به گزارش خط هشت، حفاظت عملیات در والفجر ۸ عملکرد فوقالعادهای داشت. رویکرد سختگیرانه فرماندهان و نیروهای اطلاعاتی باعث شد تا اصل غافلگیری بهخوبی رعایت بشود و در همان شب اول عملیات، بسیاری از خطوط مقدم جبهه نبرد به تصرف رزمندگان دربیاید. از همین روست که هر سال در سالگرد شروع عملیات والفجر ۸، روز حفاظت عملیات گرامی داشته میشود. خاطرات سه رزمنده حاضر در این عملیات را پیش رو دارید.
حاج حمید پارسا از رزمندگان لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع)
در مرحله اول عملیات والفجر ۸، لشکر ۱۰ در یک محور ایذایی وارد عمل شد. ما باید به جزیره امالرصاص حمله میکردیم، درحالیکه محور اصلی عملیات در منطقه فاو بود. با وجود ایذایی بودن محور ما، حفاظت عملیات بسیار دقیق عمل میکرد. ما هیچوقت با اتومبیلهای نظامی وارد منطقه نمیشدیم. غواصها و نیروهای اطلاعات-عملیات و بعدها تخریبچیها که به آنها اضافه شدند، تمام مدت در کلبههایی سکونت داشتند که نزدیک اروندرود بود. این کلبهها از قبل آنجا وجود داشتند و نیروهای ما به صورت مخفیانه در آنها ساکن شدند تا دشمن متوجه تردد غیرعادی نشود. حتی از بچههای سپاه و بسیجی که در منطقه حضور داشتند خواسته شده بود مثل بچههای ژاندارمی مستقر در منطقه، اسلحههای ژ.۳ حمل کنند. دلیلش این بود که اگر سهواً هم گلولهای شلیک شد، دشمن فکر کند این گلوله از سوی نیروهای ژاندارمی شلیک شده و به چیزی شک نکند. با این همه دقت نظر در حفاظت از عملیات، موقع حمله ما به امالرصاص، خیلی از سربازهای دشمن هنوز در خواب بودند که به بالای سنگرشان رسیدیم!
سردار عباس سرخیلی از رزمندگان خوزستانی
من در مقطع عملیات والفجر ۸ فرمانده تیپ ۷۲ زرهی محرم بودم. عملیات والفجر ۸ و کربلای ۴ به فاصله یک سال از هم انجام گرفتند، اما از حیث حفاظت عملیات، این دو عملیات تفاوتهای بسیاری دارند؛ در عملیات والفجر ۸ تا چند روز مانده به شروع عملیات، حتی فرماندهان گردانها بهخوبی نمیدانستند که طرح عملیات چیست و قرار است چه کاری انجام بدهیم. ما تا لحظات آخر سعی میکردیم همه چیز را در نهایت مخفیکاری جلو ببریم. اینقدر حساسیت روی یک عملیات تا آن موقع کمنظیر بود. با همین استراتژی بود که دشمن در والفجر ۸ تا حد زیادی غافلگیر و شکست سختی را متحمل شد.
علی نجیبزاده از لشکر ۴۱ ثارالله
برای عملیات والفجر ۸ تنها یک برگه تردد رسمیت داشت که آن را هم خود سردار سلیمانی تأیید میکرد. هرکسی از اهواز میخواست به منطقه عملیاتی برود، تمامی دژبانیهای لشکر موظف بودند همین یک برگه را تأیید کنند. عبور به منطقه عملیاتی با اتومبیلهایی مثل آمبولانس امکانپذیر بود. خود حاج قاسم به دژبانیها سپرده بود هیچکسی را به منطقه راه ندهند حتی خود او را. به همین خاطر یک دژبانی وقتی حاجی را میبیند، از ورود او به منطقه جلوگیری میکند. عاقبت وقتی اجازه عبور میدهد که از حاج قاسم و همراهانش میخواهد پیاده به منطقه بروند. برای مقدمات عملیات هم سختگیریهای بسیاری اعمال میشد. ما حتی نمیتوانستیم مصالح مورد نیاز برای ساختن سنگرها را با ماشین حمل کنیم. باید از فرغون یا الاغهایی که در منطقه بودند استفاده میکردیم. تا روزهای پایانی شروع عملیات خیلیها حتی از نام عملیات مطلع نبودند. چند روز قبل از عملیات بود که حاج قاسم در جلسه توجیهی، اسم عملیات را گفت و پس از آن فرماندهان گردان و دیگر نیروهای کادر لشکر به منطقه عملیاتی اشراف پیدا کردند. ما حتی برای مشاهده منطقه عملیاتی هم رعایت خیلی از موارد را میکردیم. چنانچه نیروها باید قبل از روشنایی هوا به بالای دکلی که در منطقه بود میرفتند و در خفا منطقه را نظاره میکردند. خود من برای اینکه طی روز نیاز به سرویس بهداشتی نداشته باشم، غذای کمی میخوردم تا وقتی روی دکل هستم، وسط روز نیازی به خروج از آنجا نداشته باشم. حفاظت عملیات در والفجر ۸ به قدری خوب عمل کرد که دشمن صددرصد غافلگیر شد و رزمندگان ما با سرعت عمل بالایی به خطوط دشمن رخنه کردند.
حاج حمید پارسا از رزمندگان لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع)
در مرحله اول عملیات والفجر ۸، لشکر ۱۰ در یک محور ایذایی وارد عمل شد. ما باید به جزیره امالرصاص حمله میکردیم، درحالیکه محور اصلی عملیات در منطقه فاو بود. با وجود ایذایی بودن محور ما، حفاظت عملیات بسیار دقیق عمل میکرد. ما هیچوقت با اتومبیلهای نظامی وارد منطقه نمیشدیم. غواصها و نیروهای اطلاعات-عملیات و بعدها تخریبچیها که به آنها اضافه شدند، تمام مدت در کلبههایی سکونت داشتند که نزدیک اروندرود بود. این کلبهها از قبل آنجا وجود داشتند و نیروهای ما به صورت مخفیانه در آنها ساکن شدند تا دشمن متوجه تردد غیرعادی نشود. حتی از بچههای سپاه و بسیجی که در منطقه حضور داشتند خواسته شده بود مثل بچههای ژاندارمی مستقر در منطقه، اسلحههای ژ.۳ حمل کنند. دلیلش این بود که اگر سهواً هم گلولهای شلیک شد، دشمن فکر کند این گلوله از سوی نیروهای ژاندارمی شلیک شده و به چیزی شک نکند. با این همه دقت نظر در حفاظت از عملیات، موقع حمله ما به امالرصاص، خیلی از سربازهای دشمن هنوز در خواب بودند که به بالای سنگرشان رسیدیم!
سردار عباس سرخیلی از رزمندگان خوزستانی
من در مقطع عملیات والفجر ۸ فرمانده تیپ ۷۲ زرهی محرم بودم. عملیات والفجر ۸ و کربلای ۴ به فاصله یک سال از هم انجام گرفتند، اما از حیث حفاظت عملیات، این دو عملیات تفاوتهای بسیاری دارند؛ در عملیات والفجر ۸ تا چند روز مانده به شروع عملیات، حتی فرماندهان گردانها بهخوبی نمیدانستند که طرح عملیات چیست و قرار است چه کاری انجام بدهیم. ما تا لحظات آخر سعی میکردیم همه چیز را در نهایت مخفیکاری جلو ببریم. اینقدر حساسیت روی یک عملیات تا آن موقع کمنظیر بود. با همین استراتژی بود که دشمن در والفجر ۸ تا حد زیادی غافلگیر و شکست سختی را متحمل شد.
علی نجیبزاده از لشکر ۴۱ ثارالله
برای عملیات والفجر ۸ تنها یک برگه تردد رسمیت داشت که آن را هم خود سردار سلیمانی تأیید میکرد. هرکسی از اهواز میخواست به منطقه عملیاتی برود، تمامی دژبانیهای لشکر موظف بودند همین یک برگه را تأیید کنند. عبور به منطقه عملیاتی با اتومبیلهایی مثل آمبولانس امکانپذیر بود. خود حاج قاسم به دژبانیها سپرده بود هیچکسی را به منطقه راه ندهند حتی خود او را. به همین خاطر یک دژبانی وقتی حاجی را میبیند، از ورود او به منطقه جلوگیری میکند. عاقبت وقتی اجازه عبور میدهد که از حاج قاسم و همراهانش میخواهد پیاده به منطقه بروند. برای مقدمات عملیات هم سختگیریهای بسیاری اعمال میشد. ما حتی نمیتوانستیم مصالح مورد نیاز برای ساختن سنگرها را با ماشین حمل کنیم. باید از فرغون یا الاغهایی که در منطقه بودند استفاده میکردیم. تا روزهای پایانی شروع عملیات خیلیها حتی از نام عملیات مطلع نبودند. چند روز قبل از عملیات بود که حاج قاسم در جلسه توجیهی، اسم عملیات را گفت و پس از آن فرماندهان گردان و دیگر نیروهای کادر لشکر به منطقه عملیاتی اشراف پیدا کردند. ما حتی برای مشاهده منطقه عملیاتی هم رعایت خیلی از موارد را میکردیم. چنانچه نیروها باید قبل از روشنایی هوا به بالای دکلی که در منطقه بود میرفتند و در خفا منطقه را نظاره میکردند. خود من برای اینکه طی روز نیاز به سرویس بهداشتی نداشته باشم، غذای کمی میخوردم تا وقتی روی دکل هستم، وسط روز نیازی به خروج از آنجا نداشته باشم. حفاظت عملیات در والفجر ۸ به قدری خوب عمل کرد که دشمن صددرصد غافلگیر شد و رزمندگان ما با سرعت عمل بالایی به خطوط دشمن رخنه کردند.