سوژهای به نام «شهید طیبه واعظی»
به گزارش خط هشت، مریم فهیمیاز مدتها پیش به دنبال سوژه شهدای انقلاب و ترور بود، او میگوید؛ من پیگیر این سوژهها بودم که به شهید طیبه واعظی رسیدم. از ویژگیهای خاص این شهید این بود که همسر، برادر و همسربرادرشان در راه مبارزه با رژیم شاه به شهادت رسیده بودند و در ادامه ساواک فرزند کوچکشان را از ایشان جدا کرده و در خفا این زن و شوهر را ترور کرده بود.
او در ادامه میگوید؛ «سعی من بر این بود بدون شعار و غیرمستقیم در بستر یک قصه جذاب مخاطب را با طیبه آشنا کنم. بدون قدیسه سازی و بت ساختن از زنی بگویم که هر آنچه داشت فدای راهی کرد که انتخاب کرده بود.»
خاطرات تلخ و آزار دهنده
این نویسنده حوزه انقلاب در خصوص مشکلات و موانع مسیر نگارش کتابش میگوید: «بزرگترین مشکلی که سر راه داشتم نبود اطلاعات کافی بود. چون از آن سالها قریب ۵۰ سال گذشته والدین شهیدان همگی از دنیا رفته و فرد مطلعی به آن صورت وجود ندارد. مسئله دوم مواجهه من با مسائلی بود که به شدت روح و روان انسان رو تحت تأثیر قرار میداد. من برای نوشتن این اثر باید تمامیخاطرات زندانیان ساواک و تاریخ مبارزات را در آن سالها مطالعه میکردم که بسیار سخت و آزار دهنده بود. به طوری که تا مدتها صحنههای شکنجه در ذهن من زنده میشد و سختتر اینکه باید در مرحله نگارش آنها را پیاده میکردم.»
زن و مبارزه
فهیمیدر مورد مهمترین ویژگی این اثر میگوید؛ «شاید قصهگویی مهمترین ویژگی این کار باشد. متأسفانه در تألیف کتاب در مورد شهدا صرفاً به خاطرهنگاری توجه میشود حال آنکه مخاطب تا جذب قصهای خواندنی و جذاب نشود مطالب را پیگیر نخواهد شد. تا در کار داستان تعلیق و انتظار، گره و کشمکش نباشد مخاطب پای کار به اصطلاح میخکوب نمیشود. تلاش من بر این بود که با آوردن شخصیتهای خیالی مثل صفورا و استفاده از آن کاراکترها برای ایجاد کشمکش داستانی و انداختن بار مبارزه درونی خیروشر در درون آنها در اصل قصه زندگی طیبه را پیش برده و به نمایش بگذارم که از کودکی تا زمان شهادت آورده شده است.
شاید نقش یک زن در مبارزات زمان انقلاب و تحول درونی یک مبارز و در ادامه مادرانگی پررنگترین محتوای این کتاب باشد. کل این کار قریب دو سال زمان برد. طی این مدت با مصاحبههایی که داشتم، کتبهایی که راجع به شهیدان واعظی و جعفریان تا آن زمان به چاپ رسیده بود را مطالعه کردم. اگر ابهامیداشتم از خانواده شهید سؤال میکردم و یا به مصاحبههای اعضای گروههای مبارز رجوع میکردم. در این کتاب طیبه و صفورا دو دوست هستند در همسایگی هم که قصه آنها از کودکی تا شهادت هردویشان به موازات هم گفته میشود. البته هر کدام مسیر جدایی را انتخاب میکنند و درگیر ودار مبارزه دست آخر در زندان کنار هم قرار میگیرند.»
نسل جوان امروزی
وی در ادامه با اشاره به جامعه هدف این اثر میگوید؛ «جامعه هدف روزگار طیبه قشر خاصی نبوده است چه آنها که آن زمان بودهاند چه آنها که نسل جدید ما هستند بنابر ذهنیت خود میتواند با اثر ارتباط برقرار کند. البته که شناساندن آن نسل برای جوان امروزی امر مهمتری است.»
سبک زندگی شهدا
نویسنده کتاب روزگار طیبه در ادامه میگوید؛ «میخواهم بگویم شهدا هم مانند ما انسانهای عادی بودند، نباید کسی فکر کند اینها با ما فرق داشتند و ما نمیتوانیم سبک زندگی آنها را انتخاب کنیم. نه این طور نیست. برای رسیدن به این مقام نباید حتماً انسان ماورایی و خارقالعادهای بود. آنها هم بچههای همین کوچهها و شهرها بودهاند، اما مسئله اینجاست که فقط خودشان را نمیدیدند و فقط به فکر منافع خود و اطرافیانشان نبودند بلکه دیدی فراتر از اینها پیدا کرده بودند. سعادت جامعه را هدف خود میدانستند نه فقط سعادت فردی. تا آنجا که از هر آنچه که داشتند میگذشتند و ذرهای منیت و خودخواهی نداشتند. این همان چیزی است که در اسلام به آن توصیه شده است.»
غفلت از شهدای انقلاب
مریم فهیمیدر پایان به توجه مسئولان به ادبیات انقلاب و دفاع مقدس اشاره میکند و میگوید؛ «نویسندگان مستعد زیادی هستند که میتوانند در این زمینهها کار کنند، اما دیده نمیشوند. اگر مثل همین کاری که انتشارات کتاب جمکران انجام داد از نویسندگان تازه کار و مستعد دعوت به عمل بیاید تا بیایند پای کار مطمئن باشید شاهد کارهای بسیار درخشانی خواهیم بود. شهدای زیادی هستند که میتوانند الگوهای مناسبی برای جوان امروزی باشند، اما تا به حال از آنها گفته نشده و مغفول ماندهاند بالاخص شهدای انقلاب. اگر فراخوان مناسبی گذاشته شود و فرصت به نوقلمها داده شود آثار بسیار خوبی تألیف خواهد شد. من در تمام لحظههای نگارش این کتاب با شخصیتهای آن زندگی کردهام. به طوری که احساس میکنم واقعاً برههای از زندگی من با اینها گذشته است. باورشان دارم و همیشه برایم زندهاند.»