از رمضان تا کربلا
به گزارش خط هشت، از سال ۶۱ که ایران تصمیم به ورود به خاک عراق گرفت، تمامی عملیاتهای برونمرزی بزرگ کشورمان در جبهه جنوب انجام شد. خصوصاً از سال ۶۲ به بعد که قرار شد هر سال یک عملیات بزرگ داشته باشیم، تمامی مناطقی که ایران باید از آنجا به کشور عراق ورود کند، مورد بررسی قرار گرفت. حتی نقاطی که به لحاظ نظامی محیرالعقول به نظر میرسیدند نیز از دید فرماندهان دور نماند. به عنوان نمونه در دو عملیات خیبر و بدر منطقه هور برای عملیات در نظر گرفته شد. یا در عملیات والفجر ۸ عبور از اروند پیشبینی شده بود که به لحاظ نظامی بسیار سخت و دشوار به نظر میرسید.
حالا اگر بخواهیم مناطق عملیاتی دفاعمقدس را در جنوب در نظر بگیریم و بررسی کنیم، عملیات رمضان در منطقه پاسگاه زید و شلمچه، عملیات والفجر مقدماتی و یک در فکه شمالی و جنوبی، عملیات بدر و خیبر در هور، عملیات والفجر ۸ و کربلای ۴ عبور از اروند (البته با فاصله چند کیلومتری از هم) و عملیات کربلای ۵ باز هم در شلمچه انجام شدند. بنابراین در جبهه جنوب هر منطقهای را که میشد فکرش را کرد نه یکبار که دوبار و گاه سه بار شاهد عملیاتهای بزرگ برونمرزی کشورمان بود. با این حساب ایران از وجب به وجب جبهه استراتژیک جنوب برای حمله و ورود به خاک دشمن بهره برده بود.
نقطه عطف
در چنین شرایطی عملیات کربلای ۵ در سراسر زمستان سال ۶۵ میتوانست یک نقطه عطف باشد. هم از جهت طولانیشدن جنگ و هم از جهت استفاده مجدد از خاک شلمچه برای حمله به دشمن، ایران در یک موقعیت دشوار قرار گرفته بود. اگر عملیات کربلای ۴ موفقیتآمیز بود، ما میتوانستیم به جنوب بصره دست پیدا کنیم و از سپاه صد هزار نفری محمد استفاده لازم را ببریم، اما، چون کربلای ۴ موفق نشد، فرماندهان به خوبی میدانستند که تنها یک فرصت برای تعیین سرنوشت جنگ در میدان نبرد دارند؛ بنابراین عملیات کربلای ۵ را دو هفته بعد از کربلای ۴ انجام و تا حدود دو ماه بعد با تمام دشواریها آن را ادامه دادند.
بهار ۶۶
با فرا رسیدن بهار سال ۶۶ و اتمام عملیات کربلای ۵ ایران نتوانسته بود به همه اهداف عملیات کربلای ۵ دست پیدا کند. هرچند دشمن ضربات سختی خورده بود، اما حالا دیگر جبهه جنوب قفل شده به نظر میرسید. همانطور که قبلاً گفته شد، ایران تا سال ۶۵ و زمان عملیات کربلای ۵ از تمام مناطق جبهه جنوب برای انجام عملیات نه یکبار که بارها استفاده کرده بود. کربلای ۵ دیگر آخرین تلاش برای ورود به خاک دشمن در جبهه جنوب بود و آن هم با تقدیم شهدای بسیار همراه شد و توان نظامی ایران را تحت الشعاع قرار داد.
سرنوشت مبهم
با قفلشدن جبهههای جنوب پس از کربلای ۵، جنگ سرنوشت مبهمی گرفت؛ بنابراین سال ۶۶ ایران برای اینکه بتواند رسم انجام عملیات بزرگ سالانه را همچنان ادامه بدهد، به سراغ جبهه نه چندان مهم غرب و شمالغرب رفت و عملیات والفجر ۱۰ را در استان سلیمانیه عراق انجام داد. ورود به خاک دشمن در این استان که به هیچ وجه اهمیت بصره و العماره در جنوب را نداشت، میتوانست پیامهای مهم و معناداری را مخابره کند؛ این پیام میگفت که ایران پس از کربلای ۵ از انجام عملیات بزرگ در جبهه جنوب ناامید شده و صرفاً برای رفع تکلیف والفجر ۱۰ را در جبهه غرب انجام داده است.
اگر کمی به عقبتر برگردیم، میبینیم که فرماندهان ارشد جنگ نسبت به انجام عملیات در جبهه غرب و شمالغرب خوشبین نبودند. بارها برخی از رزمندگان و فرماندهان قرارگاه رمضان (در غرب) و قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) (در شمالغرب) فرماندهان ارشد را به انجام عملیات بزرگ در مناطق فعالیتی خود فراخوانده بودند، اما همواره این پاسخ را دریافت میکردند که جبهه جنوب مهم است و ورود ما به خاک عراق در غرب یا شمالغرب نمیتواند، حائز اهمیت باشد. بنابراین پذیرش انجام عملیات والفجر ۱۰ در جبهههای غرب باز تأکیدی بر این مهم است که فرماندهان ارشد چاره دیگری جز انجام عملیات در این منطقه نداشتند و برای اینکه جبههها وارد رکود نشود، به ناچار عملیات والفجر ۱۰ را در سلیمانیه عراق انجام دادند.
به هر روی قفلشدن جنگ در جبهه جنوب یکی از تبعات انجام عملیات کربلای ۵ بود که میتوانست تأثیر زیادی در تداوم جنگ داشته باشد. هرچند که با شروع سال ۶۷ و حملات عراق برای بازپسگیری مناطق از دست دادهاش، دیگر فرصتی پیش نیامد که تبعات قفلشدن جبهه جنوب برای ایران مورد ارزیابی قرار گیرد. تا اواسط سال ۶۷ جنگ به صورت کامل به اتمام رسید، یعنی هم روی کاغذ و پذیرش قطعنامه و هم استقرار نیروهای یونیفل در مرزها، جنگ تمام شده بود.
امامخمینی (ره) بارها در دوران دفاعمقدس اولویت اصلی کشور را جنگ میدانستند و روی آن تأکید داشتند. مقام معظم رهبری هم به عنوان رئیسجمهور و رئیس شورای عالی دفاع بر این نظر امام صحه میگذاشتند و بیشترین ارتباطها را با رزمندها و جبهههای دفاعمقدس داشتند. اگر برخی از سیاستمداران و حتی برخی از نظامیها فرمایش امامین انقلاب را مدنظر میگرفتند و حمایتهای کافی از جبههها صورت میگرفت، شاید دیگر نیازی نبود که سال ۶۵ به عنوان سال سرنوشتساز جنگ معرفی شود و آن همه حساسیت روی انجام دو عملیات کربلای ۴ و ۵ اعمال شود.
نگاهی به شرایط جبهههای دفاعمقدس پس از عملیات کربلای ۵
قفلشدن جبهه جنوب و توجه به جبهه غربعملیات کربلای ۵ یک نقطه عطف در دفاعمقدس و به تعبیری این عملیات اوج جنگ بود، اما پس از انجام آن شرایط دیگری در جبههها حاکم شد که فروکشکردن آتش جنگ در جبهه مهم جنوب یکی از تبعات آن بود. آنطور که عملاً در تاریخ جنگ دیدیم، کربلای ۵ آخرین عملیات بزرگ برونمرزی ایران بود که در جبهههای جنوب رخ داد. در این نوشتار به بررسی شرایط جبهههای جنگ پس از انجام عملیات کربلای ۵ میپردازیم.
نظر دادن
از پر شدن تمامی موارد الزامی ستارهدار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.