گفت‌وگو با فرزند شهید رسانه مقاومت افغانستان عبدالرئوف مهدوی

آرزوی پدر تربیت نسلی از جوانان مذهبی و آگاه بود

چهارشنبه, 27 ارديبهشت 1402 11:03 اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

عکس‌های شهید رسانه مقاومت عبدالرئوف مهدوی را که مرور می‌کنم به یاد شهدای می‌افتم که توفیق جهاد تا سنین سالخوردگی را داشتند.

به گزارش خط هشت، عکس‌های شهید رسانه مقاومت عبدالرئوف مهدوی را که مرور می‌کنم به یاد شهدای می‌افتم که توفیق جهاد تا سنین سالخوردگی را داشتند. مجاهدانی که توانستند زمان زیادی را در سنگر‌های مختلف جهاد سپری کنند. شهدایی که نهایتاً اجر همه مجاهدت‌های‌شان در راه اسلام می‌شود شهادت و شهادت برای عبدالرئوف مهدوی در هفتم دی‌ماه سال ۹۶ رقم خورد. عبدالرئوف طلبه حوزوی بود. دائم در تلاش برای خواندن و مطالعه بود. یکی از بنیانگذاران حوزه‌های علمیه ولیعصر (عج) و امام باقر (ع) بود که برای راه‌اندازی‌اش سر از پا نمی‌شناخت. وقتی برای تکمیل علوم دینی وارد ایران شد، در فضای انقلاب اسلامی قرار گرفت و شد یک سرباز از همان سربازان گمنام امام خمینی (ره). چندی بعد به کابل بازگشت و در کشور خود به تربیت نسل دینی اقدام کرد. عبدالروف مهدوی نویسنده و گوینده شبکه (آوا) افغانستان بود آرزوی شهادت او در حین مأموریت کاری محقق شد و او توانست به جرگه شهیدان بپیوندد. حاصل همراهی و هم کلامی ما با نجیبه مهدوی فرزند شهید که زمان شهادت پدر ۱۴ سال داشت، متنی است که حالا پیش‌رو دارید. 
 
 شهید عبدالرئوف مهدوی 
عبدالرئوف مهدوی در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۴۰ در یک خانواده روحانی و متدین و مذهبی و متنفذ در قریه کته خاک سرخ‌آباد مرکز بهسود ولایت میدان وردک متولد شد. شهید مهدوی فرزند دوم خانواده بود. ایشان در خانواده‌ای که پدر و پدرانش طلبه و دانش آموخته علوم دینی بودند پرورش پیدا کرد. نجیبه مهدوی فرزند شهید می‌گوید: «پدرم در زمان خودش از بزرگان غریبه بود و تلاش فراوانی برای یادگیری دروس دینی انجام داد و به جا‌های دور سفر کرد تا بتواند پاسخگوی استعداد و سؤالات ذهنی‌اش در زمینه علوم دینی باشد. ماحصل زندگی پدر تولد دو پسر و چهار دختر است.» 
 
 بنیانگذار حوزه‌های علمیه ولیعصر (عج) و امام باقر (ع)
این فرزند شهید رسانه مقاومت در ادامه از شاخص‌های اخلاقی پدرش اینگونه روایت می‌کند و می‌گوید: «پدر بسیار مهربان بود و شخصیت ملایمی داشت. همواره دغدغه مشکلات مردم را داشت و از گرفتاری همسایگان‌مان رنج می‌برد. همیشه برای حل مسائل و مشکلات و ناملایمات زندگی آگاهانه و دلسوزانه گام برمی‌داشت. پدر برای پرورش نسل جوان و فراگیری علم به آن‌ها بسیار تلاش می‌کرد. ایشان از بنیانگذاران دو حوزه علمیه به نام‌های حوزه علمیه ولیعصر (عج) و حوزه علمیه امام باقر (ع) در سرخ‌آباد و آب موشک ولایت میدان وردک بود اولین خاطره‌ای که از پدر در ذهنم تداعی می‌شود مهربانی و درهمی ایشان نسبت به دیگران و نیازمندان و فقراست پدر زمانی که می‌دید کسی به پول نیاز دارد بی‌آنکه مهلت دهد تا طرف مقابل آن درخواست را بازگو کند بی‌درنگ به ایشان کمک می‌کرد تا رفع نیاز کند بار‌ها دیده بودم که پدرم حقوق خود را با همسایگان نیازمند تقسیم می‌کند. گاهی قبل از اینکه حقوقش را به خانه بیاورد نیمه‌ای از آن را برای تأمین معاش فقرا می‌بخشید.»
 
 سرباز انقلاب اسلامی
نجیبه مهدوی از روز‌هایی که پدر به ایران مهاجرت کرد، اینگونه روایت می‌کند و می‌گوید: «پدرم دروس ابتدایی و زبان عربی را نزد استادان منطقه فرا گرفت و بعد به خاطر نیاز زمان در جبهه علیه شوروی به جهاد برخاست. او یک مجاهد تمام عیار بود پدر سپس به کشور ایران مهاجرت کرد تا علوم بیشتری را فرا بگیرد. آن زمان‌اوج فعالیت مردم و در بحبوحه پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود. پدر به عنوان یک سرباز در روز‌های انقلاب وارد میدان شد و جهاد کرد.»
 
 خواننده و گوینده شبکه (آوا) افغان
او می‌گوید: «اما کمی بعد به خاطر مشکلات زندگی و نیاز‌های خانواده به کابل برگشت به فراگیری دروس خارج فقه و اصول پرداخت ایشان دروس خارج فقه و اصول را در سال ۸۲ نزد آیت‌الله صالحی ادامه داد و در رشته کارشناسی در دانشگاه فارغ‌التحصیل شد، سپس در یکی از مدارس کابل به تحصیل پرداخت. 
در کنار همه فعالیت‌های علمی و دینی‌اش ایشان به عنوان نویسنده و گوینده شبکه آوا افغان فعالیت می‌کرد. پدر من علاقه زیادی به کتاب و نویسندگی داشت.»
 هفتم دی ۱۳۹۶
همه علاقه پدر به نویسندگی و انتشار اخبار جهاد و مقاومت نهایتاً بهانه‌ای شد تا شهادتش رقم بخورد. ایشان در هفتم دی ماه ۱۳۹۶ به عنوان سخنران و مجری از شبکه صدای آوای افغان به برنامه‌ای دعوت شد که در گرامیداشت شهادت امام حسن عسکری (ع) برگزار می‌شد. پدر و تعدادی از همراهانش در این روز و در اثر حمله گروه تروریستی داعش به شهادت رسیدند. 
 
 تابوت پدر!
فرزند شهید عبدالرئوف مهدوی از شهادت پدر اینگونه روایت می‌کند و می‌گوید: «ما از شهادت پدر بی‌اطلاع بودیم. اصلاً خبر نداشتیم که پدر مجری و سخنران برنامه است. نزدیک اذان ظهر شد، مادرم تلویزیون را روشن کرد که صدای اذان را بشنود، اما متوجه زیرنویس تلویزیون شد که خبر از یک انفجار در مسجد می‌داد. حال و روزش تغییر کرد. پریشان ما را صدا کرد و گفت خیلی زود با پدرتان تماس بگیرید انفجاری اتفاق افتاده.
ما هم دوان‌دوان خودمان را پای تلویزیون رساندیم. اخبار وحشتناک بود. سراسیمه با پدر تماس گرفتیم، اما پدر تماس‌ها را پاسخ نمی‌داد. جوابی نگرفتیم تا اینکه برادرم خبر آورد پدر مجروح شده و در بیمارستان کابل است. همه گریان و نالان بودیم همه خانواده اشک می‌ریخت و دست به دعا برداشته بود که خدایا حال پدرم خوب شود نمی‌دانستیم به شهادت رسیده است. نزدیک ساعت ۴ بعداز ظهر بود که مادربزرگم به خانه ما آمد خوشحال بودیم که حتماً مادربزرگم خبر سلامتی پدر را آورده خوشحال بودیم که پدرم در راه خانه است، لحظه‌ای از ورود مادربزرگم نگذشته بود که تابوت پدرمان وارد خانه شد. آنجا به یکباره جهان برای ما تیره و تار شد. دنیای بی‌پدری آغاز شد. مادرم از حال رفت. همه دور مادر و برادرم جمع شدیم. برای غربت و تنهایی‌مان می‌گریستم. ساعت ۶ شب تابوت پدرم را به سوی زادگاهش روان کردیم. مردم خودشان را به مراسم تشییع پیکر پدر رساندند. همه پریشان از شهادت پدر همه نالان و غمگین بودند. پدر ساعت ۹ صبح روز جمعه هشتم دی ماه ۹۶ به خاک سپرده شد.»
 لیاقت شهادت
دختر شهید از آرزوی شهادتی که حالا برای پدر محقق شد می‌گوید: «بعد از آن روزها، آرزو‌ها و خواسته‌های قلبی پدر را مرور می‌کردم به شهادتی فکر می‌کردم که حالا نصیبش شده، به اینکه حالا او به آرزویش رسیده. بار‌ها به من گفته بود که آرزوی شهادت دارد، اما باید لیاقت شهادت را پیدا کند. آری پدر لیاقت شهادت را هم پیدا کرد و رخت شهادت را بر تن کرد.»
 
 نماز اول وقت
او در ادامه می‌گوید: «پدر همیشه ما را به درس خواندن تشویق می‌کرد. یکی از توصیه‌های مکرر ایشان خواندن نماز اول وقت بود. 
از سفارش‌های دیگر ایشان این بود که در برابر مشکلات و گرفتاری‌ها و ناملایمات روزگار صبور باشید همه آنچه او سال‌ها پیش از این به ما آموخته بود، حالا بعد از شهادتش به کارمان آمد اگر چه کسی نمی‌تواند داغ شهادت پدری مهربان دلسوز و مؤمن را تاب بیاورد. 
 اکثر مواقع خواب پدر را می‌بینیم. هرگاه او را در خواب می‌بینم مشغول خواندن نماز و قرائت قرآن است.»
 
 زندگی تکرار جان فرسودن است
نجیبه مهدوی از روز‌های بعد از شهادت پدر می‌گوید: «تن‌ها مشوق زندگی و امید به آینده همان صبر و تحملی است که پدرم در زندگی به من آموخت. هر بار که خسته و ناامید می‌شوم به حرف‌های پدر فکر می‌کنم که سرشار از امید و آینده نگری بود. یک خاطره می‌خواهم برایتان روایت کنم از صبر پدر در مشکلات. 
در مقطعی از زندگی مشکلات زیادی بر خانواده ما فشار آورده بود. پدر در میان اهل خانه این بیت شعر را زمزمه می‌کرد و می‌خواند:
 زندگی تکرار جان فرسودن است
رنج ما تاوان انسان بودن است
 معنا و مفهوم شعر استوار بودن در مقابل مشکلات و سختی‌های زندگی بود. این همان درس‌های است که پدر لابه لایه زندگی‌اش به ما به نیکی آموخت.»
 
 یادواره شهدای رسانه مقاومت
دختر شهید رسانه مقاومت از لزوم پرداختن به شهدای رسانه مقاومت اینگونه روایت می‌کند و می‌گوید: شش سال از شهادت پدرم می‌گذرد. شبکه آوا افغان هرسال مراسمی را برای گرامیداشت یاد و خاطره شهدای این حادثه برگزار می‌کرد. امسال این مراسم در ایران برگزار شد. در مراسمی به نام اولین یادواره شهدای رسانه مقاومت. بسیار قدردان کسانی هستیم که این کار را انجام دادند. واقعاً برنامه مؤثری بود. اینکه شهدای مقاومت از سراسر کشور‌های اسلامی از لبنان، سوریه، ایران، افغانستان و عراق در کنار هم جمع شدند و با هم امت واحده اسلامی را تشکیل دادند که ان‌شاءالله هدف و زمینه‌سازی برای ظهور امام زمان (عج) است. برنامه‌هایی نظیر یادواره‌های شهدا و همایش‌ها، زمینه خوبی برای رشد نسل جوان و هدایت آن‌ها در مسیر شهداست. این برنامه‌ها بهانه خوبی برای الگو‌گیری نسل جوان از شهدا برای آینده‌شان است که شاید نگاهی یادی و خاطره‌ای از یک شهید سبک زندگی‌شان را تغییر دهد و ان‌شاءالله در مسیر شهدا برای همیشه گام بردارند و راه شهدا را با صلابت ادامه دهند در پایان از رسانه شما از روزنامه جوان برای این پیگیری برای اینکه تلاش کرد تا خانواده‌های دیگر رسانه مقاومت را در افغانستان شناسایی کنند و پای صحبت‌ها و هم کلام ایشان بنشیند سپاسگزارم و امیدوارم این مطالب مورد نظر خوانندگان روزنامه جوان قرار بگیرد. من مخاطبان رسانه شما را به توصیه‌های پدرم سفارش می‌کنم به مهربان بودن، به اخلاق کریمه، به صبر در مشکلات و خواندن نماز اول وقت. 
 امیدوارم همه ما رهروان واقعی خون شهدا باشیم. ان‌شاءالله.
 
 
 
خواندن 98 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

یادداشت

فرهنگ و هنر

cache/resized/59473b7526a7b1245ba86423bd3b4912.jpg
عکس رزمندگان استان اردبیل در جبهه‌های حق علیه ...
cache/resized/c388db15b9aea6f541ad0fd1dc3e7f86.jpg
به مناسبت گرامی داشت روز شهدا آیین رونمایی از ...
cache/resized/cc13499ebc08016c8970234fdd9aa860.jpg
اولین کتاب کشور در رثای سپهبد شهید قاسم سلیمانی، ...
cache/resized/505cb221be92ac5c13de72cd306e1ce8.jpg
عکس رزمندگان استان اردبیل در جبهه‌های حق علیه ...
cache/resized/9f3ee00aea2f66d90cf98785cbebd844.jpg
کتاب «هوای سرد تیرماه» خاطرات شهید «صفرعلی یوسفی» ...
cache/resized/e6af305268b0763d7b4e18071bd7a0bf.jpg
کتاب «بلندای آسمان وطن» خاطرات خلبان آزاده جانباز ...
cache/resized/5c17989fdda46ad8b631c928992f7c9b.jpg
کتاب «پسر رنج» خاطرات و زندگی نامه آزاده سرافزار ...
cache/resized/1a30ce51315f59ae0c01a525fd63c5cc.jpg
«کتاب پرواز مازیار» خاطرات همسر شهید خلبان ...

مجوزها

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Patterns for Boxed Version
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family