نجات کودک جنگ‌زده در اولین ماه‌های شروع دفاع‌مقدس به روایت یک رزمنده

خدایی که حواسش به اشک‌های یک مادر بود

شنبه, 16 ارديبهشت 1402 14:58 اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

با استاد ایرج مرتضوی از رزمندگان دفاع مقدس قبلاً گفت‌وگویی انجام داده بودیم. در آن گفتگو ایشان در خاطراتی که بیان داشت، خاطره‌ای هم از نحوه یافتن اتفاقی یک کودک جنگ زده برای‌مان تعریف کرد. چندی پیش که برای موضوعی با ایشان تماس گرفته بودیم، جزئیات بیشتری از آن ماجرا را برایم تعریف کرد و تصمیم گرفتیم بار دیگر خاطره پیدا شدن کودک جنگ زده را با جزئیاتی که ایشان گفته بود منتشر کنیم.

جبهه میانی خوزستان
به گزارش خط هشت، در اولین روز‌های دفاع مقدس، عراق تا نزدیکی‌های اهواز پیشروی کرده بود. در همان روز‌ها شهید غیور اصلی، شبیخونی به دشمن زد که باعث شد بعثی‌ها از شمال اهواز عقب نشینی کنند. اما دوباره عراق چند ماه بعد برگشت و در آن مناطق مستقر شد. در جبهه جنوب هم آن‌ها یکبار تا اشغال کامل آبادان پیش رفتند و جاده ماهشهر را هم بستند که منجر به اسارت وزیر شهید محمد جواد تندگویان شد. در جبهه میانی هم عراق سه بار سوسنگرد را گرفت و هر سه بار مجبور به عقب‌نشینی شد. این‌ها را عرض کردم که بگویم اوایل دفاع مقدس، جبهه خودی و دشمن چندان مشخص نبود و هرج و مرجی منطقه را برداشته بود؛ لذا پیش می‌آمد که مردم در یک منطقه‌ای فکر می‌کردند از گزند دشمن در امان هستند ولی به یک‌باره دشمن را پشت دروازه‌های شهر یا روستای خود می‌دیدند. در چنین شرایطی ما یک مدتی در جبهه میانی خوزستان و در نواحی مثل سوسنگرد و هویزه بودیم. در همین جا یک اتفاق خاصی برای من افتاد که هیچ وقت فراموش نمی‌کنم.
اتفاق خاص
یکبار در حوالی هویزه بودیم که مسئول محور از من خواست به عقبه برگردم و یکسری از کار‌های مربوط به گروه‌مان را انجام بدهم. آن روز‌ها هنوز ما گردان هم نداشتیم و بیشتر نیرو‌ها در قالب یک گروه یا دسته در مناطق عملیاتی با دشمن روبه‌رو می‌شدند. البته من گروه‌های سپاه یا بسیج مردمی را عرض می‌کنم و از وضعیت برادران ارتشی در آن روز‌ها اطلاع چندانی ندارم. به هرحال وقتی فرمانده از من خواست مأموریت را انجام بدهم، چون هیچ وسیله‌ای در اختیار نداشتیم، پیاده به سمت مقر راه افتادم.
خمپاره‌های سرگردان این سمت و آن سمت می‌بارید و من بدون توجه به آن‌ها به راهم ادامه می‌دادم. یکی، دو کیلومتری که رفتم، اوضاع آرام‌تر شد. عاقبت به جایی رسیدم که جاده توسط یک نهر خشک شده قطع می‌شد. روی این نهر از قدیم یک پلی زده بودند که نمی‌دانم چه شد تصمیم گرفتم از زیر پل عبور کنم. همان جا برای من اتفاق خاصی افتاد.
کودک عرب زبان
وقتی از زیر پل عبور کردم، ناگهان دیدم یک کودک آنجا نشسته و زانوی غم بغل کرده است. نمی‌دانم این بچه آنجا چه کار می‌کرد و اصلاً چطور خودش را به آنجا رسانده بود. چون تا چشم کار می‌کرد بیابان بود و من روستایی ندیدم. به هرحال کودک را در آغوش گرفتم و هرچه از او می‌پرسیدم نامش چیست حرف‌هایم را متوجه نمی‌شد. خودش هم عربی حرف می‌زد و من چیزی از صحبت هایش نمی‌فهمیدم. او را روی دوش گرفتم و تا مقر پشتیبانی حمل کردم. در آنجا یک خانمی که مشخص بود از اعراب ایرانی است، تا کودک را دید دوان دوان آمد و او را در آغوش گرفت. فهمیدم که مادر بچه است. در آن بحبوحه جنگ چند اتفاق باید می‌افتاد تا یک کودک گمشده به دست مادرش می‌رسید؟ این هم از عظمت کار خدا بود. خدایی که حواسش به اشک‌های یک مادر بود.

 
 
 
خواندن 217 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

یادداشت

فرهنگ و هنر

cache/resized/f714239526d247f01ba72774895414aa.jpg
کتاب « ب مثل بابا ع مثل عشق» به نویسندگی «فرانک ...
cache/resized/c0eb470bcee87c9607e9d980bedac252.jpg
کتاب «نارگول» مجموعه داستان‌های ترکی آذربایجانی ...
cache/resized/30ce90b265575319c4e20807f73088c9.jpg
مجموعه شعر دفاع مقدس با عنوان «سطری از رگ‌های ...
cache/resized/9b78be751016054d15384e51dce46f66.jpg
کتاب «پرواز با خورشید» سرگذشت پژوهی شهدای دهه اول ...
cache/resized/1d6bdd68195fd28182a7b5375c42b3a5.jpg
کتاب «پیام افق» مجموعه اشعار «میر داود خراسانی» ...
cache/resized/648e03a74b645c23d652f178eba18670.jpg
اکبری که نگارش «آخرین فرصت» را فرصت ناب زندگی‌اش ...
cache/resized/93f4eb7bff33a45e387b33707ce87cdd.jpg
امروز به مناسبت چهل و چهارمین هفته دفاع مقدس از ...
cache/resized/faf58c1d54b1975680b9c3141b6179d7.jpg
کتاب «بر مدار مد» بررسی تاثیر عوامل برترساز توان ...

مجوزها

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Patterns for Boxed Version
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family