خانم ام البنین سادات حسینی همسر «سید عیسی حسینی» به مناسبت چهارمین سالروز شهادت همسرش اظهار کرد: «سید عیسی» سال متولد 1350 در خانواده ای پر جمعیت در افغانستان به دنیا آمد. ایشان فرزند ششم خانواده بود که به دلیل زیاد بودن تعداد خواهران و برادران، مجبور شد دوره دبستان را در مدرسه شبانه بگذراند و روزها کار کند. بعد از آن هم درس را رها کرد و کمک خرج خانواده شد. خانواده شهید سال 1364 به ایران آمدند و مادر ایشان سال 1367 بر اثر بیماری درگذشت.
وی درباره نحوه آشنایی و زندگی با شهید «حسینی» گفت: با همسرم نسبت فامیلی داشتیم. حدود 13 سال با هم زندگی کردیم و ثمره ازدواجمان «فاطمه سادات» است که 9 سال دارد.
پدر شهید مخالف رفتن ایشان به سوریه بود
خانم حسینی با اشاره به مخالفت پدر شهید با رفتن ایشان به سوریه روایت کرد: همسرم همیشه می گفت می خواهم برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س) به سوریه بروم. شرط من هم این بود که پدر ایشان موافق باشند. عید نوروز 1393 این موضوع را در جمع خانواده مطرح کرد که با مخالفت پدرشان روبرو شد. ایشان بعد از آن که من را راضی کرد، گفت حق نداری این موضوع را به پدرم بگویی. عید فطر بود که با همسرم برای خداحافظی به منزل پدرشان رفتیم اما کسی نمی دانست که رفتنش به سوریه قطعی شده است.
وی افزود: «سید عیسی» یکم شهریور 1393 به عنوان داوطلب به سوریه رفت و در اولین اعزام خود پس از 40 روز در تاریخ دهم مهر ماه 1393 به شهادت رسید. پیکر ایشان نوزدهم مهرماه در قم تشییع و همراه با 4 شهید مدافع حرم دیگر در بهشت «معصومه (س)» به خاک سپرده شد.
برای عقب نشینی به اینجا نیامدم
وی درباره نحوه شهادت همسرش گفت: روز شهادت، نیروهای رزمنده در «حماه» سوریه قیچی می شوند. وقتی این حالت اتفاق می افتد، چهار پنچ نفر حفظ خط می کنند و بقیه به عقب می روند. همسرم جز نیروهای حفظ خط بوده که همان ابتدا دست چپش تیر می خورد. به او می گویند «آقاسید برو عقب» اما ایشان جواب می دهد «من که برای عقب نشینی به اینجا نیامدم.» بعد از آن دست شهید را می بندند. بعد از مدتی چند ترکش به پهلوی چپ و سینه راست ایشان اصابت کرده و سید را به آرزویش می رساند. در آن عملیات هر 5 رزمنده شهید می شوند اما حفظ خط کرده و داعشی ها را مجبور به فرار می کنند به گونه ای که به پیکر مطهر این شهیدان دست نمی زند. ایشان نام جهادی نداشت و قرار بود در اعزام دوم انتخاب کنند.
خواب یک غریبه درباره شهید که تعبیر شد
خانم حسینی با اشاره به این که شهید حسینی برات شهادت را از امام حسین (ع) گرفته بود، تعریف کرد: همسرم سال 1382 به کربلا رفت و در آنجا از امام حسین (ع) خواسته بود که شهید شود.
وی افزود: مراسم هفتم همسرم، ظهر روز جمعه بود. نماز جمعه در مصلی برگزار می شد و ما در مسجد بودیم. خانمی وارد مسجد شد و تا عکس همسرم را دید، خیلی منقلب شد با اشاره به عکس شهید گفت: «من یازده سال پیش خواب دیدم این جوان کنار ضریح امام حسین (ع) ایستاده و امام جماعت مسجد هم گوشه دیگر ضریح ایستاده. امام جماعت به من گفت که ایشان خادم امام حسین (ع) است.» همسرم دقیقا همان سال به کربلا رفته و آرزوی شهادت کرده بود.
حضرت زینب (س) مدافعان حرم را گلچین می کند
همسر شهید «عیسی حسینی» در ادامه با انتقاد از نگاه برخی از افراد جامعه به شهدای مدافع حرم به ویژه شهدای تیپ فاطمیون گفت: عده ای می گویند رزمندگان مدافع حرم برای پول به سوریه می روند. من با خانواده شهدای بسیاری در شهر قم ارتباط دارم. بیشتر این خانواده ها از نظر مالی وضعیت خوبی دارند بنابراین این که شهدای مدافع حرم برای پول رفته اند، حقیقت ندارند. این شهدا توسط حضرت زینب (س) گلچین و دعوت می شوند. یک پیوند ماورالطبیعه بین آنها با ائمه وجود دارد. شهید حسینی نیز مشکل مالی نداشت. ما سال 1391 خانه خریدیم و درآمد ایشان خوب بود.
خانم حسینی اضافه کرد: هنگامی که خانواده همسرم به ایران می آیند، «سید عیسی» 14 ساله بوده و تصمیم می گیرد به جبهه برود. سوار اتوبوس می شود اما برادرش او را از ماشین پیاده می کند. همسرم دو روز قبل از اعزام تعریف می کرد خواب دیده دارد سوار اتوبوس می شود و همان برادرش می گوید «چرا سوار اتوبوس می شوی؟» می گفت «من این بار پیاده نشدم و اتوبوس حرکت کرد.»
حیای شهید در برخورد با نامحرمان
وی در ادامه به بیان خاطره ای به نقل از یکی از همرزمان شهید پرداخت و روایت کرد: ایشان تعریف می کرد با همسرم به زیارت حرم حضرت رقیه (س) می روند. در مسیر زنان بی حجاب رفت و آمد می کردند. ایشان به شوخی به «سید عیسی» می گوید «چرا سرت پایین است؟ اطرافت را نگاه کن.» شهید جواب می دهد «چشمانت باید حیا داشته باشد». همرزم شهید می گفت یک رزمنده برای شهید شدن باید از خیلی چیزها بگذرد و من بعد از شهادت فهمیدم که شهید حسینی چقدر تهذیب نفس داشت و آماده شهادت بود.
خانم حسینی که برادرانش از سال 1393 تاکنون در سوریه حضور داشته اند، درباره رسالت همسران شهدای مدافع حرم گفت: ما به عنوان همسران شهدا وظیفه داریم فرزندانمان را که یادگار شهید هستند، درست تربیت کنیم و در این راه از شهدا کمک بگیریم. گاهی نگاه ها به خانواده شهدا سخت است. من هر زمان که زندگی برایم سخت می شود، حضور شهید را حس می کنم. گاهی پیش از آن که اتفاقی بیفتد، شهید را در خواب می بینم.
آرزویم دیدار با «رهبر» است
همسر شهید «سید عیسی حسینی» درپایان درباره یکی از آرزوهایش گفت: دوست دارم همراه دخترم با رهبر معظم انقلاب دیدار داشته باشم و امیدوارم به زودی ایشان را از نزدیک ملاقات کنم.
منبع: نوید شاهد