به گزارش خط هشت، شهر ماووت عراق در شمال این کشور، موقعیت استراتژیکی داشت، اما تا سالهای پایانی جنگ به دلیل صعبالعبوربودن این منطقه، عملیات خاصی در آنجا انجام نگرفته بود. همین سختی عبور و مرور باعث شده بود تا منافقین و ضدانقلاب ماووت را پایگاه امنی برای خود در نظر بگیرند و آنجا تجمع کنند. در سال ۱۳۶۶ فرماندهان تصمیم گرفتند با طراحی و اجرای عملیاتی تحت عنوان کربلای ۱۰ این شهر را آزاد کنند. کربلای ۱۰ آخرین عملیات جنگ تحمیلی با نام مقدس «کربلا» بود که از ۲۵ فروردین سال ۱۳۶۶ آغاز شد و تا اوایل اردیبهشت ماه همان سال ادامه یافت. هر چند در این عملیات ما موفق نشدیم ماووت را فتح کنیم، اما رزمندگان بلافاصله عملیات دیگری را طرحریزی کردند و ماووت در تیر ۱۳۶۶ در عملیات نصر ۴ آزاد شد. گفتوگوی ما با سردار رضا میرزایی از راویان و محققان حوزه دفاعمقدس را پیرامون عملیات کربلای ۱۰ پیشرو دارید.
۱۳۶۶ یک سال خاصی در جنگ است. زمستان ۶۵ ما عملیات سنگین کربلای ۵ را انجام داده بودیم، چرا باید صرفاً یک ماه بعد از پایان چنین عملیاتی، کربلای ۱۰ را انجام میدادیم؟
وضعیت مرزها در غرب و شمالغرب کشور به گونهای بود که باید عملیات محدود یا متوسطی انجام میگرفت تا علاوه بر تأمین مرزها، به سمت اهدافی در خاک دشمن نفوذ میکردیم و به این اهداف تسلط مییافتیم. به عنوان مثال بعد از تأمین مرز مریوان، دو عملیات والفجر ۴ و والفجر ۹ طراحی و انجام شدند. بعد از تأمین مرز بانه هم قرار شد عملیات کربلای ۱۰ در غرب شهر بانه انجام گیرد تا شهر ماووت عراق و ارتفاعات مشرف به آن به تصرف نیروهای خودی درآید. خصوصاً اینکه منافقین در شهر ماووت تجمع کرده بودند، اما اینکه چرا بعد از کربلای ۵ ما به سراغ این عملیات رفتیم، دلیلش این است که جنگ همچنان در جریان بود و نمیشد آن را تعطیل کنیم. باید جبههها تحرک خودش را حفظ میکرد؛ بنابراین طبق وظیفه و تکلیف، عملیاتی مثل کربلای ۱۰ با اهدافی که ذکر شد، انجام گرفت.
یعنی منافقین از ماووت به عنوان یک پایگاه بهره میبردند؟
بله. به نوعی آنجا برای ضدانقلاب تبدیل به یک پایگاه شده بود. چون دستیابی به ماووت سخت بود و ضدانقلاب در آنجا خودشان را در مصونیت میدیدند، میتوانستند از کوره راهها بیایند، ضربهای بزنند و فرار کنند. کسی فکرش را نمیکرد که ما بخواهیم یک روز به ماووت برویم و آنجا را فتح کنیم.
در سالهای اولیه دفاع مقدس خیلی روی مرزهای غرب و شمالغرب توجه نبود. دشمن که خودش را در این منطقه در حاشیه امنیت میدید، وضعیت یگانهایش در آنجا چطور بود؟
همانطور که اشاره کردم منطقه عمومی عملیات محور بانه- سردشت بود که از شمال به رودخانه مرزی گلاس و از جنوب به رودخانه آوسیویل و از شرق به سوره کوه منتهی میشد. این منطقه تحت کنترل سپاه یکم عراق بود. همانطور که شما هم اشاره کردید، تا قبل از عملیات ما در غرب کشور، بعثیها خیلی روی این مناطق سرمایه گذاری نکرده بودند، اما جالب است که بلافاصله بعد از شروع کربلای ۱۰، ناگهان دشمن از سپاههای یکم، سوم و ششم خودش چهار گردان مستقل، ۱۰ گردان کماندویی، یک گردان مکانیزه و یک گردان تانک و همچنین تیپ نیروی مخصوصش را به منطقه فرستاد، یعنی حسابی آنجا را تقویت کرد تا به هر نحوی شده، ماووت را حفظ کند.
قبلاً که با برخی از رزمندگان این عملیات صحبت میکردیم، میگفتند منطقه عملیاتی کربلای ۱۰ به گونهای بود که رزمندگان سختیهای زیادی برای رسیدن به نقطه هدف تحمل میکردند؟
آن منطقه عموماً کوهستانی و پوشیده از جنگل است. بچههای رزمنده باید برای کسب پیروزی در این عملیات هم با عراقیها میجنگیدند و هم با عوامل طبیعی دست و پنجه نرم میکردند. شهر ماووت عراق به صورت طبیعی چند ارتفاع دارد که عارضه اصلی دفاع از این شهر به شمار میروند. ارتفاعات گلان و ژاژیله که مثل یک مانع طبیعی عظیم از شهر محافظت میکنند. اگر ما میتوانستیم این ارتفاعات را بگیریم، روی جاده اصلی مامووت- سلیمانیه مسلط میشدیم و عبقه دشمن به کلی تهدید میشد.
هدف نهایی ما در این عملیات تصرف شهر ماووت بود، موفق شدیم این شهر را از دشمن بگیریم؟
قبل از پاسخ به این سؤال یک توضیحی در مورد عملیات بدهم. کربلای ۱۰ در دو مرحله صورت گرفت که در مرحله اول توانستیم ارتفاع گلان و محور بسن، ژاژیله و چنکاوی را بگیریم. البته در همین مرحله هم به دلیل صعبالعبور بودن منطقه، پشتیبانی از رزمندگان حاضر در خط مقدم به سختی صورت میگرفت. دشمن هوشیار شده بود و مرتب پاتک میزد، اما به هر صورت، رزمندگان توانستند مرحله دوم را هم انجام بدهند و در این مرحله ما تکمیل ارتفاع گلان و پیشروی در ارتفاع قشن را داشتیم. منتها بعثیها نمیخواستند به راحتی در آنجا شکست را بپذیرند و هرچه از زمان عملیات میگذشت، به سختی کار افزوده میشد. نهایتاً ما نتوانستیم به پیشرویمان ادامه بدهیم و چیزی حدود ۲۵۰ کیلومتر از خاک عراق را آزاد کنیم، اما متأسفانه در این مرحله نتوانستیم شهر ماووت را فتح کنیم.
روی هم رفته عملیات کربلای ۱۰ را موفقیتآمیز میدانید؟
هرچند در این عملیات شهر ماووت فتح نشد، اما دشمن در کربلای ۱۰ ضربات سختی خورد. یک آماری را به شما ارائه بدهم که ما در این عملیات توانستیم ۲ هزار و ۵۰۰ نفر از نیروهای دشمن را کشته یا مجروح کنیم که آمار خوبی است. ۲۱۰ نفر از سربازان دشمن هم به اسارت درآمدند. در عملیات کربلای ۱۰ ما ترکیبی از یگانهای حاضر در جبهههای جنوب و غرب کشور را توأمان استفاده کردیم. مثلاً پنج گردان جندالله که در کردستان خدمت میکردند به همراه گردانهایی از لشکر ویژه شهدا که در منطقه غرب تخصص داشتند در این عملیات حاضر بودند. از آن سو هم از لشکرهای ۱۴ امام حسین (ع)، پنج نصر، ۲۵ کربلا، ۳۳ المهدی و... هم که معمولاً در عملیات سنگین جنوب شرکت میکردند، گردانهایی به این عملیات آمدند و به عملیات ورود کردند. در کربلای ۱۰ شهدای شاخصی هم داشتیم. مثل شهید حسن شفیعزاده از بنیانگذاران توپخانه سپاه یا شهید محمدرضا تورجیزاده فرمانده گردان یازهرا (س) از لشکر ۱۴ و... از جمله شهدای شاخص این عملیات بودند.
اگر اشتباه نکنم شهر مامووت عراق در همان سال ۶۶ به تصرف رزمندگان درآمد، اما شما گفتید که در کربلای ۱۰ موفق به تصرف این شهر نشدید.
شهر ماووت عراق در اوایل تیر ۶۶ به دست رزمندگان و در جریان عملیات نصر ۴ تصرف شد. نصر ۴ در ۳۱ خرداد ۱۳۶۶ آغاز شد و در چهارم تیر همین سال نیز با موفقیت به اتمام رسید. در واقع نصر ۴ در ادامه عملیات کربلای ۱۰ و تکمیلی این عملیات بود. اگرچه ما نتوانستیم در کربلای ۱۰ ماووت را بگیریم، اما ناامید نشدیم و یک ماه و نیم بعد دوباره در نصر ۴ ما به سمت ماووت پیشروی کردیم و این شهر را گرفتیم.
نتایج عملیات نصر ۴ چه بود؟
در این عملیات علاوه بر شهر ماووت، ارتفاعات ژاژیله، قشن، یال غربی، ارتفاع گلان، تپههای دوقلو و دشت بالوسه آزاد شدند. در واقع با تصرف این مناطق، هدفهای عملیات کربلای ۱۰ تکمیل شد. همچنین مناطقی با وسعت ۷۰ کیلومتر مربع آزاد شدند و با تصرف ماووت، پایگاه منافقین از بین رفت. بعثیها در این عملیات حدود ۲ هزار نفر کشته و زخمی دادند و ۱۰۰ نفر هم به اسارت نیروهای ما درآمدند. نصر ۴ کارهای نیمه تمام کربلای ۱۰ را با موفقیت به اتمام رساند و در مجموع این دو عملیات، موفقیتهای زیادی نصیب رزمندگان شد.