به گزارش خط هشت، یافتههای گزارشهای پیشین پرونده «اسرائیل در افغانستان» نشان میدهند که نیروهای رژیم اشغالگر قدس با هویت جعلی آمریکایی و در پایگاههای نظامی ایالات متحده همچون پایگاه نظامی «شیندند» در غرب افغانستان حضور و فعالیت دارند. همچنین تذکر داده شد که نیروهای اسرائیلی با هدف انتقال جنگجویان گروه تکفیری داعش از عراق و سوریه به افغانستان نیز در نزدیکی مرزهای «جمهوری اسلامی ایران» فعالیت میکنند.
پرونده دوم این گزارش نیز به افشای حضور «موساد» در افغانستان از دوران جنگ شوروی تاکنون پرداخت و بررسی کرد که سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی چگونه در برهههای مختلف زمانی نفوذ میان چهرههای شناختهشده افغانستان را روی دست داشته و البته هنوز هم گزارشهایی از ارتباط چهرههای دولتی در کابل با تلآویو وجود دارند.
در واپسین شماره منتشرشده از این پرونده نیز سیاست عادیسازی اسرائیل با کشورهای منطقه از جمله کشورهای عربی و پاکستان، بهمنظور نفوذ و ایجاد پایگاههای نظامی ــ اطلاعاتی در افغانستان و ایجاد حلقه محاصره جمهوری اسلامی ایران تشریح و بررسی شد.
نکته حائز اهمیت این است که نگاه غرب و اسرائیل به پاکستان بهعنوان کشوری است که میتواند تأثیرگذاری بالایی بر سیاست داخلی افغانستان داشته باشد. نامه اخیر «دونالد ترامپ» به «عمران خان» بهمنظور همکاری در گفتوگوهای اخیر آمریکا و هیئت طالبان نیز از همین نگاه نشأت میگیرد.
«پرویز مشرف» و برخی دیگر از سیاستمداران پاکستانی در برهههای متعدد زمانی با مقامهای رژیم صهیونیستی ارتباطهای پنهانی یا آشکار داشتهاند و همچنین احزاب مطرح این کشور نیز از روابط با اسرائیل دفاع کردهاند. پرونده کنونی به همین مسئله میپردازد و اینکه این نگاه تا چهاندازه منجر به تلاشهای مبتنی بر عادیسازی روابط میان تلآویو و اسلامآباد شده است و همچنین اینکه ریشههای این سیاست به چه دوره زمانی بازمیگردد.
با اینکه اسرائیل از دیرباز تلاش برای عادیسازی روابط با پاکستان را روی دست داشته، اما روحیه ضد اسرائیلی و فرهنگ دینی مردم پاکستان، سد راه دنبال کردن این سیاست برای تلآویو بوده است. عین همین مسئله در افغانستان نیز صادق است و هراس اسرائیل از علنی شدن حضورش در افغانستان، به گامهای محتاطانه و پنهانی رژیم صهیونیستی در این راستا انجامیده است.گرفتن استقلال تاریخی افغانستان از بریتانیا و همچنین جهاد مردم باایمان و انقلابی افغانستان در برابر قشون کمونیستی شوروی، روایتهایی بارز از روحیه انقلابی مردم افغانستان است که موجب عملکرد محتاطانه اسرائیل در پروژه نفوذ شده است.
این پرونده مشخص میکند که موقعیت حساس و استراتژیک افغانستان در منطقه، چشم طمع رژیم صهیونیستی و غرب را به نفوذ در افغانستان جلب کرده تا پس از استقرار در این کشور، سیاستهای خصمانه و اسلامستیزانه خود از جمله انتقال داعش به این کشور و تهدید مرزهای ایران را دنبال کند.
«نخستین تلاشهای آمریکا» برای ایجاد روابط میان اسرائیل و پاکستان
بر اساس گزارشهای منتشرشده، آمریکا از سالهای 1947 میلادی، تلاشهایی برای برقراری روابط دیپلماتیک میان رژیم صهیونیستی با پاکستان و برخی کشورهای عربی متحد واشنگتن انجام داده است و علیرغم این تلاشها، روابط رسمی تلآویو و اسلامآباد همچون کشورهای عربی برقرار نشد و اگر در برهههایی از زمان بارقههایی از این روابط شکل گرفت نیز بهصورت علنی تداوم نیافت.
با اینکه روابط رسمی میان دو طرف شکل نگرفت، اما گزارشهای متعددی وجود دارند که اثبات میکنند بر اثر تلاشهای آمریکا و همچنین تمایل برخی سیاستمداران پاکستانی برای دوستی با اسرائیل و استفاده از لابی قدرتمند یهود در واشنگتن بهمنظور کسب امتیازات بیشتر از کاخ سفید، تلآویو و اسلامآباد از سالهای دور تا کنون بهشکلی غیررسمی با یکدیگر رابطه دارند و اقداماتی در پاکستان برای عادیسازی این روابط انجام شده تا از رهگذر شکستن روحیه ضدیهودی در فضای اسلامی پاکستان، روابط بهصورت رسمی درآید.
اگرچه وزرای خارجه پاکستان و رژیم صهیونیستی در سالهای ریاستجمهوری ژنرال «پرویز مشرف» از سفارتخانههای خود در استانبول برای ارتباط و تبادل اطلاعات با یکدیگر استفاده میکردند و دیدارهای مهم دیگری نیز در این دوره انجام شد، اما رسانههای اسرائیلی از سابقه بیشتری یاد میکنند و میگویند پیوستن سازمانهای جاسوسی پاکستان و اسرائیل در سال 1980 میلادی به «عملیات طوفان» علیه اتحاد شوروی سابق پس از اشغال افغانستان، نقطه عطف همکاری آنها بهشمار میآید.
«دفاع پرس» در مطلبی میافزاید: «محمد ضیاءالحق» فرمانده ارتش پاکستان که در سال 1977 طی یک کودتا نخست وزیری را از ذوالفقار علی بوتو گرفت، تلاش داشت تا روابط غیررسمیاش با رژیم صهیونیستی را گسترش بدهد، اما موفق نشد.
دولت مشرف و «سیاست عادیسازی» روابط با تلآویو
پس از کودتای مشرف علیه نواز شریف در سال 1999 و رسیدن به ریاست جمهوری پاکستان، احتمال همکاری دیپلماتیک آشکار اسلامآباد با رژیم صهیونیستی بیش از پیش قوت یافت.
روزنامه پاکستانی «داون» میگوید: «سیلوان شالوم» وزیر خارجه سابق رژیم صهیونیستی طی مصاحبهای در مقر سازمان ملل متحد در 19 سپتامبر سال 2005 میلادی گفته بود که «اسرائیل در 58 سال گذشته هرگز پاکستان را دشمن خود ندانسته» و همیشه به تضمین عمومی اسلامآباد مبنی بر اینکه «برنامه هستهای این کشور علیه اسرائیل نیست» باور داشته است.
این مصاحبه زمانی بود که دولت مشرف بهطور جدی گزینههای عادیسازی روابط با اسرائیل را بررسی کرد. در 9 فوریه همان سال نیز خورشید محمود قصوری وزیر خارجه دولت مشرف با شالوم در ترکیه دیدار کرد. بهگزارش رسانههای آمریکایی، مشرف این روند را آغاز کرد که در نهایت به وقوع دیدار منجر شد.
داون نیوز در سوم سپتامبر سال 2005 گزارش داد که مشرف ممکن است شانس دیدار با شارون را در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل داشته باشد. مشرف در مصاحبه با «آسوشیتدپرس» اشاره کرد که اگر سران اسرائیلی با ایجاد یک دولت مستقل موافقت فلسطینی کنند، پاکستان نیز ممکن است روابط خود با اسرائیل را ایجاد کند.
ملاقات «مشرف» و «شارون»؛ دیداری که وزیر خارجه اسرائیل آن را «تاریخی» خواند
دیدار شالوم و قصوری منجر به دیدار ژنرال مشرف و آریل شارون نخست وزیر سابق اسرائیل در مقر سازمان ملل در 14 سپتامبر سال 2005 شد. وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی در این رابطه اظهار داشت: «این دیدار تاریخی، بهمثابه امیدی برای مردم ما است و همچنین به تقویت میانهروی در طرف پاکستانی نیز کمک خواهد کرد».
مشرف، نخستین مقام پاکستانی که بهطور عمومی با مقامات اسرائیلی دیدار کرد، زمان عکس گرفتن رهبران جهان در شصتمین نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل نزدیک به شارون ایستاد.
رسانههای اسرائیلی در سال 2005 گزارش دادند که ارتباطات غیررسمی پاکستان و اسرائیل به بیش از یک دهه دیگر بازمیگردد و پس از دیدار مشرف و شارون نیز ادامه داشت.
پرویز مشرف از جمله سیاستمداران پاکستانی است که در سال 2014 طی مصاحبهای با «فرانس پرس» اعتراف کرد که ناامنیهای جاری در افغانستان، حاصل جنگ نیابتی میان اسلامآباد و دهلینو است.
اسرائیل هم دقیقاً بهدنبال همین مسئله از نزدیک شدن به کشورهایی مثل پاکستان است که بتواند از این طریق به قضیه بحران افغانستان ورود نموده و تبدیل به یکی از بازیگران فضای آنارشیسم این کشور شود. اسرائیل علاقمند است تا از این آب گلآلود، ماهی مراد صید کند.
سفر «هیئت 174نفره» از علمای پاکستانی به تلآویو
«پیرمحمد ملازهی» پژوهشگر مسایل پاکستان در فصلنامه تحقیقاتی «نمای راهبردی» با اشاره به اعزام یک هیئت 174نفره پاکستانی در دولت مشرف به تلآویو، میگوید: این سفر نشانگر وجود برخی مناسبات پنهانی میان این دو در سالهای گذشته بوده است.
گفته میشود که سرپرستی این هیئت را مولانا «اجمل قادری» رهبر جمعیت علما بهعهده داشته است که گروهی انشعابی از جمعیت علمای اسلام پاکستان محسوب میشود. این سفر ابتدا توسط دولت اسلامآباد تکذیب شد اما پس از گزارشهای رسانههای پاکستانی و اسرائیلی، مورد تأیید قرار گرفت.
بهباور ملازهی، احتمالاً بهدلیل مخالفتهایی که در داخل پاکستان با دیدارهای مقامات پاکستانی با مقامات اسرائیلی شده بود، دولت پاکستان تلاش کرد به آن جنبههای مردمی نیز بدهد. اعزام هیئت 174نفره بهسرپرستی یک رهبر مذهبی هوادار سیاستهای دولت بهنام اجمل قادری در واقع تلاشی در همین راستا بهنظر میرسد.
اخبار ضد و نقیض در ارتباط با سفر این هیئت، تکذیبهای اولیه و تأییدهای بعدی، همگی حکایت از آن دارند که دولت مشرف در تصمیم خود مبنی بر ادامه تماسها در سطوح مختلف قاطع بوده است.
روزنامه معاریو این دیدار را تأیید کرد و سپس سخنگوی وزارت امور خارجه پاکستان، اصل سفر را تأیید کرد ولی مدعی شد که این سفر ارتباطی به دولت ندارد و دولت هیئتی را اعزام نکرده است.
معاریو در این باره نوشت: 174 نفر از شخصیتهای مذهبی ــ بازرگانی و شماری از مقامهای سیاسی پاکستان با آریل شارون نخست وزیر و سیلوان شالوم وزیر امور خارجه اسرائیل دیدار و گفتوگو کردند.
سفر هیئت علمای پاکستانی به تلآویو «بهدستور دولت» بوده است
موضع دوگانه دولت پاکستان از طرف شخصیتهای برجسته پاکستانی رد شد و برخی از چهرههای شناختهشده گفتند که ممکن نیست هیئتی در این سطح بدون حمایت دولت پاکستان بتواند خودسرانه به اسرائیل سفر کند.
بهنقل از فصلنامه پژوهشی نمای راهبردی، «رضا محمدرضا» عضو مجلس سنای پاکستان ضمن ابراز تردید درباره سفر هیئت 174نفره اعزامی به اسرائیل با تعجب میپرسد که چگونه ممکن است درحالی که دولت پاکستان رژیم اسرائیل را بهرسمیت نشناخته است، هیئتی از این کشور بدون هماهنگی با دولت به تلآویو رفته باشد.
ژنرال «اسلم بیک» فرمانده سابق ارتش پاکستان در این باره به موضوع مهمتری اشاره میکند که بهخوبی ثابت میکند که اساساً سفر اتباع پاکستان به اسرائیل بدون اجازه دولت پاکستان غیرممکن است.
وی میگوید: «این هیئت به اسرائیل سفر کرده است و سفر هیئت 174نفره به تلآویو مشخص است که بدون اجازه دولت غیرممکن است، چون روی پاسپورتهای ما نوشته شده که ما به همه کشورهای دنیا میتوانیم برویم بهجز اسرائیل، پس بدون مجوز رسمی دولت این هیئت نمیتوانسته به اسرائیل سفر کند».
ملازهی، پژوهشگر مسایل پاکستان تصریح میکند: با وجود این اظهارنظر شخصیتهای سیاسی پاکستان میتوان با قاطعیت بیشتری گفت که سفر هیئت بهریاست یک رهبر مذهبی، طرحی آگاهانه از طرف دولت پاکستان بوده است تا چنین وانمود کند که این تنها دولت پاکستان نیست که خواهان تماس با اسرائیل است، بلکه اقشار مختلف مردم حتی قشر مذهبی پاکستان چنین خواستی را پیگیری میکنند. واگذاری سرپرستی هیئت به مولانا اجمل قادری در واقع این پیام را دارد که همه علمای پاکستان با ایجاد تماس با اسرائیل مخالف نیستند؛ میان رهبران احزاب مذهبی نیز کسانی وجود دارند که تماس دولت با اسرائیل را تأیید میکنند و خود پیشگام در ایجاد چنین تماسهایی هستند.
حمایت «احزاب قدرتمند» پاکستان از روابط اسلامآباد با اسرائیل
یکی از دلایل مهم عدم تأثیر اعتراضهای اسلامگراهای پاکستانی از برقراری ارتباطات دولت مشرف با اسرائیل، عدم حمایت احزاب بزرگ پاکستان محسوب میشود.
ملازهی در مقاله پژوهشیاش مینویسد: دیدار وزرای خارجه (پاکستان و اسرائیل) در استانبول، مخالفتهای جدی در جامعه مسلمان پاکستان برانگیخت، اما بهدلیل عدم حمایت احزاب بزرگی نظیر حزب مسلم لیگ شاخه «نواز شریف» و حزب مردم «بینظیر بوتو» و محدود ماندن مخالفت در سطح احزاب مذهبی، مشرف قانع شد که در صورت ادامه تماسها نیز مخالفتها در داخل قابل کنترل خواهند بود. با همین تحلیل بود که دیدار مشرف در حاشیه اجلاس عمومی سازمان ملل با صورت گرفت و سپس سفر یک هیئت 174نفره پاکستانی به اسرائیل انجام شد.
سؤالی مطرح میشود که؛ چرا این دو حزب سیاسی مطرح بهصورت تلویحی از برقراری مناسبات پاکستان و اسرائیل حمایت کردند؟
پاسخ این است که محاسبات خاص آنها را در ارتباط با انتظاراتشان برای بازگشت به قدرت باید درنظر گرفت. ظاهراً تظاهراتی که دولت نظامیان را به زیر سؤال ببرد و برای ادامه قدرت آنها مشکلاتی بهوجود بیاورد بهنفع احزاب سیاسی اصلی بود. در گذشته رهبران احزاب تلاش میکردند تا از چنین فرصتهایی در جهت تضعیف دولت مشرف استفاده کنند، اما در مورد تماس پاکستان با اسرائیل در صدد بهرهبرداری از شرایط برنیامدند، این یک موضوع بسیار مهم است، چرا که در دوران قدرت حزب مسلم لیک نواز شریف و حزب مردم پاکستان، سیاست مشابهی در نهان پیگیری میشده است، به همین دلیل رهبران این احزاب در صدد بهرهبرداری برنیامدند.
«مرتضی پویا» سیاستمدار پاکستانی در مصاحبهای با «رادیو دری» مشهد ضمن توضیح دلایل پاکستان برای ایجاد ارتباط با اسرائیل به موضع احزاب اصلی توجه کرده و «انتظار بازگشت به قدرت» را عامل مهمی در حمایت حزب مردم و مسلم لیک شاخه نواز شریف از ارتباط با اسرائیل عنوان کرده است.
وی گفته که «در حال حاضر در پاکستان دو حزب بزرگ که رهبران آنها نواز شریف و بینظیر بوتو میباشند تأکید کردهاند که از روابط دولت پاکستان با رژیم صهیونیستی حمایت میکنند؛ اینها میخواهند با این کارها توجه و حمایت آمریکا را جلب کنند تا باز به قدرت برگردند».
ژنرال مشرف مهمان افتخاری «کنگره یهود» در نیویورک
بهنقل از فصلنامه پژوهشی نمای راهبردی، یکی دیگر از اقدامها برای نزدیک شدن پاکستان به اسرائیل، سفر «جک روزن» رئیس کنگره یهود آمریکا در اسلامآباد بهبهانه بازدید از مناطق زلزلهزده پاکستان بوده است.
همچنین مشرف در ادامه اقداماتش جهت عادیسازی با رژیم صهیونیستی، در سال 2005 در کنگره یهودیان آمریکا بهعنوان مهمان افتخاری در این کنگره حضور پیدا کرد و گفت: پاکستان مشکلی با رژیم صهیونیستی ندارد. ما تهدید امنیتی برای رژیم صهیونیستی بهشمار نمیآییم و تلآویو هم وعده داده است تهدیدی برای امنیت ملی اسلامآباد نباشد.
ملاقات مشرف با «ایهود باراک»؛ اسرائیل به پاکستان تضمین میدهد
دیدار بعدی دو مقام رسمی اسرائیل و پاکستان نیز سه سال بعد و زمانی اتفاق افتاد که ایهود باراک وزیر دفاع وقت اسرائیل در 23 ژانویه با مشرف در لابی هتل مجلل رافائل در پاریس برخورد کرد.
داون نیوز پاکستان گزارش میدهد: مشرف در حال ترک هتل برای دیدار با «نیکولاس سارکوزی» رئیس جمهور فرانسه بود که باراک از فرصت استفاده کرد و به وی نزدیک شد و با او صحبت کرد.
شالوم در مصاحبه با داون که نخستین مصاحبه رودرروی یک مقام اسرائیلی با رسانههای پاکستانی بود، تصریح کرد که رژیم صهیونیستی هرگز طرح از بین بردن برنامه هستهای پاکستان را نداشته است.
وی اضافه کرد: ما به تضمینهای عمومی اسلامآباد باور داریم و هرگز بهدنبال تضمینهای مخفیانه نبودیم زیرا به آنچه بهطور عمومی از سوی اسلامآباد بیان شده، باور داریم.
وزیر خارجه وقت اسرائیل تصریح کرد: روابط ما با هند علیه هیچ کشوری نیست و هرگز در برنامهای با هند و یا دیگر کشورها برای صدمه زدن به پاکستان مشارکت نکرده و نخواهیم کرد.
افشاگریهای «خورشید قصوری» از نقش میانجی «ترکیه» بین تلآویو و اسلامآباد
قصوری وزیر خارجه سابق پاکستان در گفتوگو با تلویزیون خصوصی «جیو نیوز» با اشاره به دیدارهایی که در دوره وزارتش با همتای اسرائیلی خود داشته، گفته است: در دوره مشرف، پاکستان با اسرائیل روابط مخفیانه داشت و امکان دارد هنوز این روابط ادامه داشته باشد.
وی میافزاید: پاکستان قصد داشت با آمریکا توافقنامه هستهای به امضا برساند اما لابی صهیونیست در آمریکا با آن مخالفت میکرد، به همین علت من مجبور شدم برای جلب حمایت اسرائیل به تلآویو سفر کنم و ترکیه واسطه این سفر شد.
وی تصریح میکند: تصمیم سفر به اسرائیل طی اجلاس بلندپایهای بهریاست خود پرویز مشرف صورت گرفت. در این سفر، اسرائیل به ما قول داد تکنولوژی هستهای و تمام مزایای هستهای را در اختیار پاکستان قرار دهد.
احتمال رابطه عمرانخان با اسرائیل؛ نشست مرموز «جت اسرائیلی» در اسلامآباد
گزارشهای زیادی در رابطه با تجدید روابط پاکستان و اسرائیل در دولت فعلی پاکستان به نخست وزیری عمران خان نیز منتشر شدهاند که نشان میدهند عمران خان نیز همانند مشرف، برای تقویت قدرت خود و حفظ منافع ملی و امنیتی پاکستان به داشتن روابط با تلآویو خوشبین است.
در سفر سه ماه پیش نتانیاهو به عمان، «اوی شارف» خبرنگار روزنامه اسرائیلی «هاآرتص» در یک توییت خبر از سفر محرمانه و پنهانی یک جت غیرنظامی اسرائیلی به پاکستان داد که مدت توقف آن 10 ساعت بهطول انجامیده است.
«میدل ایست آی» مینویسد: در فاصلهای کوتاه از سفر رسمی نتانیاهو به عمان، یک مقام اسرائیلی نیز ساعاتی در اسلامآباد پایتخت پاکستان توقف داشته و احتمالاً گفتوگوهای سیاسی انجام داده است.
در گزارش آمده است: لحظاتی پس از آنکه یک هواپیمای مسافری کوچک اسرائیلی در فرودگاه اسلامآباد به زمین نشست، مسافران آن پیاده شدند و با چند اتومبیل رسمی که انتظار آنها را میکشیدند به مقصد نامعلومی برده شدند.
روزنامه پاکستانی «اکسپرس تریبیون» با اشاره به تکذیب شدن این خبر از سوی دولت عمران خان، اما نوشت که "چه اشکالی ایجاد میشود اگر ما با تلآویو رابطه داشته باشیم چراکه بنا بر واقعگرایی در دنیای سیاست، روابط بر مبنای منافع ملی تعریف میشوند". نویسنده این گزارش گفته است که اینها واقعیتهایی هستند که کشورهای عربی آن را لحاظ کردند و بهخصوص «عربستان سعودی» که خود را رهبر جهان اسلام میخواند، با اسرائیل رابطه برقرار کرده است.
وی تأکید میکند که اگر رابطه ما با اسرائیل یک اشتباه محسوب شود، پس باید رابطه پاکستان و انگلیس که مسبب تمام جنایتها در فلسطین است نیز قطع شود. همچنین رابطه ما با آمریکا که متحد شماره یک اسرائیل است نیز باید متوقف گردد. اکسپرس تریبون میافزاید: تغییر سیاست عربستان سعودی ناشی از فضای استراتژیک در خاورمیانه است. بسیاری از کشورهای مسلمان این تغییر را پذیرفتهاند.
رویکرد منافعمحور در دولت عمران خان؛ «احتمال ایجاد روابط رسمی» با اسرائیل
نویسنده گزارش اکسپرس تریبیون در رابطه با سفر بیسابقه نتانیاهو به مسقط، میگوید وزیر خارجه عمان تلویحاً گفته است که زمان بهرسمیت شناختن اسرائیل فرارسیده است.
وی میافزاید تمامی کشورهای عربی در گذشته مخالف بهرسمیت شناختن رژیم اشغالگر قدس بهعنوان یک دولت یهودی بودند، اما این روزها این رژیم را بهرسمیت شناخته و با آن روابط دیپلماتیک دارند.
این روزنامه معتبر پاکستانی همچنین تأکید میکند که این مثالها این معنی را نمیدهد که پاکستان نیز بخواهد از دوستان خود در جهان عرب پیروی کند، اما واقعیتها نشان میدهند که تمامی کشورها منافع ملی خود را دنبال میکنند و بنابراین پاکستان نیز در روابط خود باید ملزم به پیگیری منافع ملی خود باشد. عمران خان نیز در بیانیه آغاز نخست وزیریاش تصریح کرد که در دولت او، سیاست خارجی پاکستان را منافع ملی این کشور تعیین خواهد کرد.
بهباور نویسنده، هنوز راه طولانی برای بهرسمیت شناختن اسرائیل توسط پاکستان وجود دارد، اما همچنین ممکن است این پارادایم زودتر از وقت تغییر کند. بهنقل از اکسپرس تریبیون، مشرف و وزیر خارجه او در 2005 در همین راستا با مقامهای اسرائیلی روابط ایجاد کردند اما این رابطه بهدلیل مشکلات سیاسی داخلی پاکستان عقیم ماند.
ریشههای یهودی «همسر اول عمرانخان»؛ ارتباط با لابی یهود
«اورشلیم پست» در ماه اوت 2018 گزارشی منتشر کرد که در آن از ریشههای یهودی «جمیما گلداسمیت» همسر اول عمران خان نخست وزیر فعلی پاکستان یاد میکند.
این رسانه اسرائیلی همچنین بهنقل از «خواجه محمد آصف» وزیر راهآهن سابق پاکستان در سال 2017 مینویسد: ارتباط خان با لابی یهودی، بر کسی پوشیده نیست.
اورشلیم پست میافزاید که مقامهای اسرائیلی علاقمند به ایجاد روابط محکمتر با پاکستان هستند. نتانیاهو در سال 2017 در هند ضمن رد اینکه روابط تلآویو با دهلینو تهدیدی برای پاکستان است، گفت: ما دشمن پاکستان نیستیم و پاکستان نیز نباید دشمن ما باشد.
گفته میشود که این ازدواج با انگیزههای اقتصادی و سیاسی صورت گرفته است و پدر ثروتمند جمیما نیز وی را بهدلیل ایجاد روابط اسرائیل و پاکستان به همسری عمران خان درآورده است.
بر اساس برخی گزارشها، یهودیها پیشبینی میکردند که عمران خان، روزی نخست وزیر پاکستان خواهد شد.
این مسائل حاکی از این است که اسرائیل از دیرباز به گزینههایی که بتواند پای رژیم صهیونیستی را به منطقه و بحران افغانستان باز کند، فکر کرده و ریشه قضایای فعلی و پروژه نفوذ به سالهای دور برمیگردد.
اجازه «ورود شهروندان رژیم اسرائیل به پاکستان» در دولت عمرانخان
یکی از اقدامهای دولت عمران خان برای عادیسازی روابط این کشور با رژیم اشغالگر قدس، سعی در قانونمندسازی سفر شهروندان اسرائیلی به پاکستان است. اخیراً وزارت کشور پاکستان طی شرایطی اجازه سفر شهروندان رژیم صهیونیستی به پاکستان را صادر کرد و این اقدام با واکنش رئیس اداره مهاجرت مواجه شد. او با متهم کردن وزارت کشور اعلام کرد که هرچه زودتر باید نام اسرائیل از لیست جدید قوانین مهاجرت پاکستان خارج شود.
آژانس تحقیقات فدرال پاکستان (FIA) در سایت رسمی خود فهرستی شامل نام هفت کشور را منتشر کرده بود که بر اساس آن، شهروندان کشورهای ذکرشده در فهرست میتوانند تحت قوانین و شرایط خاصی به پاکستان سفر کنند. در این فهرست جدید، اسامی رژیم اشغالگر قدس و کشورهای هندوستان، بنگلادش، بوتان، نیجریه، فلسطین و سومالی ذکر شده است که شهروندان کشورهای نامبرده و رژیم صهیونیستی میتوانند طبق قوانین و ضوابط خاصی به پاکستان سفر یا مهاجرت کنند.
«عصمتالله جنیجو» رئیس اداره مهاجرت پاکستان پس از بررسیهای انجامشده گفته است: نام رژیم صهیونیستی بهاشتباه وارد فهرست مهاجرت به پاکستان شده است و درحال حذف نام اسرائیل از این فهرست جدید هستیم.
کمکهای مالی کشورهای عربی و تداوم همکاریهای «موساد» و «آی.اس.آی.»
«راز نیوز» درباره علاقمندی دولت عمران خان به عادیسازی روابط با اسرائیل مینویسد که موساد برای گسترش نفوذ خود در منطقه، برنامههای مختلفی از جمله همکاری با سازمان اطلاعاتی پاکستان (آی.اس.آی.) را روی دست دارد.
این رسانه میافزاید: در حال حاضر دولت خان یکی از دولتهای تحت سرپرستی سازمان اطلاعات اسرائیل است و دیدارهای مخفی سازمان آی.اس.آی. و موساد و بهخصوص سفر مخفی نتانیاهو به پاکستان، نشانه نفوذ گسترده اسرائیل در پاکستان است.
گفته میشود موساد زمینه گرفتن قرض از عربستان و صندوق بینالمللی پول و همچنین سرمایهگذاری گسترده امارات متحده عربی در پاکستان را فراهم کرده است. در روابط دوجانبه آی.اس.آی. و موساد تضمین شده بود که موساد زمینههای گرفتن قرض از عربستان سعودی و سرمایهگذاریهای امارات متحده عرب را ایجاد خوهد کرد و در قبال این، در تصمیمات سازمان اطلاعاتی پاکستان، خواستهای تلآویو در نظر گرفته خواهد شد.
این گزارش، حتی گمانهزنیهایی را مطرح میکند که پیروزی عمران خان در انتخابات اخیر، یکی از برنامههای بزرگ موساد بوده که این امر با همکاری و برنامههای طولانی با آی.اس.آی. عملی شده و در حال حاضر نیز آی.اس.آی. مشغول عملی کردن برنامههای دیگر اسرائیل است. از جمله این برنامهها، جوسازی در اسلامآباد برای بهرسمیت شناختن اسرائیل بهعنوان یک کشور است.
سیاستمداران و تحلیلگران افغان بارها اعلام کردهاند که پاکستان عمق استراتژیک خود را در افغانستان دنبال میکند و برای کوتاه کردن دست هند از نفوذ در افغانستان، از گروههای افراطی برای تضعیف امنیت افغانستان استفاده میکنند، از همین رو است که بسیاریها کلید جنگ و صلح در افغانستان را در اسلامآباد و همچنین نظامیان پاکستانی میدانند.
نتیجهگیری
رژیم صهیونیستی نقشه نفوذ در افغانستان را بهدلیل موقعیت ژئوپولیتیک افغانستان در آسیا با همکاری آمریکا دنبال میکند. سیاست عادیسازی روابط تلآویو با کشورهای مسلمان در منطقه در همین راستا است که طی سالهای اخیر و تحولات افغانستان، شدت گرفته است.
اینطور بهنظر میرسد که اسرائیل برای نفوذ به افغانستان، خود را ملزم میبیند که کنار همکاریهای منطقهای با هند و عادیسازی روابط با جهان عرب، از خاک پاکستان به افغانستان وارد شود. پاکستان برای آمریکا و اسرائیل، دروازه ورود به افغانستان و کشوری محسوب میشود که تأثیرگذاری بسزایی در افغانستان دارد.
پاکستان و رژیم صهیونیستی با طرحی از سوی آمریکا در سال 1947 آغاز شده تا طرحهای آمریکایی ــ اسرائیلی بهصورت هدفمندتری در افغانستان و منطقه بهانجام برسند. این سیاست علیرغم اینکه توسط برخی دولتهای اسلامآباد بهصورت پنهانی یا علنی دنبال شده، بهدلیل نفوذ گسترده رهبران مذهبی میان مردم و جو دینی حاکم در این جامعه، تاکنون با شکست مواجه شده است.
در این میان میتوان از سیاستمداران پاکستانی که تلاش برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی داشتهاند میتوان به «ضیاءالحق» و ژنرال «مشرف» اشاره کرد. احزاب سیاسی قدرتمند همچون حزب «مسلم لیگ» شاخه نواز شریف و حزب «مردم» که در مقاطع زمانی اختیار دولت در اسلامآباد را در دست داشتند نیز تاحدودی از روابط اسرائیل و پاکستان حمایت کردهاند. همچنین عمران خان که گفته میشود با حمایتهای ارتش و سازمان اطلاعات این کشور به قدرت رسیده، رویکرد سیاست عادیسازی روابط با اسرائیل را در پیش دارد تا مطابق با وعدههای آغاز کارش در دولت، سیاست خارجی پاکستان را دستخوش تغییرات گستردهای بر مبنای منافع ملی این کشور کند.
سیاست خارجی پاکستان طی سالهای گذشته بهدلیل فعال بودن لابی یهود و تلاشهای واشنگتن، حکایت از حاکمیت استراتژی تغییر در برخی رویکردها و راهبردهای خارجی این کشور دارد. اما افکار عمومی داخلی این کشور نیز متغیر تعیینکنندهای برای ایجاد سد راه برای بهرسمیت شناخته شدن اسرائیل در پاکستان شده است. پاکستان در صورت دوستی با اسرائیل از کمکهای بیشتر آمریکا برای خود و همچنین مساعدتهای لابی یهودیان در واشنگتن بهرهمند خواهد شد و از گزند دخالتهای اسرائیل در رابطه با تأسیسات هستهای اسلامآباد در امان میماند.
اسرائیل نیز از هر فرصتی برای تجدید نظر در روابط خود با این کشورها استفاده میکند و کوشش دارد تا از نفوذ ارتش، آی.اس.آس. و دولت پاکستان برای نفوذ در افغانستان استفاده کند.
اسرائیل از قاطعیت و سرسختی مردم افغانستان در مقابل رژیمهای ضداسلامی و متخاصم همچون اسرائیل در هراس است. پیروزیهای تاریخی مردم افغانستان در برابر استعمار بریتانیا در 1919 و تجاوز قشون تا دندان مسلح شوروی در 1989، یک پیام واضح و قاطع به هر نوع نقشههای ضداسلامی است. با درک این واقعیت، اسرائیل تاکنون بسیار محتاطانه برای نفوذ در افغانستان گام برداشته و علیرغم اینکه آمریکا طی هفده سال گذشته به حضور نظامیهای اسرائیلی با هویت جعلی کمک کرده است، اما اگر تلآویو بتواند در رفع موانع ایجاد روابط آشکار و رسمی در پاکستان موفق شود، ممکن است نفوذ اسرائیل در افغانستان بیشتر از قبل شود.
نکته مهم دیگر این است که ایجاد حلقه محاصره و طرح تحکیم و تقویت پروژه ایرانهراسی توسط رژیم صهیونیستی با هدف تهدید مرزهای جمهوری اسلامی، از جمله اهداف بعدی نفوذ اسرائیل در افغانستان است.در حال حاضر که انقلاب اسلامی ایران وارد دهه پنجم خود میشود، مبدل به الگوی بارز اسلام سیاسی در جهان اسلام و کابوسی برای غرب شده و از همین رو «پروژه ایرانهراسی» یکی از اولویتهای سیاسی خارجی واشنگتن و تلآویو را شکل میدهد.