روایتی از زندگی شهید «عشریه»؛

«ابراهیم» برات شهادتش را پای درس اخلاق گرفت

دوشنبه, 03 تیر 1398 15:13 اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

یکی از همرزمان شهید «ابراهیم عشریه» روایتی از تاثیرگذاری او بر شهید مهدی طهماسبی را بیان کرد.

به گزارش خط هشت ، شهدای زیادی در ارتباط با یکدیگر در میدان جنگ و نبرد با کفر و باطل لحظات ناب همدلی و هم‌پیمانی برای قرار گرفتن در مسیر الهی را تجربه کردند، حضور در فضایی که فاصله بین مرگ و زندگی را به کوتاه‌ترین حد ممکن می‌رساند و در کنار افرادی که مشخص نیست لحظاتی بعد شهادت آنان را به دیار آخرت می‌برد یا نه؟ بزرگترین تجربه هر رزمنده‌ای‌ است. در این میدان رزمنده‌ها مهمترین درس‌ها و تجارب زندگی خود را فرا می‌گیرند. مثل تجربه همنشینی شهید مهدی طهماسبی و شهید ابراهیم عشریه در تاثیرگذاری این 2 شهید بر روی یکدیگر و شهادت هر دوی آنها. شهید ابراهیم عشریه که در فروردین سال 95 شهید شد به تازگی پیکرش پس از سه سال از شهادت کشف و شناسایی شده است. شهید مهدی طهماسبی نیز در خرداد سال 95 به شهادت رسید.

در ادامه، روایت یکی از دوستان شهید عشریه و شهید طهماسبی از همنشینی این 2 شهید و تاثیری که شهید عشریه بر شهید طهماسبی داشت را می‌خوانید.

زندگی مهدی طهماسبی را می‌توان به چند بخش تقسیم کرد. بخش اول قبل از سفر اول او به سوریه و آشنایی با استاد اخلاق، بخش دوم بعد از سفر اول به سوریه تا شهادت ابراهیم عشریه، و بخش سوم از شهادت ابراهیم عشریه تا شهادت خودش.

یک ‌بار ابراهیم عشریه همه ما را در اتاقی جمع کرد. شروع کرد از هدف خلقت و کمال انسان حرف زد. کلی مقدمه چید تا اینکه گفت: «ما باید به درجه و جایی برسیم که این رسیدن هم جز با شاگردی کردن و در محضر استاد بودن به دست نمی‌آید.»

من ساده‌انگارانه گفتم: «ابراهیم؛ شهدا ره صدساله را یک شبه رفتن. من با شهادت راهی که می‌خواهیم برویم را یک شبه می‌روم.»

ابراهیم گفت: «اشتباه می‌کنی، گیرم قرار شد صد سال در این دنیا زندگی کنی، نباید لذت بندگی و انس با ذات اقدس الهی را ببری؟!»

و ادامه داد: «اگر فردا به جایی رسیدم نگویید ابراهیم تک‌خوری کرد و ما را با خودش همراه نکرد. کاری کنید که حسرت نخورید.» در جمع ما مهدی طهماسبی گفت: «من هستم و می‌خواهم پای درس استاد بيام.»

بعد از اینکه ابراهیم عشریه با همه دوستانش اتمام حجت کرد که در مسیر سیر الی الله قرار بگیرند و در این راه نیاز به استاد دارند، کسی جز مهدی به سخنانش لبیک نگفت.

از آن روز مهدی طهماسبی هر هفته پای درس اخلاق استاد می‌نشست و محاسبه نفس و مراقبه برایش دغدغه شد. شوخی‌هایش کمتر شده بود، سنگین و باوقار شد. در همه اردوها نمازشب می‌خواند، چه برسد وقتی که خانه بود.

حرف از جهاد و رفتن به سوریه شد. مهدی در سفر اول خیلی دلگیر بود چون در تخصص خودش بکارگیری نشده بود. چندین بار هم خطر از کنارش رد شده بود و اعتقاد داشت به ‌خاطر دعای پدر و مادرش بوده. مهدی پسر بزرگ خانه بود. اسفند از منطقه برگشت.

به خاطر دارم چندین بار به من گفت: «پای تو مجروح شده خوش‌ به ‌حالت. ما یک خراش هم برای حضرت زینب بر نداشتیم». وقتی پیکر سوخته‌اش را دیدم یاد حرفش افتادم.

ابراهیم عشریه ۲۴ فروردین شهید شد و پیکرش برنگشت. شهادت ابراهیم نقطه عطفی در زندگی مهدی طهماسبی شد، چرا که با شهادتش نشان داده بود راه رسیدن به خدا باز است و کسی که اهل مراقبه شده و همه را به این راه دعوت کرده خود به مقصود رسیده است.

مهدی به هر دری زد تا به سوریه برود. وصیت‌نامه‌اش را ۹ خرداد نوشت. قرار بود ۱۱ خرداد اعزام شود که زمانش عقب افتاد و شد ۱۳ خرداد. پنجشنبه به سوریه رسید و جمعه به زیارت رفت. شنبه در منطقه بود و یکشنبه قبل از ظهر هم شهید شد. سه‌شنبه صبح هم برگشت. بچه‌ها می‌گفتند از روزی که پایش را در دمشق گذاشت می‌گفت من شهید می‌شم. برخلاف سفر اول که خیلی شوخ بود این بارخیلی ساکت و گوشه‌گیر شده بود.

 

 

منبع: دفاع‌پرس

خواندن 992 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

یادداشت

فرهنگ و هنر

cache/resized/ae368b4fe1dcf13bbe5dfb823cce4597.jpg
کتاب «مرزبانان عاشورایی» در مورد شهدای شهرستان ...
cache/resized/566bf99eb90c7928abcb494fb4bef3f6.jpg
فقط کافی‌ست این کتاب را انتخاب کنی.‌ کتابی که ...
cache/resized/10d9dc457f21601ad63f8a048f0872df.jpg
«نخل‌های بی‌سر» نوشته قاسمعلی فراست در سال۱۳۶۱ ...
cache/resized/e74448b873f603a4f42ec58e33f82fff.jpg
کتاب «با نوای نینوا» زندگینامه و خاطرات مداحان ...
cache/resized/5294b821324a5882cbb7dd0ac62a340a.jpg
کتاب «اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است» مجموعه ...
cache/resized/63c3fafe42b7e5bc226584a02494afd7.jpg
کتاب «کانال پنجم» مجموعه خاطرات جانباز دفاع مقدس ...
cache/resized/669598a0446a1fa471909d62cdaecc5a.jpg
کتاب «صدقه یادم رفت» زندگی‌نامه و خاطرات سردار ...
cache/resized/36f0b73acd70e5bbbe7e9931e1854b38.jpg
بعضی از زن‌های جهادی خوزستان چندین شهید تقدیم ...

مجوزها

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Patterns for Boxed Version
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family