به گزارش خط هشت ، اکنون روایتگری یکی از ارکان اصلی کاروانهای راهیان نور است. «راوی» خاموشی رملهای فکه و سکوت خاکهای شلمچه را معنا میبخشد و تاریخ جنگ را آنطور که هست برای نسلهای جوانتر شرح میدهد. درواقع آنچه دیگران شنیدهاند، راوی به چشم دیده و همین خاطرات جسته و گریختهای که گرد هم میآیند، پازل تاریخ جنگ را شکل میدهند.
اما شاید کمتر کسی بداند که روایتگری دفاع مقدس در همان ماههای اول جنگ تحمیلی آغاز شد. برای اولین بار در سال ۱۳۶۰ بود که دفتر سیاسی سپاه با اعزام راویها به مناطق عملیاتی دفاع مقدس، به ثبت جزء به جزء وقایع جنگ پرداخت. احمد دقایقی از راویان دفاع مقدس در این خصوص میگوید: «شروع این کار از سخنان حضرت امام شکل گرفت. ایشان بعد از گسترش جنگ، صحبتهایی با این مضمون داشتند که نگذاریم تاریخ حماسه و مقاومت ملت ایران را کسرویها بنویسند. همینطور فرمودند که حماسههای شما در تاریخ ثبت خواهد شد. فرمایشات ایشان جرقه ثبت وقایع جبههها را در ذهن آقای ابراهیم حاج محمدزاده زد که آن موقع مسئول دفتر سیاسی سپاه و عضو شورای عالی سپاه بود.»
به این ترتیب در نیمه دوم سال ۱۳۶۰ و پیش از آغاز عملیات طریقالقدس، مجموعه «راویان جنگ» در دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شکل گرفتند. راویها در طول هشت سال جنگ، بهرغم کمبود نیرو، امکانات محدود، کاستیهای ساختاری و سایر دشواریها، هزاران گزارش مستند و مهم از جبهههای جنگ در قالب نوارهای کاست، دفترچههای راوی، گزارشهای عملیات، کالک، نقشه و سند جمعآوری، ثبت و ضبط کردند. بالای یک میلیون برگ گزارش و نزدیک به ۵۰ هزار ساعت نوار کاست حاصل تلاش راویها است که، چون یادگاریهایی برجای مانده است.
دقایقی از شروع کار راویها میگوید: «ابتدای کار ما دو گروه شدیم؛ یک گروه چهار، پنج نفره به سرپرستی آقای محمد درودیان به جبهههای جنوب رفتند و یک گروه هم به سرپرستی آقای محمد اللهیاری که من هم در گروهش بودم، به جبهههای غرب رفتیم. کمی بعد آقای اللهیاری منتقل شدند و بنده سرپرست راویان غرب شدم. آقایان اسدی، مینو و یکی، دو نفر دیگر از بچههای بومی منطقه، در گروه ما بودند. شیوه کارمان اینطور بود که در منطقه عملیاتی با مردم، رزمندهها، فرماندهان و کلاً با افراد مطلع گفتوگو میکردیم و حوادث بعد از انقلاب و روندی که طی شد و نهایتاً به جنگ تحمیلی رسیدیم را مورد بررسی قرار میدادیم و ثبت و ضبط میکردیم. این روند کمابیش تا قبل از عملیات فتحالمبین ادامه داشت.»
از سال ۱۳۶۱ به بعد راویها در کنار فرماندهان و در ستاد فرماندهی نیز حضور پیدا کردند. به این ترتیب میشد از حساسترین وقایعی که در جلسات فرماندهی رخ میداد، مطلع شد و آن را به ثبت رساند. دقایقی میگوید: «آقای مسعود مقدم از بچههای گروه آقای درودیان با یکی از فرماندهان هماهنگ کرده و رفته بود پای بیسیم و ارتباط بیسیمی فرماندهان را ضبط کرده بود. بعد از این اتفاق، آقای محمدزاده و سایر مسئولان به فکرشان رسید که چرا نباید راویها در کنار فرماندهان و داخل اتاق جنگ حضور داشته باشند؟ از عملیات بعدی که فتحالمبین بود، راویها در کنار فرماندهان حضور پیدا کردند. رفته رفته کار به جایی رسید که مسئولان میگفتند مثل سنجاق به سینه فرماندهان بچسبید. یعنی ۲۴ ساعته کنار فرماندهان بودیم و لحظه به لحظه تعقیبشان میکردیم.»
راویهای دفتر سیاسی سپاه به خاطر حضور مستمری که در خط مقدم داشتند، نسبت به جمعیت خود شهدای زیادی تقدیم کردند. مجموعه نسبتاً کوچک راویها در طول جنگ ۱۷ شهید داد. شهیدان حسین جلاییپور، محسن فیض و حمید صالحی از شهدای راوی دفاع مقدس هستند که هر سه شهید از محصلان دوره سوم مدرسه مفید نیز بودند.
روایتگری بعد از دفاع مقدس و با آغاز کاروانهای راهیان نور، جان دوبارهای گرفت. حالا تمام آن کسانی که وقایع جنگ را دیده بودند و قدرت بیان خوبی داشتند، میتوانستند بخشی از تاریخ جنگ را به دیگران روایت کنند. با گذشت سه دهه از اتمام جنگ پای جوانترها به میدان روایتگری باز شد و با آنچه از رزمندگان آموخته بودند، خط سیر روایتگری را ادامه دادند. تا به آنجا که اکنون حدود ۳۰ هزار راوی در یادمانهای مختلف دفاع مقدس حضور مییابند و هر کدام روایتگری بخشی از تاریخ جنگ را برعهده میگیرند.
اما شاید کمتر کسی بداند که روایتگری دفاع مقدس در همان ماههای اول جنگ تحمیلی آغاز شد. برای اولین بار در سال ۱۳۶۰ بود که دفتر سیاسی سپاه با اعزام راویها به مناطق عملیاتی دفاع مقدس، به ثبت جزء به جزء وقایع جنگ پرداخت. احمد دقایقی از راویان دفاع مقدس در این خصوص میگوید: «شروع این کار از سخنان حضرت امام شکل گرفت. ایشان بعد از گسترش جنگ، صحبتهایی با این مضمون داشتند که نگذاریم تاریخ حماسه و مقاومت ملت ایران را کسرویها بنویسند. همینطور فرمودند که حماسههای شما در تاریخ ثبت خواهد شد. فرمایشات ایشان جرقه ثبت وقایع جبههها را در ذهن آقای ابراهیم حاج محمدزاده زد که آن موقع مسئول دفتر سیاسی سپاه و عضو شورای عالی سپاه بود.»
به این ترتیب در نیمه دوم سال ۱۳۶۰ و پیش از آغاز عملیات طریقالقدس، مجموعه «راویان جنگ» در دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شکل گرفتند. راویها در طول هشت سال جنگ، بهرغم کمبود نیرو، امکانات محدود، کاستیهای ساختاری و سایر دشواریها، هزاران گزارش مستند و مهم از جبهههای جنگ در قالب نوارهای کاست، دفترچههای راوی، گزارشهای عملیات، کالک، نقشه و سند جمعآوری، ثبت و ضبط کردند. بالای یک میلیون برگ گزارش و نزدیک به ۵۰ هزار ساعت نوار کاست حاصل تلاش راویها است که، چون یادگاریهایی برجای مانده است.
دقایقی از شروع کار راویها میگوید: «ابتدای کار ما دو گروه شدیم؛ یک گروه چهار، پنج نفره به سرپرستی آقای محمد درودیان به جبهههای جنوب رفتند و یک گروه هم به سرپرستی آقای محمد اللهیاری که من هم در گروهش بودم، به جبهههای غرب رفتیم. کمی بعد آقای اللهیاری منتقل شدند و بنده سرپرست راویان غرب شدم. آقایان اسدی، مینو و یکی، دو نفر دیگر از بچههای بومی منطقه، در گروه ما بودند. شیوه کارمان اینطور بود که در منطقه عملیاتی با مردم، رزمندهها، فرماندهان و کلاً با افراد مطلع گفتوگو میکردیم و حوادث بعد از انقلاب و روندی که طی شد و نهایتاً به جنگ تحمیلی رسیدیم را مورد بررسی قرار میدادیم و ثبت و ضبط میکردیم. این روند کمابیش تا قبل از عملیات فتحالمبین ادامه داشت.»
از سال ۱۳۶۱ به بعد راویها در کنار فرماندهان و در ستاد فرماندهی نیز حضور پیدا کردند. به این ترتیب میشد از حساسترین وقایعی که در جلسات فرماندهی رخ میداد، مطلع شد و آن را به ثبت رساند. دقایقی میگوید: «آقای مسعود مقدم از بچههای گروه آقای درودیان با یکی از فرماندهان هماهنگ کرده و رفته بود پای بیسیم و ارتباط بیسیمی فرماندهان را ضبط کرده بود. بعد از این اتفاق، آقای محمدزاده و سایر مسئولان به فکرشان رسید که چرا نباید راویها در کنار فرماندهان و داخل اتاق جنگ حضور داشته باشند؟ از عملیات بعدی که فتحالمبین بود، راویها در کنار فرماندهان حضور پیدا کردند. رفته رفته کار به جایی رسید که مسئولان میگفتند مثل سنجاق به سینه فرماندهان بچسبید. یعنی ۲۴ ساعته کنار فرماندهان بودیم و لحظه به لحظه تعقیبشان میکردیم.»
راویهای دفتر سیاسی سپاه به خاطر حضور مستمری که در خط مقدم داشتند، نسبت به جمعیت خود شهدای زیادی تقدیم کردند. مجموعه نسبتاً کوچک راویها در طول جنگ ۱۷ شهید داد. شهیدان حسین جلاییپور، محسن فیض و حمید صالحی از شهدای راوی دفاع مقدس هستند که هر سه شهید از محصلان دوره سوم مدرسه مفید نیز بودند.
روایتگری بعد از دفاع مقدس و با آغاز کاروانهای راهیان نور، جان دوبارهای گرفت. حالا تمام آن کسانی که وقایع جنگ را دیده بودند و قدرت بیان خوبی داشتند، میتوانستند بخشی از تاریخ جنگ را به دیگران روایت کنند. با گذشت سه دهه از اتمام جنگ پای جوانترها به میدان روایتگری باز شد و با آنچه از رزمندگان آموخته بودند، خط سیر روایتگری را ادامه دادند. تا به آنجا که اکنون حدود ۳۰ هزار راوی در یادمانهای مختلف دفاع مقدس حضور مییابند و هر کدام روایتگری بخشی از تاریخ جنگ را برعهده میگیرند.