به گزارش خط هشت ، سبک زندگی آزادگان در دوران اسارت یکی از موضوعات جذاب و جالب توجه برای بررسی و پژوهش است. اینکه چطور جمعی دورمانده از خانه و خانواده و وطن اینچنین سرزنده به حیاتش ادامه میدهد و بر ناامیدی و افسردگی غلبه میکند موضوعی است که جای موشکافی فراوان دارد. سبک زندگی باطراوت وتر و تازه آزادگان در دنیای مادی و بیحوصله امروز در حکم کیمیاست. باید بیشتر در آن دقیق شد و بیشتر از آن یاد گرفت.
«نهالهای برومند» که سیری در باورهای آزادگان دارد، با بررسی مسائل اعتقادی اسرای ایرانی در حد خودش سعی کرده پیوند مسائل معنوی با زندگی آزادگان را نشان دهد. در اینکه ایمان و اراده بالای آزادگان یکی از دلایل اصلی برای مبارزه با پژمردگی و کژی در اسارت بود، هیچ شکی نیست، ولی نکته اینجاست که چطور این ایمان و اراده را در جهت اعتلای روحیه شخصی و جمعیشان به کار بردند. این سؤالی است که «نهالهای برومند» تا حدودی به آن جواب میدهد.
نویسنده کتاب، سیدحسین منتظرین، از آزادگان کشور است که از نزدیک شاهد اتفاقات، شکنجهها و رنجهای دوران اسارت بوده و به واسطه همین مشاهده مستقیم تصویری درست و واقعیتر به خوانندگانش ارائه میدهد. این کتاب که همراه با خاطرات منتظرین است نشانههای خوبی برای رسیدن به پاسخ میدهد.
کتاب با شرحی بر شکنجههای سخت و شدید آزادگان توسط بعثیها شروع میشود. شکنجههای جسمی، روحی و روانی با نیت درهم شکستن آزادگان بر آنان وارد میشد و گاه آنها را شکننده و رنجور میکرد. هرچند برای برخی دیگر صبر و مقاومت اثرات این شکنجهها را بیتأثیر میکرد.
نگارنده در صفحه ۳۳ یکی از راهکارها جهت غلبه بر آن شرایط سخت را چنین مینویسد: «راهکارهای ما در مقابله با آنها غیر از دعا و توسل و مناجات این بود که با محبت هوای همدیگر را داشتیم و سعی میکردیم اگر احیاناً برای کسی مشکلی یا ناراحتی پیش میآمد، دیگران اطراف او را بگیرند تا مورد سوءاستفاده دشمن قرار نگیرد.»
پس همدلی و همراهی آزادگان در سختترین شرایط یکی از راههای عبور آنها از روزهای سخت اسارت بوده است. اعتقادات قوی قلبی یکی دیگر از عواملی است که آزادگان را در سختترین شرایط نگه میداشت و ناجیشان میشد. علاوه بر شکنجه، بعثیها از آزادگان بیگاری میکشیدند و آنها را وادار میکردند در متعفنترین اماکن بمانند و با جانوران و حشرات سر کنند.
تحقیر کردن اسرا کار دیگری بود که بعثیها به صورتی وحشتناک انجام میدادند. بسیاری از آزادگان در خاطراتشان بیان میکنند که درد و رنجهای شکنجههای روحی و روانی را تحمل میکردند، اما هنوز تأثیر تحقیرشدنها آزارشان میدهد. حبس کردن آزادگان در جایی تنگ و تاریک و ادرار کردن روی صورتشان کاری غیرانسانی و وحشیانه بود که بعثیها از انجامش ابایی نداشتند. منتظرین که بارها در چنین شرایطی گیر کرده درباره تجربه شخصیاش در مواجهه با این لحظات سخت مینویسد: «در این لحظات مرگبار و تنهایی، انیس و مونس من قرآن، نهجالبلاغه، مناجات شعبانیه و دعاهایی بود که در حافظه داشتم. خیلی وقتها مناجات شعبانیه را با صدای بلند میخواندم و از آن لذت میبردم. من باید همان بار اول در بین آن همه لجنهای متعفن و کثافات میمردم، اما قدرت خدا مرا زنده نگه داشت. با وجود این سختیها احساس میکنم لذیذترین لحظات زندگیام همان اوقات بود.»
عراقیها که به قدرت اعتقادی اسرای ایرانی واقف شده بودند یکی از شکنجههایشان توهین به مقدسات و شکستن روحیه ایمان آزادگان بود. بعثیها کینه عمیقی از ایرانیها و شیعیان داشتند و با تمام وجود تلاش میکردند تا ایمان قلبی رزمندگان را تضعیف کنند و مانع ارتباط قلبی آنان با اهل بیت و پروردگارشان شوند. اما آنان هر چه بیشتر فشار وارد میکردند نتیجه عکس میداد و آزادگان را در اعتقادات و باورهایشان راسختر میکرد.
اجبار در تماشای فیلمهای مستهجن هندی و مصری، پخش ترانههای طاغوتی یا پخش برنامههای منافقین حربههای دیگری جهت درهم شکستن روحیه آزادگان بود که همگی با توجه به ایمانشان شکست خورد. یادگیری قرآن، احادیث و زبانهای خارجی یکی دیگر از راهکارهای آزادگان جهت تقویت روحیهشان بود. یادگیری علاوه بر اینکه روحیه جمعی آزادگان را تقویت میکرد، شور و اشتیاق درونیشان را شدت میبخشید. همین عطش یادگیری سبب میشد تا روحیه آزادگان بالا بماند و دچار روزمرگی نشوند. خاطرات و مسائلی که در این کتاب قطور آمده مطالب ارزشمندی را پیش روی خوانندگانش قرار میدهد تا با تأمل و تفکر روی آن به درک بهتری از مسائل برسند.
منبع: روزنامه جوان
«نهالهای برومند» که سیری در باورهای آزادگان دارد، با بررسی مسائل اعتقادی اسرای ایرانی در حد خودش سعی کرده پیوند مسائل معنوی با زندگی آزادگان را نشان دهد. در اینکه ایمان و اراده بالای آزادگان یکی از دلایل اصلی برای مبارزه با پژمردگی و کژی در اسارت بود، هیچ شکی نیست، ولی نکته اینجاست که چطور این ایمان و اراده را در جهت اعتلای روحیه شخصی و جمعیشان به کار بردند. این سؤالی است که «نهالهای برومند» تا حدودی به آن جواب میدهد.
نویسنده کتاب، سیدحسین منتظرین، از آزادگان کشور است که از نزدیک شاهد اتفاقات، شکنجهها و رنجهای دوران اسارت بوده و به واسطه همین مشاهده مستقیم تصویری درست و واقعیتر به خوانندگانش ارائه میدهد. این کتاب که همراه با خاطرات منتظرین است نشانههای خوبی برای رسیدن به پاسخ میدهد.
کتاب با شرحی بر شکنجههای سخت و شدید آزادگان توسط بعثیها شروع میشود. شکنجههای جسمی، روحی و روانی با نیت درهم شکستن آزادگان بر آنان وارد میشد و گاه آنها را شکننده و رنجور میکرد. هرچند برای برخی دیگر صبر و مقاومت اثرات این شکنجهها را بیتأثیر میکرد.
نگارنده در صفحه ۳۳ یکی از راهکارها جهت غلبه بر آن شرایط سخت را چنین مینویسد: «راهکارهای ما در مقابله با آنها غیر از دعا و توسل و مناجات این بود که با محبت هوای همدیگر را داشتیم و سعی میکردیم اگر احیاناً برای کسی مشکلی یا ناراحتی پیش میآمد، دیگران اطراف او را بگیرند تا مورد سوءاستفاده دشمن قرار نگیرد.»
پس همدلی و همراهی آزادگان در سختترین شرایط یکی از راههای عبور آنها از روزهای سخت اسارت بوده است. اعتقادات قوی قلبی یکی دیگر از عواملی است که آزادگان را در سختترین شرایط نگه میداشت و ناجیشان میشد. علاوه بر شکنجه، بعثیها از آزادگان بیگاری میکشیدند و آنها را وادار میکردند در متعفنترین اماکن بمانند و با جانوران و حشرات سر کنند.
تحقیر کردن اسرا کار دیگری بود که بعثیها به صورتی وحشتناک انجام میدادند. بسیاری از آزادگان در خاطراتشان بیان میکنند که درد و رنجهای شکنجههای روحی و روانی را تحمل میکردند، اما هنوز تأثیر تحقیرشدنها آزارشان میدهد. حبس کردن آزادگان در جایی تنگ و تاریک و ادرار کردن روی صورتشان کاری غیرانسانی و وحشیانه بود که بعثیها از انجامش ابایی نداشتند. منتظرین که بارها در چنین شرایطی گیر کرده درباره تجربه شخصیاش در مواجهه با این لحظات سخت مینویسد: «در این لحظات مرگبار و تنهایی، انیس و مونس من قرآن، نهجالبلاغه، مناجات شعبانیه و دعاهایی بود که در حافظه داشتم. خیلی وقتها مناجات شعبانیه را با صدای بلند میخواندم و از آن لذت میبردم. من باید همان بار اول در بین آن همه لجنهای متعفن و کثافات میمردم، اما قدرت خدا مرا زنده نگه داشت. با وجود این سختیها احساس میکنم لذیذترین لحظات زندگیام همان اوقات بود.»
عراقیها که به قدرت اعتقادی اسرای ایرانی واقف شده بودند یکی از شکنجههایشان توهین به مقدسات و شکستن روحیه ایمان آزادگان بود. بعثیها کینه عمیقی از ایرانیها و شیعیان داشتند و با تمام وجود تلاش میکردند تا ایمان قلبی رزمندگان را تضعیف کنند و مانع ارتباط قلبی آنان با اهل بیت و پروردگارشان شوند. اما آنان هر چه بیشتر فشار وارد میکردند نتیجه عکس میداد و آزادگان را در اعتقادات و باورهایشان راسختر میکرد.
اجبار در تماشای فیلمهای مستهجن هندی و مصری، پخش ترانههای طاغوتی یا پخش برنامههای منافقین حربههای دیگری جهت درهم شکستن روحیه آزادگان بود که همگی با توجه به ایمانشان شکست خورد. یادگیری قرآن، احادیث و زبانهای خارجی یکی دیگر از راهکارهای آزادگان جهت تقویت روحیهشان بود. یادگیری علاوه بر اینکه روحیه جمعی آزادگان را تقویت میکرد، شور و اشتیاق درونیشان را شدت میبخشید. همین عطش یادگیری سبب میشد تا روحیه آزادگان بالا بماند و دچار روزمرگی نشوند. خاطرات و مسائلی که در این کتاب قطور آمده مطالب ارزشمندی را پیش روی خوانندگانش قرار میدهد تا با تأمل و تفکر روی آن به درک بهتری از مسائل برسند.