حاج علی فضلی
به گزارش خط هشت، در تورق کتاب فرهنگ جبهه به شعر «مگر ما سنگر نداریم حاج علی فضلی» برخوردیم. یکی از اشعار طنزگونه سراییده شده توسط رزمندگان لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) که، چون فرماندهشان سردار حاج علی فضلی بود، شعر را خطاب به ایشان سروده و همخوانی میکردند.
این شعر از نوحه «ما مگر بابا نداریم عمه جان زینب (س)» اخذ شده است. سراینده یا سرایندگان با تغییر ابیات نوحه، وزن و آهنگ آن را گرفته و سعی کردند یک شعر طنزگونه از آن خلق کنند:
حاج علی فضلی حاج علی فضلی
ما مگر سنگر نداریم حاج علی فضلی
کشتی بیبادبانیم حاج علی فضلی
بعثیان توپ میزنن حاج علی فضلی
خمپاره شص میزنن حاج علی فضلی
آر. پی. جی ۷ میزنن حاج علی فضلی
ما مگر سنگر نداریم حاج علی فضلی...
به همین ترتیب این شعر توسط یک نفر خوانده شده و نام «حاج علی فضلی» توسط باقی نفرات همخوانی میشد.
دنیای بسیجی تیرباره
این هم یک نمونه دیگر از اشعار جالب و خاص رزمندههای دفاع مقدس است که خود را آن را سروده و همخوانی میکردند. صرفه نظر از مفهوم جالبی که در این شعر وجود دارد، با نگاهی عمیقتر میتوانیم واقعیاتی از زندگی رزمندگان ثابت قدم جبههها را از بطن شعر استخراج کنیم:
دنیای بسیجی تیرباره بسجیی از بعثی بیزاره
بسیجی که خواب و خوراک نداره، میره منطقه پلاک نداره.
وقتی برمیگرده خماره، حالشو عملیات جا میاره...
بسیجیهایی که با کمترین امکانات به جبهههای جنگ میرفتند و آنجا همقرین تیربارها و سلاحهایشان میشدند و با دشمن بعثی که صعوبتش را در آوردگاههای مختلف دیده بودند، میجنگیدند و تاریخسازی میکردند. رزمندگان پاک باختهای که از فرط حضور در جبهههای جنگ، گویی از حضور در شهرها ملول میشدند و هوای جبهه و شبهای عملیات میتوانست حالشان را جا بیاورد و آنها را راهی معراجشان کند.
در پایان یک نمونه دیگر از اشعار خاص جبهههای دفاع مقدس را با هم میخوانیم:
شمع و چراغا رو روشن کنید بسیجیها رو خبر کنین
امشب عملیاته آتیش بریزید سرشون شور و نوا پیدا کنین
امشب عملیاته... بسیجی چقدر قشنگه...