به گزارش خط هشت، فتح خرمشهر یک نقطه عطف در دفاع مقدس بود. از تبلیغات دشمن برای اشغال این شهر گرفته تا توجهی که مردم و خصوصاً حضرت امام و رزمندهها به آزادی آن معطوف داشتند، همگی نشان میدهند فتح خونینشهر برای جبهه ایران بسیار مهم بود. از این رو سالها بعد از آزادسازی خرمشهر همچنان شاهد بزرگداشت با شکوه این واقعه تاریخی هستیم. رضا محمودی از رزمندگان و راویان دفاع مقدس معتقد است آزادی خرمشهر به غرور جوانان ایرانی گره خورده بود و در آن سو بعثیها هم حفظ خرمشهر را به مثابه برتری خود در جنگ تحمیلی علیه ایران میدانستند. چنانچه وقتی خرمشهر را در سوم خرداد سال ۱۳۶۱ از دست دادند، روحیه ارتش بعث چنان متزلزل شد که تا سالها بعد به لاک دفاعی فرو رفت. گفتوگوی ما با این راوی دفاع مقدس پیرامون اهمیت خرمشهر در معادلات جنگ تحمیلی را پیشرو دارید.
چرا باید فتح خرمشهر این همه در تاریخ دفاع مقدس مهم و تأثیرگذار باشد انگار که یک نقطه عطف است. در حالی که پیش از الی بیت المقدس ما عملیات بزرگ فتح المبین را داشتیم و پس از خرمشهر نیز جنگ همچنان تا سالها ادامه داشت
برای پاسخ به این سؤال باید به سالها قبل برگردیم. وقتی عراق به ایران حمله کرد، بندر خرمشهر یک شهر بسیار آباد با پیشینهای درخشان بود. بعثیها در یورش اولیه شهرهایی مثل سوسنگرد، هویزه، بستان و... را هم گرفته بودند، ولی خرمشهر به لحاظ استراتژیکی مهم بود. اصلاً شما به رقابت دیرینه بصره و خرمشهر در طول تاریخ هم که نگاه کنید، اینها با هم رقابت داشتند. از طرف دیگر ببینید برای حفظ خرمشهر چقدر جانفشانی شده بود. چهرههای بزرگی در دفاع ۳۴ روزه خرمشهر حضور داشتند. شهید آوینی همان روزها خودش را به آنجا میرساند. شهید سید مجتبی هاشمی فرمانده گروه فدائیان اسلام که به قول حضرت آقا در خرمشهر و آبادان برای خودش حال و هوایی داشت، در خرمشهر میجنگید. شهید نامجو بچههای دانشکده افسری را به خرمشهر میآورد (سابقه نداشت دانشجوها را قبل از پایان دوره به جنگ بیاورند)، سردار مرتضی قربانی مؤسس یکی از سه تیپ اولیه سپاه در همین خرمشهر محک میخورد. شهید فهمیده، شهید بهنام محمدی وغیره بسیاری از چهرهها در خرمشهر بودند تا از سقوط آن جلوگیری کنند. اینها همه اهمیت این شهر را نشان میدهد. از طرف دیگر گاهی در جنگها مهم نیست یک منطقه چقدر به لحاظ سوق الجیشی موثر باشد. همین که غرور دو طرف یا حتی یک طرف جنگ به وجود آن شهر یا منطقه گره خورده باشد، باعث میشود تا پیروزی یا شکست پیرامون آن باعث احساس شکست یا پیروزی کلی در تمامیت جنگ شود. مثالش در تاریخ جنگهای جهان بسیار است. مثلاً استالینگراد یک نبرد طولانی از سال ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۳ را بین آلمان و شوروی شاهد بود. آن شهر مهم بود، موقعیت استراتژیکی هم داشت، ولی پیروزی یا شکست در استالینگراد آن قدر برای دو طرف مهم بود که حاضر شدند در حدود یک سال، چند صد هزار کشته بدهند. عاقبت هم که آلمان نازی شکست خورد و از همانجا روند نزولیاش شروع شد. عراق هم با از دست دادن خرمشهر شکست را مقابل ایران پذیرفت.
شما گفتید آزادی خرمشهر به مثابه پذیرش شکست توسط بعثیها بود، ولی صدام حداقل تا سال ۶۹، یعنی دو سال بعد از اتمام جنگ، از ادعاهایش کوتاه نیامد.
بعد از فتح خرمشهر توسط رزمندگان، عراق حدود ۲۰ روز بعد عقبنشینی سراسری انجام و نشان داد شکست مقابل ایران را پذیرفته است. از آن زمان بود که رژیم صدام سعی کرد یک چهره طرفدار صلح از خود نشان دهد. البته در خصوص نیت دشمن برای عقبنشینی سراسری تشکیکاتی وجود دارد، ولی همین که آنها وادار میشوند از برخی نقاط داوطلبانه عقب بروند تا اعلام کنند خواستار اتمام جنگ هستند، یک اعتراف به شکست است. این درست که ما در استراتژی تعقیب و تنبیه متجاوز (ورود به خاک عراق) چندان موفق نبودیم، ولی بعد از خرمشهر، عراق تا سال ۶۷ در لاک دفاعی بود. فقط چند ماه پایانی جنگ و به واسطه قدرتی که از تسلیحات غرب و شرق گرفته بود مجدداً عرض اندام کرد، وگرنه ارتش دشمن تا سالها بعد از خرمشهر نتوانست روحیهاش را بازیابد.
تاریخ جنگ را که نگاه میکنیم، حضرت امام شاید یکی از شور انگیزترین پیامهای خود را برای آزادسازی خرمشهر صادر کردهاند.
بله همین طور است. این پیام نسبت به دیگر پیامهای ایشان طولانیتر هم است. نمیگویم طولانیترین، ولی به قول شما یکی از شورانگیزترین و به زعم بنده یکی از بلندترین پیامهای ایشان در خصوص رویدادهای جنگ است. بخشی از این پیام را میآورم: «مبارک باد و هزاران بار مبارک باد بر شما عزیزان و نور چشمان اسلام این فتح و نصر عظیم که با توفیق الهی و ضایعات کم و غنایم بیپایان و هزاران اسیر گمراه و مقتولین و آسیب دیدگان بدبخت که با فریب و فشار صدام تکریتی، این ابرجنایتکار دهر، به تباهی کشیده شدهاند، سرافرازانه برای اسلام و میهن عزیز افتخار ابدی به هدیه آوردید...» شادی قلب امام خمینی (ره) در همین سطور به خوبی نمایان است. ایشان شاید یک فرمانده نظامی دانشکده رفته نبودند، ولی توجهشان به امر جنگ تحمیلی باعث شده بود تا نظرات کارشناسی داشته باشند. البته مشاورههایی هم قاعدتاً به ایشان میشد. از این رو امام هم به موقعیت استراتژیکی خرمشهر واقف بودند هم به نگاه ملت و خصوصاً رزمندگان نسبت به این شهر و هم به توجهی که دشمنان ما به این شهر معطوف کرده بودند. منظورم صدام و حامیانش است. امام به خوبی میدانستند پیروزی ایران در عملیات الی بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر چقدر میتواند در معادلات جهانی موقعیت ایران را افزایش دهد. در همین پیام ایشان میفرمایند: «لکن از تذکر که برای مؤمنان نفع دارد باید غفلت نکنم؛ چنانچه از نصیحت به حکومتهای همجوار و منطقه دریغ ندارم و آنان میدانند امروز با فتح خرمشهر مظلوم، دولت و ملت پیروزمند ما از موضع قدرت سخن میگوید؛ و من به پیروی از آنان به شما اطمینان میدهم که اگر از اطاعت بیچون و چرای امریکا و بستگان آن دست بردارید و با ما به حکم اسلام و قرآن کریم رفتار کنید، از ما جز خیر و پشتیبانی نخواهید دید.» در واقع امام میگویند که آزادی خرمشهر یعنی اعلام قدرت ایران اسلامی در منطقه که به واسطه انقلاب و مشکلاتی که دشمنان برای این انقلاب ایجاد کرده بودند، تا آن زمان (۱۳۶۱) فرصت بروز و ظهور مجدد نیافته بود. حالا با این پیروزی خودش را بروز میدهد و از موضع قدرت سخن میگوید. آزادی خرمشهر قدرت برتر منطقهای ایران را به جهانیان دیکته کرد.
گویا کسی فکرش را نمیکرد که ایران بتواند دشمن را از خاکش بیرون کند. اما همانطور که شما هم گفتید، بعد از فتح خرمشهر یکباره ایران اعلام میکند که قدرت جدیدی در خاورمیانه ظهور کرده است.
اصلاً برنامهای که ابرقدرتها برای منطقه ریخته بودند با فتح خرمشهر تغییر کرد. این حرف من نیست، بلکه یکی از خبرگزاریهای امریکایی که به نظرم یونایتد پرس بود همان زمان میگوید بازپسگیری خرمشهر توسط ایران برخلاف برنامههایی بود که باید در منطقه پیاده میشد. من به نکتهای اشاره کنم. درست بعد از فتح خرمشهر از سوی ایران، یک تکاپوی بینالمللی شکل میگیرد که مبادا ایران بخواهد در قدم بدی وارد خاک دشمن شود. یعنی آنها میآیند به آینده نگاه میکنند و پیش از آنکه ایران بخواهد عملیات رمضان را اجرا کند، فریاد میکشند که اگر ایران بخواهد وارد خاک عراق شود آسمان به زمین خواهد آمد! همانطور که حضرت امام در پیامشان میگویند، فتح خرمشهر از سوی ایران یعنی اعلام قدرت ایران در منطقه: «آنان میدانند امروز با فتح خرمشهر مظلوم، دولت و ملت پیروزمند ما از موضع قدرت سخن میگوید.» یعنی ظهور یک قدرت جدید در منطقه، حالا اگر این قدرت منطقهای میتوانست به خاک عراق ورود و پیروزی هم کسب کند، دیگر کسی نمیتوانست جلوی آن را بگیرد. پس سریع شروع میکنند به تبلیغات منفی و هیاهو که ایران نباید قدم بعدی را بردارد و به خاک عراق ورود کند.
نگاهی هم به خود عملیات الی بیت المقدس بیندازیم. از فتح خرمشهر به عنوان یکی از موفقترین عملیات دفاع مقدس یاد میکنند. بارزترین خصوصیات این عملیات نسبت به دیگر عملیات دفاع مقدس چیست؟
بارزترین ویژگی که میتوانیم برای الی بیت المقدس نام ببریم، اسارت ۱۹ هزار نیروی دشمن در این عملیات است. در فتح المبین ما توانستیم بین ۱۱ الی ۱۵ هزار نفر از دشمن اسیر بگیریم. بعد از فتح المبین شاید کسی فکرش را نمیکرد که بتوان این رکورد را تغییر داد، ولی فقط یک ماه و چند روز بعد ایران توانست قریب ۲۰ هزار نفر از دشمن اسیر بگیرد. شیرینی این اتفاق زمانی بیشتر شد که بسیاری از این اسرا در داخل خرمشهر گیر افتاده بودند و تعداد قابل توجهی از آنها همان روز سوم خرداد تسلیم شدند. به قول شهید حاج احمد کاظمی که صوت بیسیم ایشان موجود است، میگفت: «من الان توی شهرم، همه آمدند توی شهر پناهنده شدن (منظور تسلیم نیروهای دشمن است) ۶ هزار نفر بیشتر پناهنده شدند... توی خرمشهر چند لحظه پیش تظاهرات بود... تظاهرات...» جالب است که شهید کاظمی از تسلیم گروهی نیروهای دشمن با عنوان تظاهرات نام میبرد و اینطور آن را وصف میکند. کسانی که آن لحظات پیرامون خرمشهر حضور داشتند بارها در مناسبتهای مختلف گفتهاند که حجم اسرای دشمن همه را متعجب کرده بود. کسی فکرش را نمیکرد چند لشکر آماده و دست نخورده دشمن در داخل خرمشهر با اینکه میتوانستند باز هم مقاومت کنند، اینطور خودشان را به دست نیروهای اسلام بسپارند و به قول شهید کاظمی پناهنده شوند. گذشته از بحث اسرا، آزادسازی نزدیک به ۶ هزار کیلومتر مربع از خاک کشورمان هم از دیگر خصوصیات ویژه عملیات الی بیت المقدس است. من به یاد ندارم که در هیچ کدام از عملیات جنگ تحمیلی، این مقدار خاک آزاد شده باشد. الی بیت المقدس از هرجهتی که حساب کنیم، یک فتح الهی، عظیم، تاریخی و به یادماندنی است.