روایت پوتینهای لنگهبهلنگه در خط مقدم جنگ/ شبی نبود که موشها روی ما رژه نروند!
گرچه پوتینهایش لنگهبهلنگه بود؛ اما خط مقدم جنگ را رها نمیکرد. میگوید: موشهای بزرگی در جزیره بودند و شبی نبود که موشها روی ما رژه نروند. گاهی هم پای بچهها را گاز میگرفتند؛ ولی کسی گلایه نمیکرد!
نظر دادن
از پر شدن تمامی موارد الزامی ستارهدار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.