به گزارش خط هشت ، «محمد دانش راد» از مدرسین دانشگاه امام حسین (ع) و از رزمندگان دفاع مقدس به خاطره از شهید بقایی اشاره و تعریف کرد: روز چهارم مهر 59 یعنی روز چهارم جنگ به همراه عده ای دیگر از دوستانم به اهواز رفتیم و از همان اولین دقایق حضور در خوزستان وارد صحنه جنگ شدیم. در ایستگاه راه آهن، شهید کلاهدوز به همراه آقای غرضی ایستاده بودند، شهید کلاهدوز من را از قبل می شناخت. به همراه آقای غرضی به پشت اداره مواد مخدر که منزل استانداری خوزستان بود رفتیم. تقریبا چند ساعتی با ایشان نشستیم و بعد به حمیدیه رفتیم. در همان روز اول توانستیم 22 تانک را هدف بگیریم و منهدم کنیم، همانجا من زخمی شدم با این حال شب به دیدار مقام معظم رهبری رفتیم که به دانشگاه جندی شاپور اهواز آمده بودند.
وی افزود: عراق قرار بود در شوش دانیال عملیات کند و سه راهی شوش را بگیرد. شب اول بمباران شدیدی شد ما در مرغداری ای در دزفول خوابیدیم و فردا به شوش رفتیم، همه شهر تعطیل شده بود و سپاه مدرسه ای 2 طبقه را گرفته بود. همان موقع شهید بقایی را دیدیم. از او درخواست تیوپ کردیم، پرسید تیوپ را برای چه می خواهید؟ توضیح دادیم که می خواهیم به وسیله آن از کرخه عبور و عملیات کنیم.
این رزمنده دفاع مقدس تصریح کرد: شهید بقایی در واقع به ما اعتماد کرد و توانستیم با یک تیم 9 نفره به 300 عراقی بزنیم و آن ها را چندین کیلومتر عقب برانیم. شاید از نظر عقلانی این عملیات برای کسی قابل قبول نبود، ولی شهید بقایی به خوبی صحبت های ما را شنید و آنچه گفتیم را در ذهنش تجسم و تصویرسازی کرد. در مدرسه جلسه گذاشتیم و توضیح دادیم که در تیوپ ها می نشینیم تا آن طرف می رویم و دشمنان را به رگبار می بندیم. اینکه یک فرد نظامی قدرت تشخیص داشته باشد خیلی مهم است.
دانش راد گفت: با اینکه من کار نظامی بیشتر از ایشان کرده بودم و پیش از جنگ مربی تاکتیکی بودم اما شهید بقایی بسیار آدم دقیقی بود. در زمان جنگ از برترین افراد بود که نظرات کاربردی و راهبردی می داد و در جلسات فرماندهانی همه روی حرف های او نظر مثبت داشتند.
وی در پایان بیان داشت: مجید بسیار انسان محجوب و سر به زیری بود و فارغ از هر گونه کبر و غرور بود. با اینکه در جایگاه خوبی قرار داشت اما وقتی با او حرف می زدیم به خوبی حرف همه را گوش و پیگیری می کرد. هر کمکی از دستش بر می آمد به هر نحوی بود انجام می داد.
منبع: دفاع پرس