به گزارش خط هشت، ۲۶ آبان ۱۳۵۹ مصادف با سالروز آزادسازی شهر سوسنگرد از محاصره دشمن است. سوسنگرد سه بار در دو ماه اول جنگ دست به دست شد و از این حیث، رکورد منحصر به فردی از خود در تاریخ دفاع مقدس برجای گذاشته است. این شهر در جبهه میانی خوزستان از آن جهت اهمیت داشت که دشمن میتوانست با در اختیار گرفتن آن، به عمق خوزستان نفوذ کند و خودش را به اهواز برساند. در آستانه سالروز سومین و آخرین عملیات آزادسازی سوسنگرد که ۲۶ آبان ۱۳۵۹ با فرماندهی شهید چمران و همراهی مقام معظم رهبری به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع صورت گرفت، حوادث این شهر در اولین ماههای دفاع مقدس را مروری دوباره میکنیم.
یک هفته بعد
در اولین روزهای شروع جنگ تحمیلی در حالی که عراق با غافلگیری نیروهای ایرانی پیشروی نسبتاًَ سریعی در عمق خاک کشورمان داشت، سوسنگرد در ششم مهر ۱۳۵۹ یعنی هفت روز پس از شروع جنگ به تصرف دشمن درآمد. سوسنگرد در ۶۰ کیلومتری شمالغربی اهواز قرار دارد و واحدهای زرهی دشمن که برای تصرف مرکز استان خوزستان عجله داشتند، با انتخاب فرماندار و برخی مسئولان شهری، از سوسنگرد عبور کردند و به راه خود ادامه دادند.
پس از عبور واحدهای زرهی دشمن، تعدادی از جوانان انقلابی شهر با حمله به ساختمان فرمانداری، دستنشاندگان بیگانه را از شهر راندند و ساختمان فرمانداری را منفجر کردند. اما به لحاظ نظامی سوسنگرد همچنان در سرزمینهای تحت اشغال دشمن قرار داشت و لشکر ۹ زرهی دشمن کیلومترها دورتر از این شهر، با سرعت به طرف اهواز پیشروی میکرد.
در طرف دیگر، با رسیدن واحدهای زرهی دشمن به شمال اهواز، حضرت امام از جوانهای اهوازی خواستند تا شهرشان را از خطر اشغال توسط دشمن رهایی بخشند. پیام امام قاطع و تهییجکننده بود: «مگر جوانان اهوازی مُردهاند که دشمن شهرشان را اشغال کند». وقتی پیام امام به رزمندهها ابلاغ شد، شهید علی غیوراصلی، از نیروهای زبده ارتش که به عضویت سپاه درآمده بود، تعداد اندکی از رزمندگان را بسیج کرد تا طی یک عملیات چریکی، نیروهای عراقی را از شمال اهواز فراری بدهند.
این عملیات که از آن با عنوان شبیخون «غیوراصلی» یاد میشود، نهم مهر ۱۳۵۹ انجام گرفت و منجر به عقبنشینی ۹۰ کیلومتری نیروهای دشمن تا مرز چزابه شد. دشمن که تصور میکرد پیشروی سریعش به عمق خاک ایران نقشه رزمندگان برای به دام انداختن او بود، چنان با عجله عقبنشینی کرد که بسیاری از ادوات زرهی خود را جا گذاشت. در خلال این عقبنشینی، سوسنگرد نیز تنها سه روز پس از اولین اشغال آزاد شد. اما چون علی غیوراصلی در بازگشت از عملیات به شهادت رسید و نیروی عمدهای هم وجود نداشت تا مانع ورود مجدد دشمن به خاک کشورمان شود، بعثیها چند روز بعد راه رفته را بازگشتند و سوسنگرد برای دومین بار در خطر اشغال قرار گرفت.
شهید پورکیان
ششم مهرماه که دشمن برای اولین بار سوسنگرد را اشغال کرد، فرمانده سپاه این شهر شهید حبیب شریفی بود. وی که تا لحظات آخر سقوط شهر در برابر دشمن مقاومت کرده بود، در واپسین لحظات تصمیم گرفت همسرش خدیجه میرشکار را بردارد و با خودرویی که مملو از مهمات بود به طرف اهواز حرکت کند، اما در میانه راه توسط دشمن مجروح میشود و خودرویشان به دست دشمن میافتد که منجر به اسارت هر دو نفر میشود. بعدها مشخص شد که حبیب در چنگ سربازان رژیم بعث عراق به شهادت رسیده است.
پس از اسارت حبیب شریفی، شهید محمدرضا پورکیان که دانشجوی دانشگاه اهواز و عضو سپاه اهواز بود، به فرماندهی سپاه این شهر انتخاب شد. او در دهم مهر ۵۹ یعنی یک روز پس از آزادسازی سوسنگرد توسط شهید غیوراصلی، فرمانده سپاه این شهر شد و تا زمان شهادتش در ۲۳ مهر، در این سمت انجام وظیفه کرد.
بعد از آنکه دشمن مجدداً از مرز چزابه عبور کرد و به قصد تصرف سوسنگرد روی جاده حمیدیه جولان داد، شهید پورکیان در روز در بیست و سوم مهر ۵۹ به نبردی نابرابر با دشمن پرداخت و جاده حمیدیه را تبدیل به قتلگاه دشمن کرد. نبرد نابرابر تن با تانک او و یارانش که در آخرین دقایق نبرد، محاصره شده بودند، باعث شد تا سوسنگرد از خطر محاصره کامل رهایی یابد. سرانجام بعد از انهدام پنج دستگاه تانک عراقی، محمدرضا پورکیان هدف گلوله دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید. مقاومت او و یارانش باعث شد تا دشمن از جاده حمیدیه عقب بنشیند و سوسنگرد از خطر سقوط دوم رهایی یابد.
سومین اشغال
پس از دو بار که دشمن تلاش کرد سوسنگرد را به اشغال درآورد، رزمندگان دریافته بودند که برای حفظ جبهه خوزستان باید جبهه میانی یا همان جبهه سوسنگرد را حفظ کنند. در سوی دیگر میدان بعد از اشغال خرمشهر در ۴ آبان ۵۹، ارتش بعث تصمیم گرفت کار آبادان را نیز یکسره کند که در حمله به ذوالفقاریه شکست خورد و با عقبنشینی در شمال بهمنشیر خط دفاعی تشکیل داد. با اینکه عراق برخی از شهرهای مرزی را تا آن زمان اشغال کرده بود، اما شکست در آبادان باعث پیچیده شدن روند جنگ و متعاقب آن احساس دلسردی در میان ارتش بعث شد که سعی داشت طی چند روز تمام خوزستان را اشغال کند. بنابراین بعثیها برای برونرفت از این بحران در ۲۳ آبان سال ۵۹ دوباره به سوی سوسنگرد حرکت کردند تا این شهر را برای سومین بار اشغال کنند. آنها حتی نام خفاجیه را برای این شهر برگزیده بودند، اما این بار مدافعان بومی و رزمندگانی که در داخل شهر بودند، خیابان به خیابان و کوچه به کوچه مقاومت کردند و همانند نبرد در خرمشهر، حماسههای ماندگاری را خلق کردند.
در روزشمار نبرد در سوسنگرد میخوانیم که روز ۲۳ آبان ۱۳۵۹ واحدهایی از لشکر ۹ زرهی دشمن از شمال رودخانه کرخهکور که بعدها به دلیل حماسهآفرینی رزمندگان در اطراف آن به کرخهنور تغییر نام یافت به طرف جاده حمیدیه- سوسنگرد پیشروی خود را آغاز کردند و شهر سوسنگرد را در ۲۴ آبان ۱۳۵۹ از شرق، جنوب و غرب به محاصره خود درآوردند. در آن هنگام حدود ۱۰۰ نفر از رزمندگان سپاه و بسیج در شهر مقاومت میکردند. در این هنگام نبردهای خیابانی بین مدافعان شهر با تانکها و زرهپوشهای عراقی آغاز گردید و حماسههای بسیاری خلق شد.
با شدت یافتن محاصره سوسنگرد، شهید اسماعیل دقایقی فرمانده سپاه این شهر و شهید علی تجلایی فرمانده عملیات سپاه و فرمانده نیروهای اعزامی از تبریز در شهر سوسنگرد به مقابله با دشمن پرداختند ولی از آنجایی که عراقیها ابوحمیظه را اشغال کرده و از این طریق وارد شهر شده بودند، در ۲۴ آبان بخشی از شهر به تصرف دشمن درآمد. با محاصره سوسنگرد و رسوخ برخی از نیروهایش به داخل شهر، وضعیت مدافعان هر لحظه وخیمتر میشد. در چنین شرایطی اخبار محاصره سوسنگرد توسط آیتالله شهید مدنی به اطلاع حضرت امام رسید. از این رو ایشان در روز ۲۵ آبان به صراحت فرمودند: «سوسنگرد باید تا فردا آزاد شود». فرمان قاطع امام یادآور پیام تاریخی ایشان مبنی بر شکست محاصره پاوه در مرداد ۵۸ بود. از این رو شهید چمران به اتفاق مقام معظم رهبری تمام تلاش خود را برای بسیج نیروها و حمله به نیروهای محاصرهکننده دشمن انجام دادند.
در سوی دیگر بنیصدر سعی داشت تا از شرکت تانکهای ارتش در عملیات آزادسازی جلوگیری کند. طبق اسنادی که اکنون موجود است، بنیصدر طی نامهای به مرحوم ظهیرنژاد از او خواسته بود مانع اعزام نیروی ارتش برای کمکرسانی شود و دستور توقف تیپ دوم از لشکر ۹۲ زرهی را که بنا بود برای مشارکت در آزادسازی سوسنگرد وارد عمل شوند، صادر کرده بود، اما بهرغم کارشکنیهای او، با تلاشهای مقام معظم رهبری تیپ دوم دزفول در این عملیات شرکت میکند و نهایتاً در تاریخ ۲۵ آبان نیروهای سپاه سوسنگرد، سپاه اهواز، تیپ ۲ دزفول (از لشکر ۹۲ زرهی اهواز)، هوانیروز و نیروهای شهید چمران و... با تمام امکاناتی که داشتند حمله را آغاز کردند و با وحدتی که بین نیروهای رزمنده ایجاد شده بود، سرانجام سوسنگرد در ساعت ۱۴:۳۰ روز ۲۶ آبان آزاد شد. شهری که به دلیل حضور شهدای بسیاری در آن، به «شهر عاشقان شهادت» معروف شده است.
یک هفته بعد
در اولین روزهای شروع جنگ تحمیلی در حالی که عراق با غافلگیری نیروهای ایرانی پیشروی نسبتاًَ سریعی در عمق خاک کشورمان داشت، سوسنگرد در ششم مهر ۱۳۵۹ یعنی هفت روز پس از شروع جنگ به تصرف دشمن درآمد. سوسنگرد در ۶۰ کیلومتری شمالغربی اهواز قرار دارد و واحدهای زرهی دشمن که برای تصرف مرکز استان خوزستان عجله داشتند، با انتخاب فرماندار و برخی مسئولان شهری، از سوسنگرد عبور کردند و به راه خود ادامه دادند.
پس از عبور واحدهای زرهی دشمن، تعدادی از جوانان انقلابی شهر با حمله به ساختمان فرمانداری، دستنشاندگان بیگانه را از شهر راندند و ساختمان فرمانداری را منفجر کردند. اما به لحاظ نظامی سوسنگرد همچنان در سرزمینهای تحت اشغال دشمن قرار داشت و لشکر ۹ زرهی دشمن کیلومترها دورتر از این شهر، با سرعت به طرف اهواز پیشروی میکرد.
در طرف دیگر، با رسیدن واحدهای زرهی دشمن به شمال اهواز، حضرت امام از جوانهای اهوازی خواستند تا شهرشان را از خطر اشغال توسط دشمن رهایی بخشند. پیام امام قاطع و تهییجکننده بود: «مگر جوانان اهوازی مُردهاند که دشمن شهرشان را اشغال کند». وقتی پیام امام به رزمندهها ابلاغ شد، شهید علی غیوراصلی، از نیروهای زبده ارتش که به عضویت سپاه درآمده بود، تعداد اندکی از رزمندگان را بسیج کرد تا طی یک عملیات چریکی، نیروهای عراقی را از شمال اهواز فراری بدهند.
این عملیات که از آن با عنوان شبیخون «غیوراصلی» یاد میشود، نهم مهر ۱۳۵۹ انجام گرفت و منجر به عقبنشینی ۹۰ کیلومتری نیروهای دشمن تا مرز چزابه شد. دشمن که تصور میکرد پیشروی سریعش به عمق خاک ایران نقشه رزمندگان برای به دام انداختن او بود، چنان با عجله عقبنشینی کرد که بسیاری از ادوات زرهی خود را جا گذاشت. در خلال این عقبنشینی، سوسنگرد نیز تنها سه روز پس از اولین اشغال آزاد شد. اما چون علی غیوراصلی در بازگشت از عملیات به شهادت رسید و نیروی عمدهای هم وجود نداشت تا مانع ورود مجدد دشمن به خاک کشورمان شود، بعثیها چند روز بعد راه رفته را بازگشتند و سوسنگرد برای دومین بار در خطر اشغال قرار گرفت.
شهید پورکیان
ششم مهرماه که دشمن برای اولین بار سوسنگرد را اشغال کرد، فرمانده سپاه این شهر شهید حبیب شریفی بود. وی که تا لحظات آخر سقوط شهر در برابر دشمن مقاومت کرده بود، در واپسین لحظات تصمیم گرفت همسرش خدیجه میرشکار را بردارد و با خودرویی که مملو از مهمات بود به طرف اهواز حرکت کند، اما در میانه راه توسط دشمن مجروح میشود و خودرویشان به دست دشمن میافتد که منجر به اسارت هر دو نفر میشود. بعدها مشخص شد که حبیب در چنگ سربازان رژیم بعث عراق به شهادت رسیده است.
پس از اسارت حبیب شریفی، شهید محمدرضا پورکیان که دانشجوی دانشگاه اهواز و عضو سپاه اهواز بود، به فرماندهی سپاه این شهر انتخاب شد. او در دهم مهر ۵۹ یعنی یک روز پس از آزادسازی سوسنگرد توسط شهید غیوراصلی، فرمانده سپاه این شهر شد و تا زمان شهادتش در ۲۳ مهر، در این سمت انجام وظیفه کرد.
بعد از آنکه دشمن مجدداً از مرز چزابه عبور کرد و به قصد تصرف سوسنگرد روی جاده حمیدیه جولان داد، شهید پورکیان در روز در بیست و سوم مهر ۵۹ به نبردی نابرابر با دشمن پرداخت و جاده حمیدیه را تبدیل به قتلگاه دشمن کرد. نبرد نابرابر تن با تانک او و یارانش که در آخرین دقایق نبرد، محاصره شده بودند، باعث شد تا سوسنگرد از خطر محاصره کامل رهایی یابد. سرانجام بعد از انهدام پنج دستگاه تانک عراقی، محمدرضا پورکیان هدف گلوله دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید. مقاومت او و یارانش باعث شد تا دشمن از جاده حمیدیه عقب بنشیند و سوسنگرد از خطر سقوط دوم رهایی یابد.
سومین اشغال
پس از دو بار که دشمن تلاش کرد سوسنگرد را به اشغال درآورد، رزمندگان دریافته بودند که برای حفظ جبهه خوزستان باید جبهه میانی یا همان جبهه سوسنگرد را حفظ کنند. در سوی دیگر میدان بعد از اشغال خرمشهر در ۴ آبان ۵۹، ارتش بعث تصمیم گرفت کار آبادان را نیز یکسره کند که در حمله به ذوالفقاریه شکست خورد و با عقبنشینی در شمال بهمنشیر خط دفاعی تشکیل داد. با اینکه عراق برخی از شهرهای مرزی را تا آن زمان اشغال کرده بود، اما شکست در آبادان باعث پیچیده شدن روند جنگ و متعاقب آن احساس دلسردی در میان ارتش بعث شد که سعی داشت طی چند روز تمام خوزستان را اشغال کند. بنابراین بعثیها برای برونرفت از این بحران در ۲۳ آبان سال ۵۹ دوباره به سوی سوسنگرد حرکت کردند تا این شهر را برای سومین بار اشغال کنند. آنها حتی نام خفاجیه را برای این شهر برگزیده بودند، اما این بار مدافعان بومی و رزمندگانی که در داخل شهر بودند، خیابان به خیابان و کوچه به کوچه مقاومت کردند و همانند نبرد در خرمشهر، حماسههای ماندگاری را خلق کردند.
در روزشمار نبرد در سوسنگرد میخوانیم که روز ۲۳ آبان ۱۳۵۹ واحدهایی از لشکر ۹ زرهی دشمن از شمال رودخانه کرخهکور که بعدها به دلیل حماسهآفرینی رزمندگان در اطراف آن به کرخهنور تغییر نام یافت به طرف جاده حمیدیه- سوسنگرد پیشروی خود را آغاز کردند و شهر سوسنگرد را در ۲۴ آبان ۱۳۵۹ از شرق، جنوب و غرب به محاصره خود درآوردند. در آن هنگام حدود ۱۰۰ نفر از رزمندگان سپاه و بسیج در شهر مقاومت میکردند. در این هنگام نبردهای خیابانی بین مدافعان شهر با تانکها و زرهپوشهای عراقی آغاز گردید و حماسههای بسیاری خلق شد.
با شدت یافتن محاصره سوسنگرد، شهید اسماعیل دقایقی فرمانده سپاه این شهر و شهید علی تجلایی فرمانده عملیات سپاه و فرمانده نیروهای اعزامی از تبریز در شهر سوسنگرد به مقابله با دشمن پرداختند ولی از آنجایی که عراقیها ابوحمیظه را اشغال کرده و از این طریق وارد شهر شده بودند، در ۲۴ آبان بخشی از شهر به تصرف دشمن درآمد. با محاصره سوسنگرد و رسوخ برخی از نیروهایش به داخل شهر، وضعیت مدافعان هر لحظه وخیمتر میشد. در چنین شرایطی اخبار محاصره سوسنگرد توسط آیتالله شهید مدنی به اطلاع حضرت امام رسید. از این رو ایشان در روز ۲۵ آبان به صراحت فرمودند: «سوسنگرد باید تا فردا آزاد شود». فرمان قاطع امام یادآور پیام تاریخی ایشان مبنی بر شکست محاصره پاوه در مرداد ۵۸ بود. از این رو شهید چمران به اتفاق مقام معظم رهبری تمام تلاش خود را برای بسیج نیروها و حمله به نیروهای محاصرهکننده دشمن انجام دادند.
در سوی دیگر بنیصدر سعی داشت تا از شرکت تانکهای ارتش در عملیات آزادسازی جلوگیری کند. طبق اسنادی که اکنون موجود است، بنیصدر طی نامهای به مرحوم ظهیرنژاد از او خواسته بود مانع اعزام نیروی ارتش برای کمکرسانی شود و دستور توقف تیپ دوم از لشکر ۹۲ زرهی را که بنا بود برای مشارکت در آزادسازی سوسنگرد وارد عمل شوند، صادر کرده بود، اما بهرغم کارشکنیهای او، با تلاشهای مقام معظم رهبری تیپ دوم دزفول در این عملیات شرکت میکند و نهایتاً در تاریخ ۲۵ آبان نیروهای سپاه سوسنگرد، سپاه اهواز، تیپ ۲ دزفول (از لشکر ۹۲ زرهی اهواز)، هوانیروز و نیروهای شهید چمران و... با تمام امکاناتی که داشتند حمله را آغاز کردند و با وحدتی که بین نیروهای رزمنده ایجاد شده بود، سرانجام سوسنگرد در ساعت ۱۴:۳۰ روز ۲۶ آبان آزاد شد. شهری که به دلیل حضور شهدای بسیاری در آن، به «شهر عاشقان شهادت» معروف شده است.