به گزارش خط هشت، «نبردهای زندگی همیشه به نفع قوی ترین ها پایان نمی پذیرد؛ بلکه دیر یا زود برد با آن کسی است که بردن را باور دارد. به غیر از خدا، به هر آنچه امید داشته باشی، خدا از همان چیز ناامیدت می‌کند.» سالروز شهادت میرزاتقی‌خان امیرکبیر بهانه‌ای شده تا بسته امروز را با سخنی آموزنده از این اسطوره تکرار نشدنی شروع کنیم که تمام قد برای ایران و آبادی و استقلالش جنگید.
 

دختر 8ساله‌ای که هدیه تولدش را به زندانیان بخشید!

هدیه‌های تولدش را که گرفت نه فکر خرید اسباب‌بازی جدید بود، نه لباس و لوازم تحریر. صحبت از نورسان کلاس دومی است. دختری که قلکش را شکست تا پول تو جیبی‌هایش را بگذارد روی اسکناس‌های هدیه تولدش و کار بزرگی انجام دهد. نورسان با وجود سن کمش همیشه از مادر جویای حال زندانیان می‌شد و دغدغه مادرانی را داشت که در زندان هستند. دوست نداشت دختری مثل او از مادرش دور باشد. برای همین از مدت‌ها قبل پول‌هایش را جمع کرده بود تا  سفیر کوچک آزادی باشد. نورسان پس از شنیدن خبر شهادت چند دانش‌آموز هم سن و سال خودش در مراسم سالگرد سردار تصمیم گرفت به احترام کودکان شهید این کار را انجام دهد. این دختر دغدغه‌مند اهل مراغه پس از حضور در زندان مراغه همراه با خانواده‌اش ، قلک خودش را شکست و با اهدای ۱۵ میلیون تومان، زمینه آزادی دو زندانی خانم را فراهم کرد.

نورسان محسنی باعث آزادی دو زندانی شد

یک عروسی خاص به عشق سردار سلیمانی

برای عروسی هرچه فکر کردند راضی نشدند  برای یک شب که فقط چندعکس از آن می‌ماند و چند خاطره، میلیون‌ها تومان هزینه کنند. دلشان می‌خواست این پول را جایی سرمایه‌گذاری کنند که در پیشگاه خدا همیشه سرمایه‌دار باشند و سودش را در لحظه به لحظه زندگی‌شان ببیند. برای همین علی‌رغم اصرارهای اطرافیان برای برپایی جشن عروسی لاکچری، تصمیم گرفتند زندگی‌شان را طور دیگری شروع کنند و شادی‌اش را با افراد نیازمند شریک شوند. آقای داماد که اتفاقا مغازه طلافروشی دارد و مشکلی هم برای برپایی یک مراسم مجلل ندارد و عروس‌خانم که پرستار است  ۶۰میلیون تومان برای درمان سه بیمار سرطانی هزینه کردند. مبلغ 100 میلیون برای آزادی زندانیان جرائم غیرعمد که بدهی مالی داشتند اختصاص دادند تا به برکت ازدواج‌شان چند خانواده دوباره دور هم جمع شوند. به جای شام عروسی‌شان هم  300 بسته معیشتی شامل برنج، روغن، قند، ماکارونی، سویا و رب گوجه فرنگی، معادل 90 میلیون تومان تهیه کرده و بین نیازمندان پخش کردند. سارا و هادی حسینی‌پور، زوج جوان اهل استان فارس می‌گویند:«خوشحالی و شادی افرادی که به آنها کمک کردیم از مراسم گرفتن بسیار ارزشمندتر بود.»

عروس و دامادی که شروع زندگی‌شان به عشق سردار متفاوت شد

معلولانی که روی پای خودشان می‌ایستند

یکی به خاطر تصادف، دیگری به خاطر سقوط ازگفتن ارتفاع، فردی به خاطر مشکل مادرزادی، هر کدام به شکلی، سال‌هاست روی ویلچر می‌نشینند و نمی‌توانند روی پاهای خودشان بایستند و قدم بردارند. هزینه بسیار بالای خرید پای مصنوعی و حمایت‌های کم دستگاه‌های متولی باعث شده بعضی از معلولان برای همیشه لذت راه رفتن را از دست بدهند و ویلچرنشین شوند. اما خبرخوش اینکه یک بنیاد خیریهٔ ویژهٔ توانبخشی معلولان، برای افراد قطع عضو به صورت رایگان پای مصنوعی می‌سازد. قالب‌گیری، ساخت و تحویل پای مصنوعی به مددجویان طی یک روز انجام می‌شود. فرایندی که پیش از این دست‌کم یک ماه زمان می‌برد.  طبق آمار در کشور حدود 200 هزار نفر معلول قطع عضو هستند که برای تهیه عضو مصنوعی و توانبخشی نیاز به حمایت و کمک دارند و سکوی خبر بسته امروز ما به وسعت شادی 200 هزار معلولی است که با گسترش فعالیت این بنیاد خیریه توانبخشی قرار است زندگی را با شرایط بهتری تجربه کنند. گفتنی است پای این بنیاد خیریه به روستاهای محروم هم رسیده و فعالیتش فقط مختص به شهر تهران نیست.

این شهید هم زنده‌است و هم زندگی بخشیده

حادثه تروریستی کرمان که اتفاق افتاد او هم آنجا بود. انفجار اول یا دوم را نمی‌دانیم اما «سیدمیثم حسینی» در میان این انفجارها مجروح شد. گرچه از همان لحظات اول حادثه به بیمارستان منتقل شد اما خیلی زود سطح هوشیاری‌اش افت کرد. شهید حسینی کارت اهدای عضو داشته و خانواده‌اش وقتی نظر پزشکان متخصص را شنیدند تصمیم گرفتند شهید زنده‌شان زندگی بخش بشود. کبد و دو کلیه این شهید بزرگوار به بیماران نیازمند اهدا شد و خودش به ضیافت بهشتی سردار و مهمان‌هایش پیوست.
شهید حسینی ۴۰ ساله، کارمند آموزش و پرورش استان کرمان بوده و پیکر شهید، امروز به مشهد منتقل و بعد از زیارت حرم امام رضا(ع) برای تدفین به کرمان باز می‌گردد. «شهیده فاطمه دهقان» نیز دو روز پیش اعضای بدنش اهدا شد.

شهید میثم حسینی که اعضای بدنش اهدا شد

هدیه امام حسین(ع)  به امیر کبیر!

سالگرد شهادت مرد تمام عیار تاریخ ایران بهانه‌ای شد برای بازگو کردن یکی از روایت‌های جالب در مورد شهادت امیرکبیر. «آیت الله محمدعلی اراکی» می‌گوید که در خواب امیرکبیر را دیده است که جایگاه رفیعی در عالم برزخ داشته است. سبب از او می‌پرسد و امیر پاسخ می‌دهد :«با اشک»

امیرکبیر می‌گوید: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم می‌رفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید، ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! دو تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین (ع) حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی، آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم.

خوش‌خبر باشید!

و اما سخن پایانی، خبرهای خوبتان را در قالب دلخواه خود (عکس، متن، فیلم، صوت و…) تولید کنید و آن را با هشتگ #خبر_خوب در شبکه‌های اجتماعی منتشر کنید تا هم دیگران را در حال خوش خودتان شریک کنید و هم ما بتوانیم اخبار شما را بازنشر کنیم. اگر هم تمایل داشتید در هر یک از شبکه‌های اجتماعی که فعال هستید، خبرتان را از طریق اکانت khabar_khoub_iran@ یا شماره تلفن ۰۹۳۳۰۸۲۶۳۱۲ برای ما بفرستید. در این جشنواره فرقی نمی‌کند در ایتا و بله و روبیکا و گپ باشید یا در تلگرام و اینستاگرام و توییتر و واتساپ؛ مهم این است که سهمی در حال خوش اطرافیان‌تان داشته باشید.

منتظر خبرهای خوب شما هستیم. خوش‌خبر باشید.

منبع: فارس