به گزارش خط هشت ، با آغاز فصل گرما در تیرماه ۱۳۶۵ نفت در بازارهای جهانی با افت قیمت کم نظیری روبهرو شد. این موضوع برای ایران که از چند سال قبل وارد جنگ تحمیلی با عراق شده بود، ناخوشایند بود، اما همه چیز از چند ماه قبل و از سرمای زمستان سال ۶۴ شروع شد که ایران توانست شبه جزیره فاو عراق را تصرف کند و این کشور را از دسترسی به آبهای آزاد و صادرات نفت خود تا حد زیادی باز دارد. درست در همان زمان که احساس میشد قیمت نفت بالا خواهد رفت، عربستان سعودی در رتبه نخست و سپس کویت در رتبه پایینتر، تولید نفت خود را افزایش قابل توجهی دادند و با راهاندازی «جنگ قیمتها» از اوایل سال ۶۵ قیمت نفت خام به تدریج در بازارهای جهانی رو به کاهش نهاد.
«جنگ نفتکشها»، «جنگ قیمتها»، «جنگ شهرها» و... همگی ابزارهایی بودند که دوستان منطقهای و فرامنطقهای عراق سعی میکردند با تأسی به آنها بر جبهه ایرانی- اسلامی ضربه وارد کنند. هر وقت روی خاک و در صحنههای نبرد اتفاقی رخ میداد و ایران به فتحی نائل میشد، دشمن حربه جدیدی رو میکرد و از یک دسیسه تازه پرده برمیداشت.
جنگ قیمتها که شاید در تاریخ جنگ خیلی به آن پرداخته نشده باشد، یکی از مؤثرترین حربههای دشمن برای مقابله با رزمندگان و ملت ایران بود. البته این جنگ، به موازات «جنگ نفتکشها» و «جنگ شهرها» پیش میرفت و مکمل یکدیگر بودند. عراق که از سال ۱۳۶۳ با اجاره سوپر اتاندارهای فرانسوی قدرت هوایی خود را افزایش داده بود، در سال ۶۵ و پس از شکست در فاو، دور جدیدی از جنگ شهرها را آغاز کرد و با هواپیماهای جدیدی که شوروی و فرانسه در اختیارش گذاشته بودند، مناطق دورتری از ایران را مورد حمله قرار داد و علاوه بر مناطق مسکونی، توجه زیادی نیز به تخریب کارخانجات و صنایع کشورمان داشت.
به عنوان نمونه در پنجم مرداد ماه ۱۳۶۵ کارخانجات واقع در شهر صنعتی اراک به شدت بمباران شدند. در همین سال بسیاری از مناطق مسکونی استانهایی، چون کرمانشاه، اصفهان، مرکزی و... نیز بمباران شدند و هواپیماهای عراقی مرتب در خلیج فارس به کشتیهای ایرانی حمله میکردند. متعاقباً مقابله به مثل ایران و نظارت سختگیرانهاش در تنگه هرمز بهانه لازم را برای حضور نیروهای فرامنطقهای در دریای عمان و خلیجفارس فراهم کرد و امریکا از سال ۶۶ عملاً وارد صحنه نبرد شد.
از تیرماه ۱۳۶۵ که قیمت نفت رو به کاهش شدید گذاشت و تا حد ۸ دلار نیز پایین آمد، تحلیل رسانههای بیگانه اینطور بود که ایران درصدد است هرچه سریعتر جنگ را به پایان برساند تا اقتصاد خود را نجات دهد. مثلاً بیبیسی در یک برنامه تحلیلی عنوان کرد: «ایرانیان احساس میکنند اگر نتوانند در این سال جنگ را خاتمه بدهند، هیچ وقت نخواهند توانست.» یا گاردین نوشته بود: «کاهش قیمت نفت طرز فکر رهبران ایران را دگرگون کرده است.» این دگرگونی طرز فکر رهبران ایران که مورد ادعای گاردین بود، به واقع در بین بخشی از مسئولان کشورمان مشاهده میشد. این طیف که در یک رقابت نانوشته با نظامیها بود، هیچگاه هدف و تکلیف خود را با جنگ مشخص نکرد و همواره نگاهی کج دار و مریز به مقوله جنگ تحمیلی داشت. همین نگاه بود که باعث شد از سال ۶۱ تا سال ۶۵ که ابتکار عمل در جبههها در دست رزمندگان ایرانی بود، تلاش قابل ملاحظهای برای اتمام مقتدرانه جنگ صورت نگیرد. در تمام این سالها حملات بزرگ ایران نهایتاً با ۱۵۰ گردان انجام میگرفت و مناطق محدودی، چون جزایر مجنون یا بلندیهای حاج عمران به تصرف درمیآمدند. زمان از دست میرفت و نهایتاً در سال ۶۴ که طرح مبتکرانه فرماندهان منجر به اشغال شبه جزیره فاو شد، از نظر اقتصادی ایران وارد ورطهای شده بود که ادامه امکان جنگ را دشوار میکرد.
از اوایل سال ۶۵ وقتی جنگ قیمتها به اقتصاد ایران فشار قابل ملاحظهای وارد کرد، تازه آن طیف از سیاسیون اقتصادمدار به فکر افتادند جبههها را تقویت کنند و ظرف یک سال (۱۳۶۵) جنگ را پایان دهند، لذا در همین سال ۶۵ سپاه یکصدهزارنفری محمد (ص) به عنوان کلید پایان مقتدرانه جنگ، به افکار عمومی ایران القا شد. این سپاه در جریان کربلای ۵ تا نزدیکیهای بصره پیش رفت، اما توقف در دروازههای بصره، پایانی بر شعار جنگ جنگ با یک پیروزی سیاستمدارانی بود که پیشتر در عقاید و باورهای خود به بنبست رسیده بودند.
«جنگ نفتکشها»، «جنگ قیمتها»، «جنگ شهرها» و... همگی ابزارهایی بودند که دوستان منطقهای و فرامنطقهای عراق سعی میکردند با تأسی به آنها بر جبهه ایرانی- اسلامی ضربه وارد کنند. هر وقت روی خاک و در صحنههای نبرد اتفاقی رخ میداد و ایران به فتحی نائل میشد، دشمن حربه جدیدی رو میکرد و از یک دسیسه تازه پرده برمیداشت.
جنگ قیمتها که شاید در تاریخ جنگ خیلی به آن پرداخته نشده باشد، یکی از مؤثرترین حربههای دشمن برای مقابله با رزمندگان و ملت ایران بود. البته این جنگ، به موازات «جنگ نفتکشها» و «جنگ شهرها» پیش میرفت و مکمل یکدیگر بودند. عراق که از سال ۱۳۶۳ با اجاره سوپر اتاندارهای فرانسوی قدرت هوایی خود را افزایش داده بود، در سال ۶۵ و پس از شکست در فاو، دور جدیدی از جنگ شهرها را آغاز کرد و با هواپیماهای جدیدی که شوروی و فرانسه در اختیارش گذاشته بودند، مناطق دورتری از ایران را مورد حمله قرار داد و علاوه بر مناطق مسکونی، توجه زیادی نیز به تخریب کارخانجات و صنایع کشورمان داشت.
به عنوان نمونه در پنجم مرداد ماه ۱۳۶۵ کارخانجات واقع در شهر صنعتی اراک به شدت بمباران شدند. در همین سال بسیاری از مناطق مسکونی استانهایی، چون کرمانشاه، اصفهان، مرکزی و... نیز بمباران شدند و هواپیماهای عراقی مرتب در خلیج فارس به کشتیهای ایرانی حمله میکردند. متعاقباً مقابله به مثل ایران و نظارت سختگیرانهاش در تنگه هرمز بهانه لازم را برای حضور نیروهای فرامنطقهای در دریای عمان و خلیجفارس فراهم کرد و امریکا از سال ۶۶ عملاً وارد صحنه نبرد شد.
از تیرماه ۱۳۶۵ که قیمت نفت رو به کاهش شدید گذاشت و تا حد ۸ دلار نیز پایین آمد، تحلیل رسانههای بیگانه اینطور بود که ایران درصدد است هرچه سریعتر جنگ را به پایان برساند تا اقتصاد خود را نجات دهد. مثلاً بیبیسی در یک برنامه تحلیلی عنوان کرد: «ایرانیان احساس میکنند اگر نتوانند در این سال جنگ را خاتمه بدهند، هیچ وقت نخواهند توانست.» یا گاردین نوشته بود: «کاهش قیمت نفت طرز فکر رهبران ایران را دگرگون کرده است.» این دگرگونی طرز فکر رهبران ایران که مورد ادعای گاردین بود، به واقع در بین بخشی از مسئولان کشورمان مشاهده میشد. این طیف که در یک رقابت نانوشته با نظامیها بود، هیچگاه هدف و تکلیف خود را با جنگ مشخص نکرد و همواره نگاهی کج دار و مریز به مقوله جنگ تحمیلی داشت. همین نگاه بود که باعث شد از سال ۶۱ تا سال ۶۵ که ابتکار عمل در جبههها در دست رزمندگان ایرانی بود، تلاش قابل ملاحظهای برای اتمام مقتدرانه جنگ صورت نگیرد. در تمام این سالها حملات بزرگ ایران نهایتاً با ۱۵۰ گردان انجام میگرفت و مناطق محدودی، چون جزایر مجنون یا بلندیهای حاج عمران به تصرف درمیآمدند. زمان از دست میرفت و نهایتاً در سال ۶۴ که طرح مبتکرانه فرماندهان منجر به اشغال شبه جزیره فاو شد، از نظر اقتصادی ایران وارد ورطهای شده بود که ادامه امکان جنگ را دشوار میکرد.
از اوایل سال ۶۵ وقتی جنگ قیمتها به اقتصاد ایران فشار قابل ملاحظهای وارد کرد، تازه آن طیف از سیاسیون اقتصادمدار به فکر افتادند جبههها را تقویت کنند و ظرف یک سال (۱۳۶۵) جنگ را پایان دهند، لذا در همین سال ۶۵ سپاه یکصدهزارنفری محمد (ص) به عنوان کلید پایان مقتدرانه جنگ، به افکار عمومی ایران القا شد. این سپاه در جریان کربلای ۵ تا نزدیکیهای بصره پیش رفت، اما توقف در دروازههای بصره، پایانی بر شعار جنگ جنگ با یک پیروزی سیاستمدارانی بود که پیشتر در عقاید و باورهای خود به بنبست رسیده بودند.