داوطلب برای سختترین مأموریت
شهید «عبدالمحمد سالمی» دلاوری است که در اوج جنگ تحمیلی جرئت و جسارت رفتن به خاک عراق و زیارت حرم اهلبیت (ع) را پیدا کرد. البته این کار، به سادگی و راحتی امکانپذیر نبود و شخصی شجاع و زیرک برای انجامش میخواست. شهید سالمی تمام شرایط انجام چنین کاری را برعهده داشت. البته باید اشاره کرد شهید سالمی در این راه یک همراه همیشگی داشت به نام شهید «سید ناصر سیدنور». دو دوست در تمام لحظات این مسیر دشوار همراه هم بودند و پا به پای یکدیگر سختترین کارها را به سرانجام میرساندند. این دو دوست پس از تأسیس قرارگاه سری نصرت در سال ۱۳۶۱ با پذیرفتن مسئولیت شناسایی و عملیاتهای برونمرزی در خاک کشور عراق به عنوان یکی از پایههای اصلی این قرارگاه تبدیل شدند. سردار محسن رضایی در سخنانی درباره این دو رزمنده چنین گفته بود: «عبدالمحمد سالمی به همراه سید ناصر سیدنور نخستین عنصرهای اطلاعاتی ایران در خاک عراق بودند و مأموریتهای زیادی را در استان العماره، بصره، ناصریه و حتی کربلا، نجف و خود بغداد انجام دادند. گزارشهای دست اول و جالبی را برای ما آوردند. آنها با مدارک جعلی وارد عراق میشدند و هر کجا که میخواستند، میرفتند. در مأموریتها تا دل بغداد پیش میرفتند و از آنجا اطلاعات میآوردند چیزی که در مخیله دشمن هم نمیگنجید.»
رد گم کردن رزمندگان
یکی از مهمترین کارهای شهید سالمی رفتن به عمق خاک عراق و زیارت حرم اهل بیت (ع) در این کشور بود. او به همراه بلد عراقی خود وارد خاک عراق میشود و بعد از آشنایی با چند تن از مجاهدان عراقی توانست عملیاتهای برونمرزی محول شده را به بهترین نحو ممکن اجرا کند. حضور نامحسوس او آنقدر دقیق بود که در اوایل سال ۱۳۶۲ به همراهی یکی از بلدهای عراقی بر خلاف دستور و بدون اطلاع دادن به شهید سردار حاج علی هاشمی و سردار ناصری به زیارت عتبات میروند. آن زمان نیروهای امنیتی عراقی در حرم سیدالشهداء (ع) و حرم حضرت عباس (ع) و سایر حرمها ایستگاه دائمی داشتند تا نیروهایی را که احتمال نفوذی بودنشان را از ایران میدادند، شناسایی و دستگیر کنند. در اینگونه موارد فردی که نفوذ کرده بود، میبایست برای عدم حساسیت نیروهای امنیتی عراقی نه نماز جماعت بخواند و نه در کنار ضریحها اختیار از کف بدهد و از شوق زیارت امامان خود برای اولینبار گریه و زاری کند؛ بلکه ناچار بود برای رد گم کردن همانند سایر عراقیها زیارتی معمولی و ساده و مختصر بکند و از حرم بیرون برود. نیروهای امنیتی عراق ازحرم حضرت امیر به تعقیب این دو شهید پرداختهاند که در ادامه با تدبیر آنها در عادیسازی رفتارشان و لطف خداوند از تعقیب منصرف شدهاند.
جفای رژیم صدام
شهید سیدناصر سیدنور در گزارشی از حضور در کربلا مینویسد: «ابتدا قبر شش گوشه امام حسین (ع) و سپس قبر حبیبابن مظاهر و سپس اصحاب امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) و محل قتلگاه امام حسین (ع) را زیارت کردیم. ساعت ۳ به منزل یکی از دوستان رسیدیم در آن جا صاحبخانه که یکی از فرزندانش به خاطر مخالفت با رژیم بعث در زندان به سر میبرد پس از اینکه اطمینان حاصل کرد که من از آنها هستم شروع به صحبت کردند درباره مظلومیت مردم و جور و جفای رژیم صدام نمود و در حالی که گریه میکرد از وضعیت ناگوار آیتالله خویی و سید یوسف حکیم گفت.»
علی چنانی همرزم شهید سالمی درباره فعالیتهای اطلاعاتی شهید میگوید: «به جرئت میتوان گفت شهیدان سالمی و سیدنور اولین ایرانیهایی بودند که در زمان اوج خصومت با عراق به زیارت عتبات عالیات مشرف شدند. هرچند در این راه آنها از تسلط خود به زبان عربی و همچنین جعل کارت شناسایی افسران ارتش عراق بهره میبردند ولی ورود به کشور دشمن آن هم در فضای خفگانی که رژیم بعث درست کرده بود، شجاعت بینظیری را میطلبید که این دو شهید از آن برخوردار بودند. تقریباً تمامی بچههای قرارگاه سری نصرت که برای شناسایی به هور و منطقه عملیاتی خیبر وارد میشدند، انسانهای شجاعی بودند، ولی خیلی از آنها مأموریتهای دو الی چهار روزه داشتند و نهایتاً چندین کیلومتر به عمق خاک عراق نفوذ میکردند، ولی این دو شهید کیلومترها به خاک کشور دشمن خود سفر میکردند و یک بار نیز یک ماه در داخل خاک عراق ماندند. یعنی در همان سفری که منجر به زیارت تمامی اماکن مقدس عراق شد.»
هر دو شهید در سختترین شرایط کنار هم بودند و شهادتشان هم کنار هم رقم خورد. شهید سالمی و شهید سیدنور در جریان علمیات خیبر در سال ۱۳۶۲ شهد شیرین شهادت را نوشیدند و به دیار معبود شتافتند.