احمدیان راوی دفاع مقدس گفت: شهید احمد کاظمی جایی که مسئله مربوط به خودش بود، بههیچوجه از مقاومت دست برنمیداشت، ولی در برابر نیروهایش، نگاهی مهربان و دلسوزانه داشت.
مادر با چشمانی گریان میگوید: مهدی لیاقت شهادت را داشت، اما دلم میسوزد، همه امیدمان بود، حالا نمیدانم با دو فرزند یتیمش چه کنم؟
همسر شهید عراقی گفت: نیمه شعبان سال ۶۴ ازدواج کردیم و به اهواز رفتیم. بلافاصله بعد از رفتن ما به اهواز، عملیات والفجر ۸ شروع شد. همسرم به جبهه رفت و هر دو هفته یک بار به خانه میآمد. دوستانش به شوخی میگفتند: «ماه عسل به جبهه آمدهاید!»
یک کاربر فضای مجازی با انتشار تصویری از دست نوشته شهید مدافع وطن رضا رحیمی، که در حمله تروریستی در زاهدان به مقام شهادت نائل آمرد نوشت:
آن چه در پي مي آيد ،شامل آخرين گفت و گوي آيت الله شهيد محلاتي،درخصوص مشاهدات تاريخي اين شهيد آسماني ،از زمينه هاي كودتاي 28 مرداد 1332 است . اين مطلب را از مجله ياد نقل كرده ايم.
نزدیکی روشن شدن هوا، قایقها در میان نیزارها مخفی شدند. در لحظاتی که در کمین بودند، حمید به یاد فرزندانش افتاد. ۲ روز قبل به همسرش زنگ زده و مطلع شده بود که حال فرزندانش خوب نیست، اما عملیات مانع شد تا بیش از این از احوالات آنها با خبر شود. در دلش غوغای به پا شده بود. نفس عمیقی کشید و آرام زمزمه کرد: «لا اله الا الله».