگوید، نگاهی به آن خانم انداختند و بعد از جیبشان چند شیرینی درآوردند و به من گفتند به آن خانم تعارف کن. من هم شیرینیها را داخل یک دستمال کاغذی گذاشتم و تعارف کردم، اما آن خانم شیرینی بر نداشت. هنوز هم پدر را ندیده بود. تا اینکه خلبان از کابین بیرون آمد و بعد از سلام و علیک از پدر خواست که به کابین آنها برود، ولی پدر نپذیرفت و گفت: همین جا خوب است و میخواهم کتاب بخوانم.
آن خانم تازه متوجّهی پدر شد و ایشان را شناخت، چند باری خم شد و نگاه کرد و بعد پدر شروع به صحبت با او کرد که شنیدم که شما از اوضاع مملکت گله میکردی، خواستم بگویم که کاستیها و مشکلاتی که وجود دارد گردنِ منِ مسئول است نه رهبری.
ایشان برای این مملکت همه کار کردهاند. صحبتهایشان تا زمانی که به تهران برسیم ادامه پیدا کرد و از خیلی از مسائل صحبت کردند، تهران که رسیدیم. آن خانم گفتند که من حتماً صحبتهای شما را به دوستانم خواهم گفت، اما احتمالاً حرفم را باور نمیکنند. پدر در جیب شان دست کردند و یک تسبیح درآوردند و به آن خانم دادند. لبخندی زدند و گفتند: به دوستانت بگو که من این تسبیح را دادم حتماً حرفت را باور میکنند.
راوی: زینب سلیمانی، دختر شهید حاج قاسم سلیمانی
منبع: نوید شاهد