به گزارش خط هشت، حادثه تلخ منا و شهید شدن تعداد زیادی از مسلمانان جهان و به ویژه هممیهنان عزیزمان که بیشک سیاستهای خصمانه آل سعود در آن تاثیرفراوانی داشت، هیچگاه ازذهن و خاطرات مردم ایران فراموش نخواهد شد. در این چند سال که ازفاجعه منا میگذرد با فرارسیدن مناسک حج، افرادی که در آن حادثه حضور داشتند و خانوادههای شهدای این فاجعه دچار اضطراب ودل تنگی خاصی میشوند. یکی از افرادی که در این فاجعه به شهادت رسید و درباره نحوه شهادتش شک و شبهه فراوان وجود دارد، شهید «غضنفر رکن آبادی» سفیر پیشین ایران در لبنان است. همگان بر این باورند که رژیم آل سعود از حضور شهید «رکنآبادی» درمناسک حج استفاده کرد، او را ربوده و بعد به شهادت رساند. برای شناخت ابعاد روحی و فکری شهید، خبرنگار نوید شاهد با دکتر «ایران رکنآبادی» خواهر شهید رکنآبادی، مدیرکل امور بانوان مجمع جهانی اهلبیت گفتوگو کرد.
خواهر شهید «رکن آبادی» معتقد است این شهید به دلیل کارایی و عملکرد مناسب در جبهههای محور مقاومت خار چشمی برای دشمنان و عنصر نامطلوبی برای آل سعود به شمار میرفت که همواره آنها دنبال ترور او در همه جای دنیا بودند و در جایی که کسی فکرش را نمیکرد او را به شهادت رساندند. در ادامه این گفتوگو را میخوانید.
علاقه بسیاری به مطالعه و عبادت داشتند
خواهر شهید درباره برادرش شهید «رکنآبادی» گفت: شهید غضنفر رکن آبادی در سال 1345 در قم دیده به جهان گشود؛ برادر من فرزند اول خانواده بودند و از کودکی علاقه بسیاری به مطالعه و عبادت داشتند. او در سن 12 سالگی در تظاهرات سال 1357 شرکت داشت و همواره در فعالیتهای انقلابی شرکت میکرد. برادرم پس از انقلاب در جبهه مقاومت حضور پیدا کرد و همزمان تحصیلات خود را ادامه میداد به طوری که در سال 1364 در رشته معارف اسلامی دانشگاه امام صادق (ع) پذیرفته شد.
رکن آبادی ادامه داد: برادرم پس از مدتی وارد وزارت امور خارجه شد و ایدههای بسیاری برای مقابله با رژیم صهیونیستی و دولت آمریکا ارائه داد.
بیشترین خاطرات کودکیام با غضنفر رقم خورد
«ایران رکنآبادی» با اشاره به تفاوت سنی کمی که با برادرش (غضنفر) داشت درباره خاطرات کودکیاش توضیح داد: به دلیل اختلاف سنی کمی که با برادرم «غضنفر» داشتم، از همان کودکی ارتباط خوبی با هم داشتیم و بیشترین خاطرات کودکیام با غضنفر رقم خورد. من با برادر بزرگترم غضنفر بزرگ شدم (غضنفر اولین فرزند خانواده و من دومین فرزند بودم.) از کودکی که بازیها کودکانه میکردم تا زمانی که به درجات بالاتری دست یافتم؛ غضنفر مشوق و همراهم بود.
وی افزود: اگر روزی از من بخواهند یک الگو در زندگیام نام ببرم، بیشک از غضنفر یاد میکنم. غضنفر نه تنها الگو و اسوه من بود بلکه آموزشدهنده من در مسائل دینی، اعتقادی، اجتماعی، علمی و درسی بود. غضنفر از همان کودکی انسانی بالغ و کامل بود؛ هیچگاه احساس نکردم برادرم فقط چهارسال از من بزرگتر است. احساس میکنم او به اندازه بیستسال از من بزرگتر بود. همین تفاوتها و ویژگیهای اخلاقی خاصی که داشت، سبب شد تا از او در ذهنم انسانی بزرگ و مقتدر بسازم. همیشه پیرو او بودم و تصمیماتش را بهترین تصمیم میدانستم.
تمام آموزههای زندگیام را مدیون برادرم هستم
«ایران رکنآبادی» با اشاره به حمایتهای برادرش درباره فعالیتهای او اظهار کرد: هر لحظهای که کنار برادرم بودم، هیچگاه ندیدم در انجام کاری اتلاف وقت کند. همیشه او را در حال فعالیت میدیدم. زمانی که برای تحصیلات به خواست برادرم به بیروت رفتم؛ در کنارش آموزش دیدم و چیزهای زیادی از او یاد گرفتم. همیشه تاکید بر یادگیری زبان عربی و خوبیهای لبنان داشت. به خاطر دارم روزی را که برای دفعه اول به لبنان رفتم؛ برادرم به من گفت: «از تو خواستم تا به لبنان بیایی تا علم اینجا را بیاموزی.» من در آنجا علاوه بر یادگیری فرهنگی ملت هفتاد و دو طایفهای لبنان در عرصه بینالمللی برای وطنم فعالیت کردم. من تمام این آموزهها را مدیون برادرم هستم.
با بهرهمندی از ظرفیتهای کشورمان تعاملی سازنده با همه شیعیان در اقصینقاط ایران داشت
خواهر شهید رکنآبادی از برادرش به عنوان یکی از شوهود دیپلماسی عمومی یاد کرد و گفت: شهید رکن آبادی دیپلماسی زیبایی داشت. او علاوه بر اینکه عضو وزارت امور خارجه و فعال سیاسی بود اما هیچگاه پشت میز ننشست. مردانه در میدان حاضر میشد و از هر فرصتی برای کسب اطلاعات استفاده میکرد. در بیشتر سمینارها و نشستها که غیر ایرانیها در آن حضور داشتند شرکت داشت و با آنها گفتوگو و مذاکره میکرد و از اطلاعات کشورها با خبر میشد. میکوشید تا با بهرهمندی از ظرفیتهای کشورمان تعاملی سازنده با همه شیعیان و غیر ایرانیها در اقصینقاط ایران داشته باشد.
«ایران رکنآبادی» بیان کرد: شهید «غضنفر رکنآبادی» در بحث دیپلماسی عمومی همیشه خوش درخشید و مصداق عملی دیپلماسی عمومی تلقی میشد. شهید رکنآبادی با وجود همین ارتباط، اطلاعات و تعاملسازندهای که با حوزه بینالملل داشت، در پیشبرد اهداف سیاسی و دیپلماسی کمک میکرد.
برادرم زندگی را یک کنشگری الهی میدید
خواهر شهید رکنآبادی با تاکید براینکه برادرش زندگی را یک کنشگری الهی میدید، بیان کرد: معتقد بود به حدیث «إِنَّ الْحَیاةَ عَقیدَةٌ وَجِهادٌ» به این معنا که، هر تلاشی در راه زندگی عقیده است. یعنی اینکه انسان باید در زندگی دارای یک عقیده باشد. یک اصل، یک مبنا، یک مکتب، یک فکر. شهید رکن آبادی زندگی را یک کنشگری الهی میدید و با مجاهدتهای خودش نشان داد که یک انسانی «فی سبیل الله» است. از تمام فرصتها استفاده میکرد تا دید اطرافیان را نسبت به فرهنگ دینی روشن کند.
مدیرکل امور بانوان مجمع جهانی اهلبیت به علاقه مردم لبنان نسبت به برادرش اشاره کرد و گفت: تعامل سازنده، دلسوزیهای شهید رکنآبادی و اعتقاداتی که به راهش داشت و برای اجرای آن از هیچ چیز فروگذار نبود، باعث شد تا مردم لبنان از جان و دل او را دوست داشته باشند. او سفیری بود که بنا به شرایط اجتماعیاش، میتوانست با ادعا، خودش را در جایگاهی عالی قرار دهد، اما ترجیح داد تا در وسط میدان و در بین مردم باشد و با آنان ارتباط برقرار کند.
خط قرمز برادرم انقلاب و رهبرمان بود
«ایران رکنآبادی» درباره خط قرمزهایی که برادرش داشت توضیح داد: خط قرمز برادرم انقلاب و رهبرمان بود و اجازه نمیدادند کسی در این زمینه خدشهای وارد کند. ارتباطات را تا حدی پیش میبرد که خلاف منافع ملی نباشد و عزت و اقتدار ایران حفظ شود.
خواهر این شهید والامقام ادامه داد: برادرم ذرهای غرور و تکبر نداشت، از کودکی این روحیه را در او میدیدم. او معتقد بود که مردم لبنان در خط مقدم جبهه جنگ اسلام با کفر هستند، به همین دلیل برای مردم لبنان احترام زیادی قائل بود و به خاطر مخلص بودنش مردم لبنان، خیلی آنها را دوست داشت. او انسانی مهربان، دلسوز، با وجدان و مومن بود. دلسوزی خود را در پایهای آگاهانه استوار میکرد و در راستای اجرای آن میکوشید. برادرم بدون کوچکترین چشمداشتی، در خفا و بدون ریاکاری به همه کمک میکرد.
منبع: نوید شاهد