به گزارش خط هشت، شهیدچمران هم او که عارف بزرگ جبههها بود و اولین لقب سردار رشید اسلام را از حضرت امام (ره) گرفت در ۳۱ خردادماه ۱۳۶۰ در منطقه دهلاویه به شهادت رسید. اکنون یادمان این شهید گرانقدر در همین منطقه قرار دارد و زیارتگاه دوستداران این شهید و دیگر شهدای دفاع مقدس است. دهلاویه در شمالغرب سوسنگرد در زمان جنگ ماجراهای بسیاری به خود دیده است. این شهر که در جنگ تحمیلی سه بار بین نیروهای خودی و دشمن دست به دست شد، از مناطقی بود که چمران و یارانش در آن فعالیت بسیاری داشتند. در حالی که در آستانه چهل و سومین سالگرد شهادت دکترمصطفی چمران قرار داریم؛ در گفتگو با سیدحسین حسینی، از راویان دفاع مقدس، نگاهی به منطقه دهلاویه و وقایعی که مربوط به این منطقه در جنگ تحمیلی میشود انداختیم تا ببینیم علت توجه شهید چمران به دهلاویه و نهایتاً شهادتش در این منطقه چه بوده است.
یادمان دهلاویه، برای آنها که به راهیاننور رفتهاند نام آشناست. اما دهلاویه کجاست و چه مختصاتی دارد؟
دهلاویه یک روستا در جنوب شرقی شهر بستان و در مجاورت رودخانه سابله است. از سمت دیگر هم این روستا در شمال غربی سوسنگرد و در مسیر جاده سوسنگرد- بستان قرار دارد. فاصله دهلاویه تا سوسنگرد ۱۱ کیلومتر و از بستان ۱۵ کیلومتر است.
چرا این منطقه برای دشمن و همینطور ما اهمیت داشت؟ در تاریخ جنگ میبینیم که شخصیتی، چون شهید چمران بیشتر حضورش در دفاع مقدس را در مناطقی مثل دهلاویه و سوسنگرد بود.
یکی از محورهای هجوم بعثیها در شروع جنگ، عبور از چذابه و سپس گذشتن از بستان، دهلاویه و سپس سوسنگرد بود. اینجا جبهه میانی خوزستان به شمار میرفت. موقعیت استراتژیکی در جبهه مهم خوزستان داشت که تسلط هر کدام از طرفین به آن میتوانست به آن طرف برتری ببخشد. حتی میتوان گفت محور بستان- سوسنگرد- حمیدیه و نهایتاً اهواز، مهمترین محور هجوم اولیه دشمن به خاک کشورمان بود. عراق از دوسو به سمت اهواز آمد که یکی از جاده خرمشهر به اهواز بود و دیگری هم از محور بستان- سوسنگرد که از اینجا به اهواز نزدیکتر هم بود. منتها جبهه خودی به این مسئله واقف بود و مقاومتهای جانانهای در برابر دشمن در سوسنگرد، دهلاویه، هویزه و مناطقی از این دست صورت میگرفت. این که شهید چمران در محور سوسنگرد بسیار فعال بود به دلیل اهمیت بسیار بالای آن است.
قصد ما بیشتر تمرکز روی منطقه دهلاویه است. قبل از این که شهید چمران به جنوب بیاید؛ در اولین روزهای جنگ چه کسانی از دهلاویه دفاع میکردند؟
زمان هجوم اول دشمن، ابتدا نیروهای محلی با کمک تعدادی از رزمندگان سپاهی، ارتشی، ژاندارمری و گروهی از نیروهای داوطلب از استان آذربایجان شرقی و مشخصاً شهر تبریز، از دهلاویه دفاع میکردند. در هجوم اول بعثیها، چون دهلاویه یک موقعیت خاصی داشت این نیروهایی که عرض کردم آنجا مقابل دشمن ایستادگی میکنند. اما چون نفرات دشمن بیشتر و تجهیزاتشان قویتر بود؛ این نیروهای مدافع که کمترین امکانات را داشتند نتوانستند مدت زیادی دوام بیاورند و نهایتاً رفتند در اطراف سوسنگرد یک جبهه قوی تشکیل دادند تا مانع از پیشروی بیشتر دشمن بشوند.
در منطقه دهلاویه چه عملیاتی انجام شدهاست؟
غیر از درگیریهایی که اولین روزهای جنگ در آنجا رخ داد؛ بعد از اشغال دهلاویه به دست دشمن، نیروهای ما در ۲۶ خرداد سال ۱۳۶۰ یک عملیاتی را برای آزادسازی این روستا و پیرامون آن انجام دادند. این عملیات از سوی ستاد جنگهای نامنظم انجام میگرفت. حتماً میدانید که ستاد جنگهای نامنظم به دست شهیدچمران ایجاد شده بود. دکترچمران در ۲۶ خردادماه ۶۰ به اتفاق نیروهایش از دو محور به نیروهای مستقر دشمن در دهلاویه حمله میکنند و آنجا را آزاد میکنند. اما چون منطقه برای دشمن هم مهم بود؛ دوباره عراقیها صبح روز عملیات پاتک سنگین میزنند که با مقاومت جانانه رزمندهها رو به رو میشوند و عقب میکشند. دوباره عصر همان روز دشمن با نیروهای بیشتری به دهلاویه حمله میکند و اینبار با آتش سنگین توپخانه چنان منطقه را میکوبد که اندک مدافعان دهلاویه ناچار میشوند عقبنشینی کنند و این منطقه دوباره به اشغال دشمن درمیآید.
بنابراین دهلاویه هم مثل سوسنگرد چند بار بین نیروهای خودی و دشمن دست به دست شده بود؟
بله! همینطور است. یکی از دلایل آن، اهمیت منطقه است که دشمن نمیخواست به راحتی از مناطقی، چون دهلاویه یا سوسنگرد عقب برود. دلیل دیگرش شرایط جنگ در آن دوران است. ما تا زمان عملیات ثامنالائمه (ع) و پس از شروع نوار پیروزیهایمان در عملیات طریقالقدس، فتحالمبین و الیبیتالمقدس (آزادسازی خرمشهر) یک وضعیت ناپایداری در خوزستان داشتیم. یعنی پیروزیها قاطع و قطعی نبود. مثلاً در یک مقطع، دشمن را از سوسنگرد عقب میراندیم، اما چون این عملیات محدود بود و دشمن هم تا حدی عقب میرفت، دوباره برمیگشت و آنجا را میگرفت. بعد دوباره ما عملیات میکردیم و این رفت و برگشت دشمن تکرار میشد. در سال دوم جنگ با خروج بنیصدر از جبههها، عملیات ما بزرگ، گسترده و با برنامهریزی بهتر صورت گرفت. مثلاً ما یکبار در مهرماه سال ۶۰ برای شکستن حصر آبادان رفتیم و طوری دشمن را عقب راندیم که دیگر به لاک دفاعی فرو رفت و جرئت پیشروی مجدد پیدا نکرد. بعد هم که بستان و شمال خوزستان و نهایتاً خرمشهر در عملیات بعدی آزاد شدند. ولی در سال اول جنگ دست برتر به شکل کلی با دشمن بود. بنیصدر اجازه حضور گسترده نیروهای مردمی را نمیداد و از اتحاد سپاه و ارتش جلوگیری میکرد. همین مسائل باعث شده بود عملیات محدود با نتایج غیر قطعی انجام گیرد.
به بحث دهلاویه برگردیم. گفتید که بار اول با عملیات شهید چمران و نیروهایش این منطقه موقتاً آزاد شده بود. نهایتاً چطور دهلاویه از لوث وجود دشمن پاک شد؟
عملیات ۲۶ خردادماه ۱۳۶۰ بعد از دو-سه روز زد و خورد نهایتاً منجر به تسلط دوباره دشمن به دهلاویه شد. منتها، نیروهای خودی ۳۰ خردادماه برای بار دوم به روستای دهلاویه حمله و صدمات زیادی به دشمن وارد کردند. در این مرحله هم دشمن در آنجا مقاومت زیادی از خودش نشان داد. ۳۱ خردادماه ایرج رستمی، مسئول محور دهلاویه در آنجا به شهادت رسید. به دلیل شهادت او، این عملیات در تاریخ دفاع مقدس به نام عملیات شهید ایرج رستمی نامگذاری شده است.
اگر اشتباه نکنم شهادت ایرج رستمی باعث شد که دکتر چمران به دهلاویه برود و ایشان هم ساعتی بعد در روز ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ در دهلاویه به شهادت برسد؟
آنروز دکتر چمران رفته بود نفر جایگزین شهید رستمی را به نیروهای مستقر در خط دهلاویه معرفی کند که با خمپارهباران دشمن، ایشان هم به شهادت میرسد و خون پاکش در دهلاویه میریزد. البته شهید چمران ساعتی بعد از مجروحیت زنده بود و در راه انتقال به درمانگاه شهید شد. اما محل مجروحیت ایشان دهلاویه بود و خاکهای این منطقه خون پاک شهدایی، چون چمران، رستمی و دیگر رزمندگان مخلص را در خود دارد.
این یادمانی که الان در دهلاویه قرار دارد؛ روی همان محلی است که دکتر چمران مورد اصابت ترکشهای خمپاره دشمن قرار گرفته بود؟
بله! دکتر چمران دقیقاً زیر برج محل یادمان فعلی، مورد اصابت ترکش خمپاره ۶۰ دشمن قرار میگیرد و آنجا به زمین میافتد. خون مطهر این شهید در همانجا روی خاکهای دهلاویه میریزد.
با روایتی که شما داشتید؛ پس گرفتن دهلاویه برای ما گران تمام شده بود. سرنوشت این منطقه پس از شهادت چمران چه شد؟
بعد از دو عملیاتی که بچههای ستاد جنگهای نامنظم انجام میدهند؛ عراقیها ناچار میشوند دهلاویه را تخلیه کنند و به غرب منطقه بروند. روستای دهلاویه به این ترتیب آزاد میشود، اما چون بین خط خودی و دشمن قرار داشت؛ ما تسلطی روی آن نداشتیم. چند ماه بعد از شهادت دکتر چمران، در ۲۷ شهریورماه ۱۳۶۰ یک عملیات با عنوان عملیات شهیدآیتالله مدنی انجام میگیرد و طی این عملیات دشمن تا حدی عقبنشینی میکند. اما همچنان دهلاویه بین خط خودی و دشمن قرار داشت و استقرار در آن ممکن نبود. این وضعیت در دهلاویه حاکم بود تا این که نهایتاً در آذرسال ۱۳۶۰ رزمندگان عملیات بزرگ طریقالقدس را انجام میدهند و هم دهلاویه و هم شهر بستان که ۱۵ کیلومتری از آن فاصله داشت آزاد میشوند. طریقالقدس قدم نخست در سلسله عملیات کربلا بود که شهیدصیاد شیرزای و محسن رضایی و دیگر فرماندهان سپاه و ارتش آنها را طراحی کرده بودند. در این سلسله عملیات بستان، شمال خوزستان و همچنین خرمشهر آزاد شد و بسیاری از مناطقی که دشمن در اوایل جنگ اشغال کرده بود مثل دهلاویه از لوث وجود دشمن پاک شدند.