به گزارش خط هشت ، تاریخ: حجت الاسلام سید صادق موسوی شیرازی، فرزند مرحوم آیت الله سید محمدباقر شیرازی و نواده بزرگ مرحوم آیت الله العظمی سید عبدالله شیرازی است. وی از یاران امام خمینی در نجف بوده و در مبارزات منتهی به انقلاب نیز، فعالیتهای گستردهای داشته است. وی در گفتوگوی مشروحی که با فارس داشته ازخاطرات امام در نجف و پاریس و ایران گفته است که مشروح این مصاحبه را میخوانید.
فارس: نقطه آغاز آشنایى شما با امام از چه دوره اى بود؟ خاطره نخستىن دیدار خود با ایشان را نقل کنید؟
از بدو زندگى در فضاى بیت مرجعیت رشد و نمو کردهام. جد بزرگوار من مرحوم آیت الله العظمى سید عبدالله شیرازى از مراجع شناخته شده نجف اشرف بودند و ایشان در ارتباط و رفت و آمد با دیگر مراجع آن زمان همچون مرحوم آیت الله حکیم و مرحوم آیت الله سید محمود شاهرودى و مرحوم آیت الله سید ابوالقاسم خویى بودند. فضاى حوزه نجف اشرف هم بسیار کوچک بود، لذا آشنایى زیادى با بیوت مراجع آن زمان داشتم. حتى در مکتب شیخ عبدالله نیشابورى که من و اغلب فرزندان علما و طلاب نزد ایشان خواندن و نوشتن و قرائت قرآن کریم را فرامیگرفتیم با هم از آن دوران آشنا و دوست میشدیم. از این رو با بعضى از فرزندان علماى انقلابى آشنا و از این راه با پدران آنها ارتباط برقرار کردم.
منزل مرحوم جد ما محل اجتماع بسیارى از علما و فضلا بود؛ چه در جلسات استفتاء و مباحثات علمى یا در مجالس مختلف عزادارى ائمه اطهار علیهم السلام که ایشان برگزار میکردند. در گعدههاى معمولى این جمع و حتى در اثناى پیادهروى دستهجمعی علما و طلاب از نجف اشرف به کربلاى معلى در مناسبت هاى عاشورا و اربعین، و نیز حضور روزهاى جمعه تابستان گرم نجف در کنار شط کوفه جهت شنا، وگاهى سفر به سامرا و تجمع در حسینیه مرحوم آیت الله بروجردى در آنجا، همیشه این تجمعات حاوى گفتوگوهاى مختلف علمى و سیاسى نیز بود.
از جمله یکى از فضلاى آن دوران مرحوم آیت الله دکتر محمد صادقى صاحب تفسیر الفرقان بودند که خیلى انقلابى و کاملاً طرفدار امام خمینى(ره) و القا کننده خطبههاى بسیار حماسى به زبان فارسى و عربى فصیح در مناسبت هاى استثنائى بودند. علیرغم فضاى بسیار بسته نجف آن روز ایشان کانون فعالیت بسیارى از نسل نوجوان و جوان حوزه امثال اینجانب بودند.
از آنجا که زمینه انقلابى در درون خانواده نیز موجود بود، مرحوم جد و مرحوم والد به علت فعالیت انقلابى در دوران رضا پهلوى در مشهد مقدس و جریان مشهور مسجد گوهرشاد و نیز در شیراز، از ایران فرار کرده و در نجف اشرف مستقر شده بودند. لذا از همان سنین آغاز نوجوانى که حدود ٩ سالگى بود در فضاى نهضت انقلابى امام خمینى قرار گرفتم.
لذا از لحظهاى که امام از ترکیه وارد عراق شدند و خبر آن را شنیدم مشتاقانه براى دیدار با ایشان لحظه شمارى میکردم. پس از اقامت چند روزه امام در کربلا، ایشان مورد استقبال بسیار گرم سید محمد شیرازى قرار گرفتند که در آن زمان چهره فعال شهر کربلا و روستاهاى اطراف و محور کارهاى فرهنگى اسلامى بود و تعدادى زیادى از جوانان پر شور مجذوب ایشان شده بودند. من هم براى استقبال از ایشان با شوق غیر قابل وصفى تا «خان النص» که نقطه وسط بین کربلا و نجف است به همراه جمع کثیرى از طلاب و فضلا رفتم و شاهد صحنهاى تکرار نشدنى گشتم؛ بدرقه کنندگان از کربلا که جمع عظیمى بودند و استقبال کنندگان از نجف که حدود ١٥٠ وسیله نقلیه مملو از طلاب و دیگر مشتاقان بود همگى در همان منطقه «خان النص» تجمع کرده بودند. این صحنه بیانگر عظمت شخصیت حضرت امام بود. بر همین اساس مسئولین مجبور شدند حرم امیرالمؤمنین علیه السلام را براى ایشان « قرق»کنند و تنها ایشان و تعداد بسیار کمى از افراد مجاز بودند در داخل حرم حضور داشته باشند. ولى اینجانب که در آن زمان تقریباً کوچکترین عمامه به سر در نجف اشرف بودم توانستم به حرم وارد شوم و خودم را به حضرت امام رسانده و در حین اقامه نماز زیارت در قسمت بالاى سر، دست ایشان را گرفته و ببوسم. از آن روز ارتباط تنگاتنگ من با امام رضوان الله علیه به طور کامل و جدى آغاز گشت، و در چرخه فعالیتهاى انقلابى پیروان ایشان قرار گرفتم، و از راه فرزند برومند ایشان مرحوم حاج آقا مصطفى و پس از رحلت ایشان نیز با ارتباط با مرحوم حاج احمد آقا فعالیت انقلابى خود را انجام مىدادم.
در یک جلسه با حضور تعداد محدودى از اعضاى دفتر امام در حیاط دفتر، مرحوم احمد آقا با زبان شوخى گفت: «من طرفدار پدرم هستم و سید جواد گلپایگانى طرفدار پدرش است و سید محمود مرعشى طرفدار پدرش، تنها کسى که پدرش مرجع بوده و در مسیر حرکت یک مرجع دیگر قرار گرفته و از خدا برنگشته سید صادق است.»
فارس: از روابط و مناسبات پدربزرگ خود مرحوم آیت الله العظمى سید عبدالله شیرازى با امام چه خاطراتى دارید؟
همان طور که قبلاً عرض کردم مرحوم جد اینجانب خود یکى از انقلابیون دوران خود بود و در فعالیتهاى انقلابى و معارضه با نقشههاى ضد اسلامى رضاشاه ملعون مشارکت داشت. نمونه بارز آن تجمع در مسجد گوهر شاد مشهد مقدس بود که انبوه مردم حاضر در آن مکان بیت الله و جوار مرقد ثامن الأئمه مورد هجوم دژخیمان رژیم قرار گرفته و تعداد کثیرى از مردم غیور به شهادت رسیدند. در آن ماجرا مرحوم شیخ بهلول فرار کرده و سالیانى در افغانستان زندان میشود، و مرحوم آیت الله العظمى شیرازى و مرحوم سید یونس اردبیلى دستگیر شده و روانه زندان میگردند. جالب است که مرحوم جد میگفتند که سربازى که مامور دستگیرى ما بود اول دستان هر دوى ما را بوسید بعد زنجیر را به دستمان بست.
مرحوم جد میگفتند که در جریان فاجعه گوهرشاد، سربازى که مامور دستگیرى ما بود اول دستان هر دوى ما را بوسید بعد زنجیر را به دستمان بست.