فرمانده، فقط فرمان نمی داد تا نیروهایش از او تنها هیئت نظامی در ذهن داشته باشند.
به گزارش خط هشت ، فرمانده، فقط فرمان نمی داد تا نیروهایش از او تنها هیئت نظامی در ذهن داشته باشند. حتی در سخت ترین زمان ها و در بلندترین فریادها و پر اخم و تخم ترین دستورات باز کلماتش با آنچه از دهان نظامیان جهان بیرون می آید، متفاوت بود. طعم داشت کلمات و حتی حروف و - حتی - نگاه هایش هم طعم محبت و رنگ امید داشت.
اصلا فرمانده، نقش پدر و معلم و همه نقش های خوب را یک جا بر عهده داشت. نمی گفت فرمانِ فرمانده، چرا ندارد. چراها را به خوبی جواب می داد حتی از چراهایی که بسیارمان بی وجه و بی راه می دانستیم هم بی پاسخ نمی گذشت. این رفتار بود که رابطه فرمانده و رزمندگان را عمقی مومنانه و اوجی عارفانه می بخشید. رزمنده، جان می داد پای فرمانِ فرمانده. او خوب می دانست که فرمانده هم حاضر است جان بدهد اما ترکشی در جان نیرویش ننشیند.
فرمانده، یک جهان بینی داشت که جغرافیای آن را امام روح الله ترسیم کرده بود لذا باور داشتیم که "فرمانده، حکمش، حکمِ امام است" خب، برای حکمِ امام که حاضر بودیم هزار بار بمیریم تا فرمان امام، لحظه ای بر زمین نماند. فرمانده را هم در همین مسیر طولی تعریف می کردیم که نهایت به امام می رسد. من اوج فرمان پذیری در جنگ را ریشه یافته از این تفکر می دیدم و باور دارم که موفقیت های ما در آن سال های سخت هم تابعی از این نگاه بوده است والا کسی از جان سیر شده نبود که به قلب آتش بزند.
ازجان می گذشتیم و حتی راحت از جان می گذشتیم اما در جای خودش. در جایی که چراغ دارش فرمانی باشد که نهایتش به نایب امام زمان می رسد والا بسیار هم "جان دوست بودیم". بالاتر؛ جان را امانت خدا می دانستیم و حق نداشتیم که آن را در معرض خطر قرار دهیم." وَلَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ ۛ" هم دقیقا بعد از " وَأَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ" در آیه 135 سوره مبارکه بقره، آمده و به " وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ" کمال یافته است.
یعنی مایی که به انفاق، حتی انفاق جان، باور داریم، به نهی صریح الهی، حق نداریم خود را به مهلکه بیاندازیم اما وقتی فرمان امام باشد، مهلکه را به معرکه تبدیل می کند و مرگ را هم لباس زندگی جاوید می پوشاند و ما برای تامین هزینه ابدیت مان به راهی می رویم که به احسان به محضر خدایی شرف حضور می یابیم که " یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ" است. دوست دار کسانی که کارِ خوب را به بهترین شکل انجام می دهند.
رزمندگان ما نیز چنین بودند؛ خوبی ها را خوب انجام می دادند و فرمان فرمانده را به قیمت جان هم که شده به انجام می رساندند. فرماندهی که کلامش طعم محبت و رنگ زندگی داشت. فرماندهی که با همه فرماندهان جهان متفاوت بود. اصلا وقتی جنگِ ما متفاوت بود با همه جنگ های جهان، فرمانده و فرمان برش هم باید متفاوت باشند. باید همه چیزمان به هم بیاید تا جنگ تحمیلی، به دفاع مقدس ارتقا یابد و رزمنده ما و فرمانده ما نه جنگجو که مجاهدی باشد که در اوج جنگ هم باز به زندگی و صلح فکر کند و برای دشمن هم جز خوبی نخواهد و جز بر مدار مروت، قدمی برندارد.
فکر می کنم برای دریافت درست واقعیت های دفاع مقدس باید به این نکات ظریف، ظریفانه نگاه کرد و با راز گشایی از آن، فهم این حماسه را برای دیگران هم ساده کرد چه ما برای رسیدن به قله های موفقیت، نیازمند فهم درست از ذخیره راهبردی دفاع مقدس هستیم و این ضرورت، ایجاب می کند تا با بررسی دقیق به درس های راه گشا برسیم....
منبع: حیات