خاطرات شنیدنی خادم مزار شهدای گمنام/دلتان که گرفت سری به این مزارهای عشق بزنید

سه شنبه, 20 شهریور 1397 12:40 اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

گاهی دنبال یک جای دنج میگردی که با خود خلوت کنی، فارغ از مشغله‌های زندگی به خودت و هرآنچه در زندگی روزمره ات کم رنگ شده فکر کنی.

 به گزارش خط هشت از زنجان، گاهی هم در این دنیای پر هیاهو دلت آنقدر از زمین و زمان می گیرد که دوست داری، کسی باشد که با او خلوت کنی، درد و دل کنی، کسی که حرفای دلت را گوش کند ،حال اگر این فرد شخصی باشد که سالها قبل به خاطر تو، مملکت تو و دین تو جانش را فدا کرده باشد کسی که قبل از تولدت عاشق تو بوده....

حال میخواهم جایی را معرفی کنم که هم کسی باشد که به حرف هایت گوش دهد و هم جایی باشد که خلوتی کنی باخودت؛ یک جایی در دل کوهستان که قلبهای بسیاری را اسیر خود کرده است،" گلزار شهدای گمنام" _درمجموعه ائل داغی_ همانجا که خیلی‌ها دلشان در آنجا گیر کرده است؛ هر جا که از زمین و زمان خسته می‌شوند به آنجا پناه می‌برند.

سال 81 بود که 8 شهید گلگون کفن انقلاب اسلامی در آنجا آرمیدند تا محلی باشد برای دلدادگان و عاشقان شهدا، پس از سالها فراز و نشیب‌های زیاد بالاخره حدود یک سالی هست که به همت خادمان، این مزار تمام شبانه روز درهایش برای مردم باز است.

پای صحبت‌های خادم مزار که می‌نشینی خاطرات شنیدنی، حرفهای ناب و درد دل‌هایی دارد که گوش جان می‌خواهد تا به سخنان این همنشین شهدا فرا دهی.

کلمه‌ای که در میان صحبتهایش جلب توجه می‌کرد "مخاطب خاص" بود . او می‌گفت این شهدا مخاطب خاص خود را پیدا می‌کنند، سپس چند خاطره از از روزهای خادمی در اینجا برایمان تعریف کرد.

خاطره‌ای که بیشتر از همه جلوه‌گری می‌کرد این بود که روزی صبح ساعت 6 بود که دیدم صدای گریه بسیار بلندی از بیرون می‌آید سراسیمه از مزار خارج شدم و فهمیدم صدای گریه از طرف یک مادر با دختری کوچک بود که داشتند به سمت مزار می‌آمدند، داخل مزار که شدند گریه‌هایشان شدت یافت خجالت می‌کشیدم دلیل گریه‌هایشان را بپرسم، بالاخره خود مادر شروع به صحبت با من کرد و به زبان ترکی گفت: عروسم سرطان دارد و دیگر علاج آن از هر طرف بریده شده است و می‌گویند دیگر امیدی نیست به درمانش؛ به اینجا آمدم که متوسل به شهدا شوم، سپس دوباره خطاب به من گفت: ای خادم شهدا، تویی که دوست شهدایی برای ما دعا کن تا عروسم شفا پیدا کند،گفتم چشم مادر جان اما خودتان هم دعا کنید، دلتان که شکسته باشد شهدا بیشتر خریدارش هستند؛ راستی مادر هر کسی از اینجا حاجت گرفته بعدش برای شهدا آش نذر کرده. مادر جان تو هم آش نذر انشالله که شهدا نظری می‌کنند...

یک ماهی که گذشت از زیارت حرم حضرت معصومه(س) در قم برمی‌گشتم دیدم کنار مزار حسابی شلوغ است، نزدیکتر که شدم دیگ آش بزرگی را دیدم که خانواده‌ای در حال احسان آش به مردم بودند؛ قضیه را از مردم جویا شدم کسی گفت: ظاهراً عروس این خانواده سرطان داشته و شفایش را از شهدا گرفته‌اند.

نگاهی به مزار شهدا کردم و گفتم "اِویز آباد"(خانه‌تان آباد).

دلتان که گرفت سری بزنید به این مزار عشق، شاید شما هم مخاطب خاص این شهدا شدید...

 

 

منبع: تسنیم

خواندن 1231 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

یادداشت

فرهنگ و هنر

cache/resized/30ce90b265575319c4e20807f73088c9.jpg
مجموعه شعر دفاع مقدس با عنوان «سطری از رگ‌های ...
cache/resized/9b78be751016054d15384e51dce46f66.jpg
کتاب «پرواز با خورشید» سرگذشت پژوهی شهدای دهه اول ...
cache/resized/1d6bdd68195fd28182a7b5375c42b3a5.jpg
کتاب «پیام افق» مجموعه اشعار «میر داود خراسانی» ...
cache/resized/648e03a74b645c23d652f178eba18670.jpg
اکبری که نگارش «آخرین فرصت» را فرصت ناب زندگی‌اش ...
cache/resized/93f4eb7bff33a45e387b33707ce87cdd.jpg
امروز به مناسبت چهل و چهارمین هفته دفاع مقدس از ...
cache/resized/faf58c1d54b1975680b9c3141b6179d7.jpg
کتاب «بر مدار مد» بررسی تاثیر عوامل برترساز توان ...
cache/resized/db6192ec3f4ee1a41f3102b00560f4cd.jpg
کتاب «به خاطر وطنم» خاطرات رزمنده جانباز «اکبر ...
cache/resized/f502249a13bec1397822550d6da0d75a.jpg
کتاب «همه راه‌های رفته» خاطرات رزمنده جانباز علی ...

مجوزها

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Patterns for Boxed Version
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family