محسن فرحزادی از پاسداران دوره اولی سپاه بود که با عشق و علاقه پیراهن سبز پاسداری را به تن کرد. او همچنین جزو اولین گروه مربیان آموزشی پادگان امام علی (ع) بود، مسئولیت ارزیابی پادگان را برعهده داشت.
در شامگاه جمعه 4اردیبهشت1388حادثهای تروریستی در پاسگاه روانسر_جاجرود توسط گروهک تروریستی پژاک به وقوع پیوست. طی آن این گروهک دست به ترور 10 نفر از اعضای نیروی انتظامی و چندین سرباز میزنند.
موشه یعلون وزیر جنگ وقت رژیم صهیونیستی که پیشنهاد ترور جهاد را به نتانیاهو داده بود به عنوان دلیل این کار به نخست وزیر اسرائیل گفته بود: جهاد مغنیه مسئول انفجارها در نزدیکی مرزهای اسرائیل است
شهیدناجا علیشیر نظری درخوش خلقی، تواضع وفروتنی زبانزد بود وعشق به اهل بیت وسروروسالارشهیدان شهادت درراه خداوند را برای او به ارمغان آورد.
سپهبد قرنی پس از پیروزی انقلاب اسلامی از جمله اولین اعضای شورای انقلاب بود که در ۲۳ بهمن ۵۷ به عنوان اولین رئیس ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد و ماموریت وی تنها ۴۳ روز طول کشید.
محمدرضا در لحظات بحرانی اشغال سوسنگرد همراه دیگر همرزمانش به دفاع از شهر پرداخت. شهید پورکیان در ۲۳ مهر سال ۵۹ به نبردی نابرابر با دشمن بعثی در جاده سوسنگرد - حمیدیه پرداخت. نبرد نابرابر تن با تانک او و دیگر نیروها را در وضعیتی سخت و دشوار قرار داد
«علی زادخوی» گفت: عدهای از رزمندگان به دلیل عدم آشنایی با منطقه به کمین نیروهای عراقی افتادند و به شهادت رسیدند. جنازههای آنها مدتها کنار رودخانه باقی ماند و زیر شن و ماسه دفن شد. تصمیم گرفتیم جنازهها را از منطقه خارج کنیم. اکبر داوطلب شد و با تحمل سختیهای فراوان و زیر دید و تیر دشمن جنازهها را یکی یکی خارج کرد.
مادر شهیده مهری زارع گفت: دخترم به حجابش خیلی اهمیت میداد با سختی زیاد تا مدرسه با حجاب و چادر میرفت و در مدرسه برای پوشیدن روسری تنبیه بدنی میشد و حتی مدیر مدرسه بهخاطر یک روسری سرش را به دیوار میکوبید.
وقتی فرماندهان ارتش طاغوتی به سربازان دستور شلیک به روی مردم را دادند؛ «حمید حسنیکیا» بر خلاف دستور، به سمت فرماندهان خود شلیک کرد و طاغوتیها هم با دیدن این صحنه، او را به شهادت رساندند.
بر اثر حمله تروریستی عوامل گروهک تروریستی ریگی سال 89 به مسجد امام علی چابهار و انفجار انجام گرفته به شهادت رسیدند
همسر شهید محمدرضا تولایی گفت: از رنج های آن روزها اینکه دختر کوچکم؛ نفیسه بعد از شهادت پدرش بدنیا آمد و فقط عکس پدر را دیده بود. یادم میآید هرگاه همرزمان و دوستان همسرم میآمدند به بچههای من سری بزنند،با دیدن چهرهشان و محاسنی که بر صورت داشتند، آنها را به عکسی که از پدرش به یادگار مانده شباهت میداد و تصور میکرد پدرش آمده است. به سوی آنها میدوید و در بغلشان قرار میگرفت.
شهید الماسیزاده در وصیتنامه خود آورده است: شهادت مرگ نیست؛ رسالت است، جان دادن نیست بلکه جان یافتن است، به اجبار رفتن نیست انتخاب کردن است، مردن نیست تولد است، سکوت نیست فریاد است، تنفر نیست عشق است؛ خدایا مرا در خودت حل کن.