به گزارش خط هشت ، مهدی خدابخش: با گذشت چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی، رسانههای معاند غربی و ضد انقلاب تلاشهای گستردهای را برای سیاهنمایی و بزرگ جلوه دادن مشکلات در ایرانِ پسا-پهلوی، که به اذعان خود غربیها یکی از فاسدترین دیکتاتورهای منطقه بود، انجام دادند.
این رسانهها اما تاکنون به ندرت از فساد دولتی گسترده و مشکلات عدیده در زمان حکومت 53 ساله دودمان پهلوی صحبت کردهاند. با این وجود در کتابها و اسناد رسمی غربی به وضعیت واقعی اقتصاد و معضلات اجتماعی در آن برهه از تاریخ ایران اشارههایی شده است.
در سلسله گزارشهای پیش رو گروه بینالملل خبرگزاری فارس نگاهی دارد به برخی از این منابع و آنچه در مورد وضعیت دربار، اقتصاد و جامعه ایران در آن دوران نوشتهاند.
******
پروفسور «خوان خوزه لینز» جامعهشناس اسپانیایی و استاد دانشگاه یِیل در آمریکا، در کتابی به نام «رژیمهای سلطانی» با همکاری «هوشنگ شهابی» تاکید میکند که فساد در رژیم پهلوی بهصورت رسمی و دولتی درآمده و نه تنها مقامات بلکه سازمانهای دولتی را رسما دربرگرفته بود.
بنیاد پهلوی عملا پرورشدهنده فساد رسمی و دولتی بود
در این کتاب با اشاره به نهادینه شدن فساد دولتی در حکومت پهلوی دوم، از گزارشهای سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا (سیا) اینگونه نقل قول شده است: «بوستاک و جونز متفقالقول اعلام کردند بنیاد پهلوی، که اسماً یک بنیاد خیریه بود، رسماً پرورشدهنده فساد بود... با این حال، این فقط "نوک کوه یخ" فساد رسمی و سلطنتی در داخل و خارج ایران بود. یکی از گزارشهای سیا در نیمه دهه ۱۹۷۰، دربار سلطنتی را "مرکز گمراهی و تباهی، فساد و نفوذ غیرقانونی" توصیف میکرد.
گزارش سیا در سال ۱۹۷۶ میلادی (۱۳۵۵ شمسی) افشا کرد که شاهزاده اشرف، خواهر دوقلوی شاه، "شهرت افسانهای از فساد مالی" داشته و تاکید میکرد که "شهرام" پسر او نیز یک "دلال بود که داراییهایی در حدود بیست شرکت داشت" و برخی از آنها به عنوان پوششی برای قمارهای تجاری غیرقانونی اشرف فعالیت میکرد».
پروفسور لینز درباره فراگیر بودن فساد دولتی و رانتخواری در بین اعضای خاندان سلطنتی مینویسد: «شهبانو، برادران و خواهران شاه و دیگر بستگان او، همگی کالاهایی را (شامل سرمایه برای ماجراجوییهای تجاری خود) وارد کردند بدون اینکه تعرفههای گمرکی را بپردازند. آنها حتی برای دیگران در بخش خصوصی نیز چنین معافیتهایی را فراهم میکردند. به تبع آن، مقامات دربار نیز در این مسئله دخیل میشدند و دیگر مصادیق عملی فساد را هم انجام میدادند».
در بخشی از این کتاب، تیمسار ارتشبد «حسن طوفانیان» رئیس اداره خرید و سفارشات خارجی صنایع نظامی و جانشین وزیر جنگ وقت، درباره فساد مقامات پهلوی اینگونه میگوید: «فشارهای قدرتمندی برای سوءاستفاده از بودجه عظیم خرید سلاح وجود داشت».
این جامعهشناس اسپانیایی درباره فساد در دیگر نهادهای رژیم پهلوی از جمله سازمان برنامه، اینگونه توضیح میدهد: «با این حال، مشکل فساد دولتی به هیچوجه محدود به تعدادی از مقامات دارای مصونیّت یا بستگان شاه و اعضای دربار نبود. در اوایل دهه ۱۹۵۰، ابوالحسن ابتهاج (رئیس وقت سازمان برنامه) مبارزه با منافع خواص قدرتمند که میخواستند از بودجههای توسعهای عظیم سازمان برنامه سود ببرند، بسیار دشوار یافت. پرونده کارخانه کود شیمیایی شیراز... شامل پرداخت رشوه به یک وزیر و یک مقام و همچنین سوءاستفاده از نفوذ یکی از معشوقههای شاه بود.
با این حال، مرکز اصلی فساد داخل خود کابینه نبود بلکه اطراف آن، دیگر بخشهای دولت و دربار (سلطنتی) بود. افراد مرتبط با خاندادن سلطنتی، نخستوزیر و سران نیروهای مسلح به عنوان افراد ذینفوذ، تبلیغکنندگان یا دلالهای واسطه عمل میکردند».
پروفسور لینز همچنین افزایش بهای نفت را با افزایش فساد در دربار پهلوی مرتبط دانسته و مینویسد: «در سالهای افزایش قیمت نفت، فساد به سطح "میلیارد دلاری" رسید. هزینه واقعی برخی پروژههای دولتی به بیست یا سی برابر هزینه تخمینی افزایش یافت که همان فساد دلیل آن بود».
افزایش قیمت نفت، فساد را به سطح میلیارد دلاری رساند
«منوچهر گنجی» وزیر آموزش و پرورش حکومت پهلوی دوم در زمان نخستوزیری «امیرعباس هویدا»، پس از فرار از ایران در کتاب خود تحت عنوان «از وزیر شاه تا رهبر مقاومت» منتشر شده به زبان انگلیسی در سال ۲۰۰۲ به وجود فساد دولتی در دربار «محمدرضا پهلوی» اذعان کرده و میگوید همزمان با افزایش قیمت و درآمد صادرات نفت در فاصله سالهای ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۶ (۱۳۵۲ تا ۱۳۵۵ شمسی) فساد نیز فزونی یافت.
گنجی درباره فراگیر بودن فساد در دربار محمدرضا پهلوی مینویسد: «به جز چند استثنای محدود، میتوان گفت که این مسئله (فساد) تمام افراد حاضر در حلقههای دربار و اعضای خاندادن سلطنتی، شرکا، همکاران و دوستان آنها را دربر گرفته بود. محمدرضا شاه به مسئله فساد حساس نبود و دریافت کمیسیون (رشوه) از شرکتهای تجاری فعال در ایران را برای بستگان نزدیک و دیگران امر عادی میدانست».

خسرو هدایت وزیر مشاور در کابینه اقبال و ابوالحسن ابتهاج رئیس سازمان برنامه
وی با اشاره به بیتوجهی شخص اول مملکت در زمان سلطنت پهلوی دوم به مسئله مهم فساد دولتی، که میتواند قویترین و ثروتمندترین دولتها را هم به ورطه سقوط بکشاند، توضیح میدهد: «تنها مواردی از فساد که گاهوبیگاه مورد توجه قرار میگرفت، مسائل بیاهمیت مرتبط با مقامات گمرکی، اعضای صنوف و انجمنها و همچنین کارمندان دولتی دونپایه بود.
حتی یکبار هم بهصورت علنی اشارهای به فعالیتهای (غیرقانونی) بانک عمران، بنیاد پهلوی، دربار یا حلقه معتمدین دربار، ثروت نزدیکترین دوستان یا بستگان شاه نشد».
گنجی که به درخواست «فرح پهلوی» یک گروه مطالعاتی برای بررسی فعالیتهای پنهان اعضای دربار و عمق فساد در سلطنت شوهرش ایجاد کرده بود، میگوید: «در گروه مطالعاتی که ۱۳ سال قبل برای شهبانو تشکیل داده بودم، ما اغلب مسئله فساد در (دولت) ایران را بررسی میکردیم و طی آن سالها حداقل ۳۰ گزارش قابل اطمینان حاوی اسامی اشخاص، که بیشترشان بستگان (محمدرضا پهلوی) بودند، بهعلاوه یک وزیر و همچنین دیگر افراد مرتبط با حلقه دربار، ارائه کردیم. شاه اما میگفت آن گزارشها ساختگی و شایعات اشتباه هستند».
فساد رژیم پهلوی، دلیل اصلی پیروزی انقلاب اسلامی