به گزارش خط هشت، سپاه پاسداران از زمان پیروزی انقلاب تا هشت سال دفاع مقدس و سالهای پس از آن، همواره از دل سختترین مأموریتها سربلند بیرون آمده و اجازه نداده است خدشهای به کیان ایران اسلامی وارد شود. فرماندهان سپاه پاسداران از دوران دفاعمقدس و پس از آن با رشادت و ایثار مشغول حراست و حفاظت از مرزهای کشور و تأمین امنیت مردم بودهاند. شهیدحاج قاسم سلیمانی نمونهای از همین فرماندهان بود که در مکتب انقلاب رشد کرد و محبوب قلبهای بیشماری شد. به مناسبت سالروز تأسیس سپاه پاسداران با سرهنگ حجت شیری از پژوهشگران حوزه دفاعمقدس گفتوگویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
سپاه از بدو تأسیس در خدمت کشورمان و ملت ایران بوده است، در شرایط دفاع مقدس، نگاه مردم به پاسداران و رزمندگانشان چگونه بود؟
زمانی که من وارد سپاه پاسداران شدم، این ارگان به خاطر هشت دفاعمقدس و دفاع از تمامیت ارضی کشور وجهه بسیار خوبی میان مردم داشت که همچنان این وجهه حفظ شده است. مردم در روزهای جنگ به لباس سبز پاسداران احترام خیلی زیادی قائل میشدند. حتی گاهی اوقات قسمتی از لباس پاسداران را بهعنوان تبرک برمیداشتند و حالتی مقدسگونه برایشان داشت. البته باید گفت پاسدارانی که از همان ابتدا وارد سپاه شدند، انسانهایی نورانی و خوب بودند و حساسیت زیادی روی بسیاری از مسائل داشتند. همین آدمها وقتی به جبهه میرفتند یک فضای کاملاً معنوی و پاک را تجربه میکردند. سپاه به خاطر وجود چنین نیروهایی در دید مردم مقدس جلوه کرده است.
به نظر شما که پژوهشگر تاریخ و دفاعمقدس هستید، وجود نیرویی مثل سپاه پاسداران برای پیشبرد انقلاب چقدر نیاز بود؟
وقتی انقلاب اسلامی شکل گرفت، باید ارگانی از انقلاب و دستاوردهایش پاسداری و حفاظت میکرد. سپاه به همراه بسیج همواره در برهههای سخت و حساس پای کار بوده و از دستاوردها و ارزشهای انقلاب حفاظت و حمایت کرده است تا انقلاب به ۴۰ سالگی و انشاءالله ظهور امام زمان (عج) برسد. این ارگان نظامی نگهدارنده انقلاب اسلامی بود. در خیلی از کشورها انقلاب صورت گرفته بود، ولی بعد از چند مدت که شور انقلابی خوابیده تمام ارزشها کمرنگ شده و از بین رفته است. البته، چون اهداف انقلابهای آنها مادی بوده و اساسی نداشته به این سرنوشت دچار شده است. انقلاب اسلامی بر پایه مسائل معنوی بنیان نهاده شد و اسلامیت بیشتر از ایرانیت جلوه کرد. همین اعتقادات باعث شد تا در خیلی موارد خدا کمکمان کند. همان اوایل انقلاب زمانی که مشکلات اساسی پیش میآمد، خداوند پشت سر نیروهای انقلابی بود و کمکشان میکرد. همانطور که در قرآن آمده هر کسی که دین خدا را یاری کند، خدا او را یاری میکند، ما مصداقهایش را در طول این ۴۰ سال دیدهایم. وقتی جریان شنهای روان در طبس پیش آمد به قول حضرت امام، شنهای روان این سربازان خدا بودند که حرکت و دشمن را زمینگیر کردند. کاری که دشمن رویش مطالعه زیادی کرده بود و اجرای عملیات مشابهی هم داشت در طبس با شکست روبهرو شد. کودتای نوژه و موارد دیگر نمونههایی از کمک خدا بودند. خدا همواره نیروهای معتقد را در سپاه یاری کرده است.
در انقلابهای رخ داده در سایر کشورها نیرویی نظیر سپاه برای حفاظت از انقلابشان وجود داشت؟
در بررسیها به کشور خاصی برنخوردهام که چنین نیرویی داشته باشد. اگر هم بوده حزبی بوده و با گذشت زمان نتوانسته آن ارزشها را به نسلهای بعدی منتقل کند و آن آرمان و ارزشها به مرور زمان رنگ باخته است. الان در لبنان، عراق و سوریه دیدهاند این سیستم جواب میدهد و از ما الگو گرفتهاند. حشدالشعبی و نیروهای مردمی در عراق و سوریه بودند که توانستند داعش را شکست دهند، وگرنه ارتش این کشورها نمیتوانستند با اینها روبهرو شوند. الان کشورهای اسلامی ایده مقاومتشان را از سپاه گرفتهاند. سوریها وقتی فهمیدند باید نیروی مردمی را پای کار بیاورند و آموزش بدهند و این نیروها را به میدان آوردند، صحنه عوض شد و ورق برگشت. حاج قاسم سلیمانی هم بهعنوان پرچمدار این نیروها خیلی شاخص بود. یک فرمانده بسیار عالی در صحنه رشد کرد و در جایگاهی قرار گرفت که بهعنوان فرمانده بینالمللی مقاومت شناخته میشد. عملکرد سپاه طوری بوده که دیگر کشورها را تحتالشعاع قرار داده است و بهعنوان یک قدرت شناخته میشود. امریکا آنقدر در مقابل فرهنگی که در منطقه اشاعه پیدا کرده، زبون شده است که فرمانده سپاه را مثل ۴۰ سال پیش ترور میکند. امریکاییها نمیدانند حاج قاسم یک عقیده در ذهن و جان آدمهای بسیاری است و قطعاً قاسم سلیمانیهای دیگری به میدان خواهند آمد.
آیهای روی آرم سپاه است که آشنای بسیاری از ماست، این آیه شریفه بازتابدهنده چه نیرو و انگیزههایی در پاسداران انقلاب است؟
آیه شریفه «وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ» به خوبی برای آرم سپاه انتخاب شده است. امام صادق فرموده منظور از «قوه» نیروی بدنی و قوای روحی نیروهاست که این قوای روحی خیلی مهمتر است. رزمندگان خیلی مواقع با یک سلاح کلاشنیکف و چند فشنگ مقابل تانک دشمن میایستادند و از چیزی ترس نداشتند. روحیه رزمندگان ما بالا بود و افسران عراقی با تمام تجهیزات نظامی دنیا در مقابل این روحیه خار و زبون بودند. همین باورهای قلبی و اعتقادات خیلی تأثیرگذار بوده است وگرنه مسائل مادی زود نقش خودش را از دست میدهد. مسائل مادی تا یک جایی تأثیرگذار است و از یک جایی به بعد قدرت ایمان فرد را جلو میبرد. اگر ایمان پایین باشد شخص در دو دو تا چهار تا کم میآورد و درگیر محاسبات عقلانی میشود. حاج احمد متوسلیان در جریان عملیات فتحالمبین درباره تجهیزات لشکر و کمبودها نگرانیهایی داشت. یک شب در تاریکی راه میرفت که یک نفر از پشت صدایش میکند و میگوید شما ناراحت نباش، این کمبودها مهم نیست و شما در این عملیات پیروز میشوید. این روایت را بسیاری از همرزمان حاج احمد از زبان ایشان تعریف کردهاند. جنگ ما یک جنگ عقیدتی بود و در سراسر آن، دست یاری خدا مشاهده میشد.
اگر سپاه تأسیس نمیشد در دفاع مقدس با چه مشکلاتی روبهرو میشدیم؟
ما دو سال اول جنگ را کلاسیک جنگیدیم و به نتایج مطلوبی نرسیدیم. در جنگ کلاسیک میگوییم در شرایط حمله باید سه برابر طرف مقابل نیرو داشته باشیم تا بتوانیم به دشمن غلبه کنیم. چند عملیات انجام دادیم و به نتایج موردنظر نرسیدیم. بعد استراتژی جنگ عوض و یک دکترین جدید تعریف شد که هم از جنگ کلاسیک و هم غیرکلاسیک بهره میگرفت. با ابتکار نیروهای سپاه، ما برای اولینبار از عملیات شبانه و غافلگیری دشمن استفاده کردیم و موفق شدیم. دانش جدید جنگ از دل این دو سبک بیرون آمد که نه جنگ کلاسیک و نه جنگ غیرکلاسیک بود. سبک جدیدی بود که در سالهای بعدی دفاعمقدس ما با آن استراتژی جنگیدیم و پیش رفتیم. اگر این اتفاقات نمیافتاد شاید همان سالهای اول مجبور به عقبنشینی میشدیم و در حالت ضعف قرار میگرفتیم. رفتار ما برای طرف مقابل هم قابل تحلیل نبود. آنها که کلاً با مسائل مادی همه چیز را میسنجیدند میگفتند این کشور الان آنقدر تجهیزات و نیروی نظامی ندارد و ارتشش ازهمگسیخته و ساختار نظامیاش بههم ریخته است. آنها با این تحلیل میگفتند که اگر الان به این کشور بزنیم به کشوری زدهایم که تقریباً شیرازهاش از لحاظ نظامی از هم پاشیده و ما میتوانیم به راحتی به اهدافمان برسیم، اما وقتی وارد شدند، خداوند کمک کرد و نیروهای انقلابی با اعتقاد بالای دینی در صحنه ایستادند و تا پای جان جنگیدند. شهید میثمی در عملیات خیبر گفته بود اگر آنهایی که در جزایر و منطقه عملیاتی خیبر ایستادند، کربلا هم بودند، میایستادند، چون شدت آتش در اینجا خیلی بالا بود و نیروهایی که در این موقعیت بودند مقابل دشمنان امام حسین (ع) هم میایستادند.
خودتان به مطلب و سندی از ارتش بعث خوردید که ببینید آنها چه تحلیلی از وضعیت و قدرت سپاه داشتند؟
در جنگ بارها در بعضی اسناد و مصاحبهای که اسرا و فرماندهان داشته اند، اشاره کردهاند صدام گفته اگر من نیروهای ایرانی را داشتم، دنیا را فتح میکردم. آنها متحیر بودند و میگفتند ایرانیها چه نیرویی دارند که تا آخرین قطره خون جلوی این ارتش میایستند. بد نیست اینجا به حماسه شهیدحسین قجهای در عملیات بیتالمقدس اشاره کنم. یک گردان ۲۰۰ متر خط را در جاده نگه داشت و باعث پیروزی عملیات بیتالمقدس شهید قجهای و گردان سلمان بود. اگر جاده تصرف میشد، نیروها باید به پشت جاده کارون برمیگشتند و همه چیز باید از اول شروع میشد. با اینکه فرماندهانی مثل شهیدهمت و حاج احمد به شهید قجهای تأکید کرده بودند، برگردد، ولی ایشان گفته بود ما همقسم شدهایم اینجا را نگه داریم و چند روز با کمترین تعداد نفرات مقاومت کردند و همان مقاومت باعث نگه داشتن سرپل و پیروزی عملیات شد. صدام از این نیروها نداشت. صدام و تحلیلگران عراقی کاملاً قائل به قدرت و روحیه بالای نیروهای ایرانی بودند.
سختترین دورهای که سپاه پاسداران در دفاع مقدس گذراند را مربوط به چه دورهای میدانید؟
همان اول جنگ تا زمانی که بنیصدر سرکار بود بهایی به نیروهای سپاهی داده نمیشد. پاسدارها نیروهای دلسوزی بودند که میخواستند کاری انجام دهند، ولی در میدانها کاری به اینها داده نمیشد یا تجهیزات به آنها نمیدادند. در رأس قدرت اهمیتی به نیروهای مردمی نمیدادند و در نوشتهها و اسناد دیدهام نگرانیها خیلی شدید بود و نیروها میگفتند با این وضعیت دلمان میسوزد و کاری نمیتوانیم بکنیم. شاید این دوره مقداری برای نیروها چالشبرانگیز بود.
در حال حاضر نگرش و روحیه پاسداران جوان را چطور میبینید؟
نسل جدید امتحانی پس داد و در وقایعی که در سوریه اتفاق افتاد به میدان آمد و اخلاصش را نشان داد. رزمندگان مدافع حرم نشان دادند آن روحیه و اعتقاد را از شهدای دفاع مقدس آموخته و اندوختههایی دارند که از آنها گرفتهاند. شهدای مدافع حرم همچون رزمندگان دفاع مقدس با اخلاص بالا وارد میدان شدند و میتوان گفت کارشان هم سختتر بود؛ چراکه آنها خیلی غریبانه میجنگیدند و از خانه و کاشانه دور بودند. میتوان گفت شهدای دفاعمقدس علیاکبرهای امامخمینی (ره) و شهدای مدافع حرم علیاکبرهای مقام معظم رهبری بودند.
از فرماندهان اگر بخواهید یک الگو برای جامعه امروز معرفی کنید، کدام فرمانده را معرفی میکنید؟
حاج قاسم سلیمانی از فرماندهان قَدر سپاه بود که الگوی بسیاری از جوانان است. از ارتش هم شهید صیادشیرازی یک الگوی خوب بود که بین سپاه و ارتش هماهنگی ایجاد میکرد. حاج قاسم ذخیرهای بود که از دفاع مقدس برای یک هدف بزرگتر برایمان مانده بود تا اینجا نجاتمان بدهد. من خیلیها را میبینم که افراد معتقدی نیستند، ولی حاج قاسم را بهعنوان یک فرمانده از صمیم قلب دوست دارند. خانوادهای که عکس یک شهید را تا بهحال داخل خانهاش نزده دنبال عکس حاج قاسم بود تا به دیوار خانه اش بزند.
سپاه از بدو تأسیس در خدمت کشورمان و ملت ایران بوده است، در شرایط دفاع مقدس، نگاه مردم به پاسداران و رزمندگانشان چگونه بود؟
زمانی که من وارد سپاه پاسداران شدم، این ارگان به خاطر هشت دفاعمقدس و دفاع از تمامیت ارضی کشور وجهه بسیار خوبی میان مردم داشت که همچنان این وجهه حفظ شده است. مردم در روزهای جنگ به لباس سبز پاسداران احترام خیلی زیادی قائل میشدند. حتی گاهی اوقات قسمتی از لباس پاسداران را بهعنوان تبرک برمیداشتند و حالتی مقدسگونه برایشان داشت. البته باید گفت پاسدارانی که از همان ابتدا وارد سپاه شدند، انسانهایی نورانی و خوب بودند و حساسیت زیادی روی بسیاری از مسائل داشتند. همین آدمها وقتی به جبهه میرفتند یک فضای کاملاً معنوی و پاک را تجربه میکردند. سپاه به خاطر وجود چنین نیروهایی در دید مردم مقدس جلوه کرده است.
به نظر شما که پژوهشگر تاریخ و دفاعمقدس هستید، وجود نیرویی مثل سپاه پاسداران برای پیشبرد انقلاب چقدر نیاز بود؟
وقتی انقلاب اسلامی شکل گرفت، باید ارگانی از انقلاب و دستاوردهایش پاسداری و حفاظت میکرد. سپاه به همراه بسیج همواره در برهههای سخت و حساس پای کار بوده و از دستاوردها و ارزشهای انقلاب حفاظت و حمایت کرده است تا انقلاب به ۴۰ سالگی و انشاءالله ظهور امام زمان (عج) برسد. این ارگان نظامی نگهدارنده انقلاب اسلامی بود. در خیلی از کشورها انقلاب صورت گرفته بود، ولی بعد از چند مدت که شور انقلابی خوابیده تمام ارزشها کمرنگ شده و از بین رفته است. البته، چون اهداف انقلابهای آنها مادی بوده و اساسی نداشته به این سرنوشت دچار شده است. انقلاب اسلامی بر پایه مسائل معنوی بنیان نهاده شد و اسلامیت بیشتر از ایرانیت جلوه کرد. همین اعتقادات باعث شد تا در خیلی موارد خدا کمکمان کند. همان اوایل انقلاب زمانی که مشکلات اساسی پیش میآمد، خداوند پشت سر نیروهای انقلابی بود و کمکشان میکرد. همانطور که در قرآن آمده هر کسی که دین خدا را یاری کند، خدا او را یاری میکند، ما مصداقهایش را در طول این ۴۰ سال دیدهایم. وقتی جریان شنهای روان در طبس پیش آمد به قول حضرت امام، شنهای روان این سربازان خدا بودند که حرکت و دشمن را زمینگیر کردند. کاری که دشمن رویش مطالعه زیادی کرده بود و اجرای عملیات مشابهی هم داشت در طبس با شکست روبهرو شد. کودتای نوژه و موارد دیگر نمونههایی از کمک خدا بودند. خدا همواره نیروهای معتقد را در سپاه یاری کرده است.
در انقلابهای رخ داده در سایر کشورها نیرویی نظیر سپاه برای حفاظت از انقلابشان وجود داشت؟
در بررسیها به کشور خاصی برنخوردهام که چنین نیرویی داشته باشد. اگر هم بوده حزبی بوده و با گذشت زمان نتوانسته آن ارزشها را به نسلهای بعدی منتقل کند و آن آرمان و ارزشها به مرور زمان رنگ باخته است. الان در لبنان، عراق و سوریه دیدهاند این سیستم جواب میدهد و از ما الگو گرفتهاند. حشدالشعبی و نیروهای مردمی در عراق و سوریه بودند که توانستند داعش را شکست دهند، وگرنه ارتش این کشورها نمیتوانستند با اینها روبهرو شوند. الان کشورهای اسلامی ایده مقاومتشان را از سپاه گرفتهاند. سوریها وقتی فهمیدند باید نیروی مردمی را پای کار بیاورند و آموزش بدهند و این نیروها را به میدان آوردند، صحنه عوض شد و ورق برگشت. حاج قاسم سلیمانی هم بهعنوان پرچمدار این نیروها خیلی شاخص بود. یک فرمانده بسیار عالی در صحنه رشد کرد و در جایگاهی قرار گرفت که بهعنوان فرمانده بینالمللی مقاومت شناخته میشد. عملکرد سپاه طوری بوده که دیگر کشورها را تحتالشعاع قرار داده است و بهعنوان یک قدرت شناخته میشود. امریکا آنقدر در مقابل فرهنگی که در منطقه اشاعه پیدا کرده، زبون شده است که فرمانده سپاه را مثل ۴۰ سال پیش ترور میکند. امریکاییها نمیدانند حاج قاسم یک عقیده در ذهن و جان آدمهای بسیاری است و قطعاً قاسم سلیمانیهای دیگری به میدان خواهند آمد.
آیهای روی آرم سپاه است که آشنای بسیاری از ماست، این آیه شریفه بازتابدهنده چه نیرو و انگیزههایی در پاسداران انقلاب است؟
آیه شریفه «وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ» به خوبی برای آرم سپاه انتخاب شده است. امام صادق فرموده منظور از «قوه» نیروی بدنی و قوای روحی نیروهاست که این قوای روحی خیلی مهمتر است. رزمندگان خیلی مواقع با یک سلاح کلاشنیکف و چند فشنگ مقابل تانک دشمن میایستادند و از چیزی ترس نداشتند. روحیه رزمندگان ما بالا بود و افسران عراقی با تمام تجهیزات نظامی دنیا در مقابل این روحیه خار و زبون بودند. همین باورهای قلبی و اعتقادات خیلی تأثیرگذار بوده است وگرنه مسائل مادی زود نقش خودش را از دست میدهد. مسائل مادی تا یک جایی تأثیرگذار است و از یک جایی به بعد قدرت ایمان فرد را جلو میبرد. اگر ایمان پایین باشد شخص در دو دو تا چهار تا کم میآورد و درگیر محاسبات عقلانی میشود. حاج احمد متوسلیان در جریان عملیات فتحالمبین درباره تجهیزات لشکر و کمبودها نگرانیهایی داشت. یک شب در تاریکی راه میرفت که یک نفر از پشت صدایش میکند و میگوید شما ناراحت نباش، این کمبودها مهم نیست و شما در این عملیات پیروز میشوید. این روایت را بسیاری از همرزمان حاج احمد از زبان ایشان تعریف کردهاند. جنگ ما یک جنگ عقیدتی بود و در سراسر آن، دست یاری خدا مشاهده میشد.
اگر سپاه تأسیس نمیشد در دفاع مقدس با چه مشکلاتی روبهرو میشدیم؟
ما دو سال اول جنگ را کلاسیک جنگیدیم و به نتایج مطلوبی نرسیدیم. در جنگ کلاسیک میگوییم در شرایط حمله باید سه برابر طرف مقابل نیرو داشته باشیم تا بتوانیم به دشمن غلبه کنیم. چند عملیات انجام دادیم و به نتایج موردنظر نرسیدیم. بعد استراتژی جنگ عوض و یک دکترین جدید تعریف شد که هم از جنگ کلاسیک و هم غیرکلاسیک بهره میگرفت. با ابتکار نیروهای سپاه، ما برای اولینبار از عملیات شبانه و غافلگیری دشمن استفاده کردیم و موفق شدیم. دانش جدید جنگ از دل این دو سبک بیرون آمد که نه جنگ کلاسیک و نه جنگ غیرکلاسیک بود. سبک جدیدی بود که در سالهای بعدی دفاعمقدس ما با آن استراتژی جنگیدیم و پیش رفتیم. اگر این اتفاقات نمیافتاد شاید همان سالهای اول مجبور به عقبنشینی میشدیم و در حالت ضعف قرار میگرفتیم. رفتار ما برای طرف مقابل هم قابل تحلیل نبود. آنها که کلاً با مسائل مادی همه چیز را میسنجیدند میگفتند این کشور الان آنقدر تجهیزات و نیروی نظامی ندارد و ارتشش ازهمگسیخته و ساختار نظامیاش بههم ریخته است. آنها با این تحلیل میگفتند که اگر الان به این کشور بزنیم به کشوری زدهایم که تقریباً شیرازهاش از لحاظ نظامی از هم پاشیده و ما میتوانیم به راحتی به اهدافمان برسیم، اما وقتی وارد شدند، خداوند کمک کرد و نیروهای انقلابی با اعتقاد بالای دینی در صحنه ایستادند و تا پای جان جنگیدند. شهید میثمی در عملیات خیبر گفته بود اگر آنهایی که در جزایر و منطقه عملیاتی خیبر ایستادند، کربلا هم بودند، میایستادند، چون شدت آتش در اینجا خیلی بالا بود و نیروهایی که در این موقعیت بودند مقابل دشمنان امام حسین (ع) هم میایستادند.
خودتان به مطلب و سندی از ارتش بعث خوردید که ببینید آنها چه تحلیلی از وضعیت و قدرت سپاه داشتند؟
در جنگ بارها در بعضی اسناد و مصاحبهای که اسرا و فرماندهان داشته اند، اشاره کردهاند صدام گفته اگر من نیروهای ایرانی را داشتم، دنیا را فتح میکردم. آنها متحیر بودند و میگفتند ایرانیها چه نیرویی دارند که تا آخرین قطره خون جلوی این ارتش میایستند. بد نیست اینجا به حماسه شهیدحسین قجهای در عملیات بیتالمقدس اشاره کنم. یک گردان ۲۰۰ متر خط را در جاده نگه داشت و باعث پیروزی عملیات بیتالمقدس شهید قجهای و گردان سلمان بود. اگر جاده تصرف میشد، نیروها باید به پشت جاده کارون برمیگشتند و همه چیز باید از اول شروع میشد. با اینکه فرماندهانی مثل شهیدهمت و حاج احمد به شهید قجهای تأکید کرده بودند، برگردد، ولی ایشان گفته بود ما همقسم شدهایم اینجا را نگه داریم و چند روز با کمترین تعداد نفرات مقاومت کردند و همان مقاومت باعث نگه داشتن سرپل و پیروزی عملیات شد. صدام از این نیروها نداشت. صدام و تحلیلگران عراقی کاملاً قائل به قدرت و روحیه بالای نیروهای ایرانی بودند.
سختترین دورهای که سپاه پاسداران در دفاع مقدس گذراند را مربوط به چه دورهای میدانید؟
همان اول جنگ تا زمانی که بنیصدر سرکار بود بهایی به نیروهای سپاهی داده نمیشد. پاسدارها نیروهای دلسوزی بودند که میخواستند کاری انجام دهند، ولی در میدانها کاری به اینها داده نمیشد یا تجهیزات به آنها نمیدادند. در رأس قدرت اهمیتی به نیروهای مردمی نمیدادند و در نوشتهها و اسناد دیدهام نگرانیها خیلی شدید بود و نیروها میگفتند با این وضعیت دلمان میسوزد و کاری نمیتوانیم بکنیم. شاید این دوره مقداری برای نیروها چالشبرانگیز بود.
در حال حاضر نگرش و روحیه پاسداران جوان را چطور میبینید؟
نسل جدید امتحانی پس داد و در وقایعی که در سوریه اتفاق افتاد به میدان آمد و اخلاصش را نشان داد. رزمندگان مدافع حرم نشان دادند آن روحیه و اعتقاد را از شهدای دفاع مقدس آموخته و اندوختههایی دارند که از آنها گرفتهاند. شهدای مدافع حرم همچون رزمندگان دفاع مقدس با اخلاص بالا وارد میدان شدند و میتوان گفت کارشان هم سختتر بود؛ چراکه آنها خیلی غریبانه میجنگیدند و از خانه و کاشانه دور بودند. میتوان گفت شهدای دفاعمقدس علیاکبرهای امامخمینی (ره) و شهدای مدافع حرم علیاکبرهای مقام معظم رهبری بودند.
از فرماندهان اگر بخواهید یک الگو برای جامعه امروز معرفی کنید، کدام فرمانده را معرفی میکنید؟
حاج قاسم سلیمانی از فرماندهان قَدر سپاه بود که الگوی بسیاری از جوانان است. از ارتش هم شهید صیادشیرازی یک الگوی خوب بود که بین سپاه و ارتش هماهنگی ایجاد میکرد. حاج قاسم ذخیرهای بود که از دفاع مقدس برای یک هدف بزرگتر برایمان مانده بود تا اینجا نجاتمان بدهد. من خیلیها را میبینم که افراد معتقدی نیستند، ولی حاج قاسم را بهعنوان یک فرمانده از صمیم قلب دوست دارند. خانوادهای که عکس یک شهید را تا بهحال داخل خانهاش نزده دنبال عکس حاج قاسم بود تا به دیوار خانه اش بزند.