به گزارش خط هشت، حسین شیخالاسلام، سفیر اسبق ایران در سوریه، در گفتوگویی درباره سفر روز گذشته بشار اسد به ایران و دیدارهای جداگانه او با رهبر انقلاب و رئیسجمهور گفت: اولین هدف سفر بشار اسد به ایران تشکر از ملت، دولت و حکومت ایران بهویژه خانواده شهدا بود.
وی افزود: بشار اسد با این سفر تلاش کرد تا از ایده راهبردی رهبر معظم انقلاب که همان ایستادگی در مقابل آمریکا و توطئه ویژه او برای نابودی جهان اسلام و تفکر اسلامی بود، تقدیر و تشکر کند.
سفیر اسبق ایران در سوریه با اشاره به دومین هدف سفر اسد به ایران تصریح کرد: امروز تحولات سوریه به نقطه عطف خود رسیده و تمامی بازیگران بینالمللی با چرخش معنادار در مواضع خود، در حال نزدیک شدن به دولت قانونی سوریه هستند، تعیین راهبردی مناسب بر پیشبرد این وضعیت اسد را بر آن داشت که با سفر به ایران این مسئله مهم با سران جمهوری اسلامی را در میان بگذارد.
شیخالاسلام ادامه داد: همچنین با توجه به اینکه همیشه قضیه فلسطین و مقابله با رژیم صهیونیستی یکی از مسائل اصلی جهان اسلام بوده، در دیدارهای روز گذشته بشار اسد این موضوع نیز مورد اشاره قرار گرفت. از سوی دیگر درباره روند بازگشت آوارگان سوریه و بازسازی این کشور نیز در این دیدارها بحث و تبادل نظر صورت گرفت.
این تحلیلگر مسائل غرب آسیا با اشاره به بازتاب سفر اسد به ایران در منطقه و دنیا گفت: یکی از بازتابهای این سفر، مطمئن شدن دنیا و جبهه مقاومت از تثبیت حکومت قانونی در سوریه و نتیجه دادن مقاومت در برابر نظام سلطه است.
وی افزود: سفر اسد به ایران تکمیلکننده جشن پیروزی جبهه مقاومت در برابر جبهه غربی، عبری، عربی است که در این 8 سال نهایت تلاش خود را برای براندازی نظام قانونی در سوریه انجام دادند.
شیخالاسلام تصریح کرد: سفر بشار اسد به ایران پس از عبور این کشور از بحران 8ساله، نشاندهنده ابتکار موفق مبارزه با تروریسم و صهیونیست در منطقه غرب آسیا بود. این پیروزی بدون همکاری و هماهنگی ملتهای ایران و سوریه، لبنان، پاکستان و افغانستان امکانپذیر نبود. اداره یک چنین جبههای که بعضاً دارای فرهنگهای متفاوت از یکدیگر هستند، کار بسیاری دشواری است ولی جمهوری اسلامی بهخوبی توانسته در این چند سال این همکاری و هماهنگی را ایجاد کند.
سفیر اسبق ایران در سوریه با تحلیل حضور نظامی دودههای آمریکا در منطقه تصریح کرد: حضور آمریکاییها در منطقه غرب آسیا پس از حادثه 11 سپتامبر را میتوان به سه مرحله تقسیمبندی کرد؛ حضور مستقیم نظامی آمریکا و متحدانش در سال 2001 و 2002 در افغانستان با حدود 70 هزار نفر و حضور یک سال بعد آن با حدود 170 هزار نظامی در عراق اولین مرحله حضور آمریکا در منطقه بود.
وی ادامه داد: مرحله دوم حضور آمریکا در منطقه با بهراهانداختن جنگهای نیابتی از سال 2005 به بعد بود که برای تحقق آن، ایجاد گروههای تروریستی چون داعش و جبهه النصره در دستورکار آمریکا قرار گرفت.
این تحلیلگر مسائل غرب آسیا با بیان اینکه حضور امروز آمریکا در منطقه بهشکل ترکیبی است، گفت: امروز شاهد هستیم که هم نیروهای نظامی آمریکا در منطقه حضور دارند و هم جنگهای نیابتی از سوی آمریکا در حال هدایت و رهبری است. البته حضور مستمر نیروهای نظامی آمریکا هرچند محدود را میتوان بهمنظور امنیت رژیم صهیونیستی و مبارزه با ایدئولوژی جمهوری اسلامی که بر اساس مبانی اسلامی و مردمسالاری دینی پایهگذاری شده است، تحلیل کرد.
وی یادآور شد: در هر صورت باید به این نکته توجه ویژهای کرد که آمریکاییها دو دهه پیش با استراتژی حضور مستقیم نظامی به منطقه وارد شدند، ولی امروز با خروج نظامیان خود از منطقه بر این موضوع اذعان میکنند که راهبرد گذشته آنها شکست خورده است. از سوی دیگر یکی از بهانههای حضور آمریکاییها در منطقه مبارزه با اقدامات تروریستی طالبان اعلام شده بود ولی امروز شاهد هستیم که آمریکا برای حضور در منطقه با طالبان مذاکره میکند و این طالبان است که برای آمریکاییها شرط میگذارد که حضور آنها در منطقه در چه سطحی باشد و در واقع این آمریکاییها هستند که مشروعیت خود را از طالبان طلب میکنند.
وی تأکید کرد: توجه به این نکته نیز بسیار حائز اهمیت است که حضور جمهوری اسلامی در منطقه به هیچ عنوان حضوری هژمونیک نیست، چرا که ما بر اساس قانون اساسی اجازه دخالت در امور دیگر کشورها را نداریم و بهطور کلی حضور ما در منطقه، حضوری مقتدرانه برای حفظ امنیت خودمان و کشورهای منطقه است.