گفت و گو با جانباز ۷۰% "اکبر حسین زاده"
وصیت بی نظیر یک شهید مرفه!با خواندن این بخش از گفت و گو، شما به احوالات رزمندگان جوان و نوجوان پیش از عملیات والفجر ۸ بیشتر پی می برید و شهدای این خاطرات را بهتر می شناسید...
به گزارش خط هشت، در بخش ابتدایی گفت و گو با جانباز 70 درصد قطع عضو، حاج «اکبر حسین زاده»، درباره ایام کودکی و نوجوانی وی که مقارن با ایام انقلاب و جنگ بود، گفت.
شهید مهدی صاحبقرانی
گردان حمزه هم در لشگر 27، جزء گردان های قوی لشگر بود. از حاج محمد که پرسیده بودند در میان گردان ها، کدام بیشتر موثر بود، گفته بود گردان حمزه که آچارفرانسه بود. هر جا گیر می کردیم، آنها را می فرستادیم. مثلا در یک عملیات یک گردان فوقش 2 تا 3 شب می رفت ولی یکدفعه ما 11 شب می رفتیم. بنابراین آموزش ها هم آموزش های سختی بود.
شهید محمود استادنظری
یک حسنی نامی بود که خودش هم شهید شد. او بعد از شهادت محمود تعریف می کرد که قبل از عملیات والفجر 8 شب ها ما می رفتیم بالای کوه داخل قبر! شما فکرش را بکنید که بچه 16 ساله اصلا گناهی ندارد! ترس و وحشتش و ...! الان من خودم شب تنها توی تاریکی بیرون بروم کمی ترس برم می دارد! بعد او می رفت تا صبح گریه و مناجات!
http://mahtabi-nazanin.blogfa.com/post/1563
خلاصه این حال بچه های آن روزها بود. از این بچه های خالص ناب در دسته ما خیلی زیاد بود. رزم شبانه ها هم بسیار سنگین بود طوری که در رزم ها ما شهید دادیم. اگر نبود که نمیشد بجنگیم. آن هم در والفجر 8 با هواپیما و کاتیوشا و توپ فرانسوی و ... ما هم که چندان چیزی هم برای دفاع نداشتیم.
نظر دادن
از پر شدن تمامی موارد الزامی ستارهدار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.