به گزارش خط هشت ، همسر شهید سید نجف بلادیان در خصوص فعالیت های مبارزاتی شوهرش در دوران انقلاب اذعان داشت: وی از همان دوران جوانی با توجه به گرایشات دینی و مذهبی اش، مبارزات خود علیه رژیم سابق را آغاز کرد تا جایی که در همین راه به شهادت رسید.
صدیقه اکتفا گفت: همسرم فعالیت های مبارزاتی خود را از مساجد گچساران شروع کرد و علاقه بسیاری به امام (ره) داشت. همین علاقه بود که به او انگیزه می داد تا برای انقلاب و اسلام بیشتر از گذشته مبارزه کند. تا جایی که اعلامیه های حضرت امام را در سراسر گچساران پخش می کرد و با شعار نویسی به دنبال افزایش آگاهی مردم بود. او با سایر دوستانش جوانیشان را در راه اسلام و پیروزی انقلاب گذاشتند چراکه دلبستگی آنها به اسلام و انقلاب وصف نشدنی بود.
اکتفا با اشاره به ازدواجش با شهید بلادیان بیان کرد: ما نسبت فامیلی دوری با هم داشتیم و من دورادور با شخصیت و فعالیت های او آشنا بودم. تا این که وی در سال 43 برای خواستگاری به خانه ما آمد. در همان زمان با این که می دانستم ازدواج با فردی مبارز و انقلابی سخت است اما دلم نسبت به این ازدواج روشن بود.
وی ادامه داد: زمانی که ما ازدواج کردیم من 18 ساله بودم و همسرم 27 ساله. از شهید بلادیان پنج فرزند به یادگار دارم که وقتی به گذشته نگاه می کنم وجودم آکنده از حس غرور و افتخار می شود.
این همسر شهید گفت: از زمانی که ما ازدواج کردیم من هم همراه ایشان به پخش اعلامیه و شرکت در جلسات مذهبی تمایل بیشتری پیدا کردم و حرکت در مسیر انقلاب را وظیفه خود می دانستم. در همان دوران، شهید بلادیان توسط ساواک شناسایی شده بود و بارها برای بازداشتش به منزل ما هجوم آوردند اما من همیشه زودتر از موعد همسرم را مخفی می کردم. همسرم سال ها فعالیت مخفی خود را با سایر دوستانش ادامه داد تا اینکه در سال 57 مبارزات آنها به اوج خود رسید.
صدیقه اکتفا در خصوص نحوه شهادت همسرش گفت: روز نوزدهم آبان ماه سال 57 بود که نجف به همراه دیگر همرزمانش از مردم و کارکنان شرکت نفت خواستند که برای شرکت در جلسه ای عمومی در مسجد شهر جمع شوند. در این جلسه شهید بلادیان یکی از سخنرانان بود که برای حضار از شرایط اسف بار کشور و همچنین دلایل فعالیت های انقلابی خودشان توضیح می داد. شهید بلادیان با خواندن این آیه وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ (هرگز کسانى را که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندار بلکه زنده اند که نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند) در حقیقت خود را انگار برای شهادت آماده کرده بود که در این زمان از سوی نیروهای نظامی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.
وی افزود: در این واقعه همراه با همسرم شش نفر دیگر در بیرون مسجد به شهادت رسیدند. در آن روز نیروهای نظامی از زمین و هوا به مردم حمله کردند حتی با یک فروند بالگرد به مردم تیراندازی می کردند که در این بین تعدادی مجروح شدند و یا به شهادت رسیدند.
اکتفا با اشاره به روزی که امام (ره) به تهران آمدند گفت: وقتی امام (ره) به تهران آمدند روزی وصف ناشدنی برای تمام مردم بود. ما تنها از طریق تلویزیون ورود ایشان را دنبال می کردیم و امکان حضور در تهران را نداشتیم. اما مردم به قدری در سراسر کشور خصوصا در گچساران خوشحال بودند که سر از پا نمی شناختند و با پخش گل و شیرینی احساسات خود را نشان می دادند.
وی در پایان افزود: اما من حس و حال دیگری داشتم چراکه با تمام وجودم لمس ثمره خون شهدا را لمس می کردم. آن هم زمانی که همسرم را برای انقلاب از دست داده بودم و برای رسیدن به فتح و پیروزی لحظه شماری می کردم، ان روز جای همسر شهیدم بسیار خالی بود تا ببیند مبارزاتشان به ثمر نشسته و انقلاب پیروز شده است.
منبع: حیات