به گزارش خط هشت، «جواد صحرایی رستمی» مولف حوزه دفاع مقدس؛ تعداد رزمندههای مجرد حاضر در جنگ قابل مقایسه با جمعیت متاهلین نیست. این را آمار دوبرابری شهدای مجرد نسبت به متاهل میگوید. روشن است ازدواج تعهدیست بر دوش مرد که او را در تامین نیازمندیهای خانه و خانواده مسئول نگاه میدارد. شاید از این رو بوده که رزمندههای مجرد، فارغ بال و سبکبارتر و در عین حال چشمگیرتر از افراد متاهل در میدانهای جنگ حضور پیدا کرده و به فراخوان فرماندهان و مسئولان وقت برای پرکردن جبهه پاسخ میدادند.
با این مقدمه کوتاه رواست برای حضور رزمنده متاهل با حجم سنگین بار تعهد، نمرهای بیشتر از رزمنده مجرد قائل باشیم. ضمنا از خاطر نبریم همزمان با این بار مسوولیت، بار مضاعفی بر دوش آنها سنگینی میکرد و آن، تعلق عاطفی به همسر و فرزندان در کنار محرومیت از اطفای میل غریزی ست که باید از این محرومیت خودخواسته هم به عنوان هزینهی پرداختی از سوی دو سر تاهل (زن و مرد) یاد کرد.
با مرور جنگهای تاریخ همواره با فهرست متنوعی از بهای حاضران روبرو هستیم؛ بهای جسمی، جانی، روانی، عاطفی، آموزشی، اقتصادی و... این بهای فهرست شده، برای هر جنگی متصور است و نباید آنها را منحصر به جنگ هشت سالهی خود بدانیم.
دولتهای کارآمد و آینده نگر پس از خاموش شدن آخرین شعله و بارقههای جنگ برای آبادانی و زدودن ویرانههای برجای مانده از جنگ میکوشند و در عین حال به آسیبهای ناپیدای جنگ که ماهیت عاطفی و روانی دارد نیز میپردازند.
در کشور ما اقدامات فراوانی در قالب تأسیس نهاد برای رفع آسیبهای جسمی، جانی و اقتصادی به عنوان میراث پررنگ جنگها شده است، اما متاسفانه از آسیبهای روانی و عاطفی جنگ که جزو لایههای ناآشکار جنگ بوده، کمتر صحبت و اقدامی به میان آمده است.
این غفلت شاید از آن رو رخ داده که تنها چشمهای نافذ قادر به دیدن این نوع آسیبها باشند. آیا براستی کارشناسان تعیین خسارتهای جنگ هشت ساله، سهمی برای خسارتهای روانی و عاطفی آن در نظر گرفتهاند؟ و اصلا آیا آگاه بودهاند در برخی خانهها، جنگ هنوز تمام نشده و تا سالیان سال از زبان خانوادههای قربانیان جنگ این فریاد شنیده میشود که «جنگ تمام شده است، اما نه در خانه ما».
منبع: دفاعپرس