گزارش ستاد اروند
به گزارش خط هشت، ۲۳ مهر ۱۳۵۹، واحد اطلاعات سپاه و ستاد اروند در گزارش خود ذکر میکنند که بندر، اداره بندر و گمرک خرمشهر جزو نقاط اشغال شده است. به این ترتیب نقاط استراتژیکی شهر که از دست رفته بود، بعثیها به این فکر افتادند تا در یک عملیات بزرگ و سریع روز ۲۴ مهرماه کار شهر را یکسره کنند و خرمشهر را که از اولین روز جنگ تا آن روز در برابر نیروهای کماندویی و زرهی دشمن مقاومت جانانهای از خود نشان داده بود به کلی اشغال کنند.
شروع روز ۲۴ مهر
با شروع ۲۴ مهر، درگیریها با شدت بیشتری ادامه مییابد و تا اواسط روز با مقاومت مدافعان از دستیابی دشمن به خیابان ۴۰ متری که از خیابانهای اصلی شهر بود، جلوگیری میشود. گردان هشتم نیروی مخصوص عراق سعی میکند تا مقاومت مدافعان را بشکند، اما، چون موفق نمیشود، یک گردان دیگر به کمک نیروهای مخصوص میرود. از طرف دیگر گلوله باران و بمباران دشمن در این روز بسیار شدید شده بود، طوری که نقطهای از شهر را نمیتوان یافت که از گزند گلولههای دشمن در امان باشد.
شهادت شیخشریف
با وخامت اوضاع در خیابان ۴۰ متری و مشخصنبودن جایگاه نیروهای خودی و دشمن، شیخ شریف قنوتی که به همراه یک رزمنده به نام رضا آلبوغبیش در حال عبور از این خیابان بودند، از سوی نیروهای دشمن مورد حمله قرار میگیرند. با اصابت گلولههای پیدرپی به اتومبیل آنها آلبوغبیش که راننده بود، چندین گلوله میخورد و اتومبیل از حرکت میایستد و شیخ شریف به دست نیروهای دشمن اسیر میشود. نیروهای دشمن که از زخمهای آلبوغبیش احساس میکردند که او عنقریب به شهادت خواهد رسید به او تیر خلاص میزنند و بدون آنکه از شهادتش مطمئن شوند، به سراغ شیخ شریف میروند. در این حین رضا آلبوغبیش میبیند که چطور نیروهای دشمن این روحانی مجاهد را مورد ضرب و شتم قرار میدهند و به طرز فجیعی او را به شهادت میرسانند.
کربلایی دیگر
در کتاب خرمشهر نمیمیرد، درخصوص شرایط خاص پیش آمده در روز ۲۴ مهرماه آمده است: «وقتی خبر ورود دشمن به خیابان ۴۰ متری رسید، نیروهای منسجمی ایجاد شد که به سراغ بعثیها رفتند. تعدادی زیادی از آنها را همانجا کشتند. بعثیها در این روز چنان کشتند و کشته دادند که خون فضای شهر را پر کرده بود... عدهای از بچههای آغاجاری که بچههای باتجربهای بودند، سرخیابان آرش، تقاطع آرش و ۴۰ متری با آر. پی. جی مقابله میکردند. در حین نبرد، ترکشی به یکی از گلولههای آر. پی. جی که روی کول یکی از این بچهها بود، اصابت میکند و با انفجار آن گلوله و چند گلوله دیگر، پنج تن از این برادران چنان تکهتکه میشوند که قابل تفکیک نبودند. در ۲۴ مهر در خرمشهر کربلایی دیگر برپا شد و علی اکبرها و ابوالفضلها در این میدان جان باختند.
پیام مرکز فرماندهی
اوضاع در ۲۴ مهر طوری رقم خورده بود که بیم سقوط شهر در این روز میرفت؛ بنابراین مرکز فرماندهی سپاه به مرکز فرماندهی ستاد مشترک ارتش پیامی داد و در آن به تشریح اوضاع شهر پرداخت. در این پیام آمده بود: «دشمن تا ۵۰۰ متری پل نیرو پیاده کرده است که سپاه، تکاورهای ژاندارمری و مردم آنها را عقب راندند. تعداد شهدا بین ۵۰ تا ۶۰ نفر است و مجروحان از نظر حملونقل و کمکهای پزشکی در مضیقه هستند. به دلیل جلوگیری دشمن از جمعآوری اجساد شهیدان، احتمال بیماریهای واگیر شدت یافته است. آب و برق قطع و بیمارستانها قادر به کار نیستند.»
در گزارش دیگری که از سوی ارتش تهیه شد، آمده بود: «در سطح شهر صدها کشته افتاده است که فرصت جمعآوریشان نیست. تقاضای کمک از صلیبسرخ جهانی را داریم.»
شهری که خونین شد
با جنایاتی که بعثیها در ۲۴ مهرماه انجام دادند، خرمشهر خونینشهر نام گرفت. یکی از شاهدان حوادث آن روز در اینخصوص میگوید: «من روز ۲۴ مهر در اثر تصادف زخمی شدم. وقتی به بیمارستان طالقانی در آبادان مراجعه کردم، کل محوطه بیمارستان پر بود. زخمیها طوری لت و پار شده بودند که من شرمنده شدم بایستم. مرا چند بخیه زدند و پانسمان کردند. خجالت کشیدم بایستم، چون بچهها دست و پایشان قطع شده بود. یکی از بچههای گروه اللهاکبر ۱۱ گلوله خورده و هنوز زنده بود. وقتی صبح دوباره به بیمارستان مراجعه کردم، شمار شهدا ۱۲۵ نفر و زخمیها ۴۵۰ تن بود. یعنی از ساعت چهار تا پنج عصر که درگیری شدت پیدا کرد تا صبح که اجساد را جمع کردند، خیابان ۴۰ متری پر از پیکر شهدا بود. سه تا از وانتهایمان آن روز از بین رفت. بچهها واقعاً زحمت کشیدند تا خیابان ۴۰ متری را نجات دادند و دشمن را تا پادگان دژ عقب راندند. قسمت زیادی از شهر را نجات دادیم به امید اینکه کمک برسد و پل خرمشهر سقوط نکند.»
ایستادگی تا ۱۰ روز بعد
هرچند خرمشهر در روز ۲۴ مهرماه سقوط نکرد، اما به دلیل تلفات بالای مدافعان و همینطور یگانهای تازه نفس دشمن که پی در پی وارد شهر میشدند، نشانههای سقوط عن قریب شهر نمایان شد. صرفاً این همت و همیت رزمندگان بود که باعث شد خرمشهر تا چهارم آبان ماه، یعنی تا ۱۰ روز بعد از فاجعه ۲۴ مهر همچنان به مقاومت خود در برابر متجاوزان ادامه دهد. نهایتاً قسمت غربی خرمشهر سقوط کرد و باقی مانده مدافعان خود را به قسمت شرقی و همجوار با آبادان رساندند، اما ۱۹ ماه بعد، طی عملیات الیبیتالمقدس خرمشهر آزاد شد و دوباره به آغوش میهن بازگشت.