به گزارش خط هشت، شهید هاشم دهقانی نیا در 6 خرداد ماه سال 1367 هجری شمسی ، درشهر دارالارشاد اردبیل و در یک خانواده ای مذهبی و حسینی که علاقه زیادی به ائمه اطهار داشتند متولد شد. از همان دوران کودکی باهوش ، مودب و چابک بود ، در دوران کودکی به دلیل مداومت پدر بر حضور در نماز جماعت و مراسم دینی ، او نیزبه این مجالس راه پیدا کرد . بخاطر صدای صاف و پر طنینی که داشت اذان گو و مکبر مسجد شد و این آغازراهی بود برای هاشم که عاشق خاندان امام حسین علیه السلام شود .درسن 9 سالگی پدر خود را از دست داد و از این نعمت الهی تا آخر عمر بی بهره گردید ، اما حضور او درمسجد و مراسم مذهبی ادامه پیدا کرد. به عضویت پایگاه مقاومت بسیج درآمد و حضور مستمر در جمع بسیجیان پایگاه ، اولین بارقه های عشق به فرهنگ مقاومت و ایثار و شهادت را در او بوجود آورد .

در دوران تحصیل با توجه به علاقه ای که به رشته های هنری داشت، در مقطع متوسطه رشته عکاسی وفیلمسازی را انتخاب کرد. دیدار و مصاحبه با خانواده شهدا و گردآوری خاطرات شهدا و جمع آوری کتاب ها و نشریات حوزه ادبیات دفاع مقدس از ثمراتی بود که در زمان تحصیل در این رشته نصیب ایشان گردید او درسن هیجده سالگی موفق به اخذ دیپلم عکاسی شد ، اما غیر از عکاسی علاقه ی زیادی نیز به معرق کاری داشت و همیشه با سخت کوشی آیات قرآنی را به ظرافتی بسیار زیبا و وصف ناپذیر بر روی انواع چوب حک میکرد پس از اخذ دیپلم با توجه به آشنایی نزدیک با فعالیت های بسیج و نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نقطه عطف دیگری در زندگی شهید دهقانی بوجود آمد ، علیرغم تشویق اطرافیان به ادامه تحصیل در دانشگاه،با اختیار خود و با یقین کامل، عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را انتخاب نمود و در سال 86 به استخدام سپاه در آمد که با این انتخاب ادامه زندگی را در جهاد فی سبیل الله رقم زد .

پس ازطی دو سال آموزشهای نظامی در تبریز ، در تیپ 37 حضرت عباس (ع) اردبیل مشغول به خدمت شد در این دوران، ورزش رزمی را در رشته تکواندو، به صورت حرفه ای شروع کرد در این رشته در مسابقات متعددی به مقام قهرمانی دست یافت. این نیز آغاز راهی بود برای انتخاب رشته در دانشگاه ، که در رشته تربیت بندی در مقطع کارشناسی ادامه تحصیل داد .

چابکی شهید دهقانی نیا و آشنایی وی با رشته های رزمی ورزشی باعث شد تا ماموریتهای چریکی و تکاوری در غرب کشور را به ایشان محول کنند و در کردستان، زاهدان و غرب کشور بارها با اشرار و گروهک های تروریستی مبارزه کرد. به پیشنهاد مادر خود در 25 خرداد سال 1390  ازدواج کرد. ثمره این ازدواج دو فرزند دوقلوی پسر به نامهای حسام و شهنام که در اردیبهشت سال 94 به دنیا آمدند . علاقه و عشق وصف ناشدنی هاشم به کودکان دو قلوی خود زبان زد بستگان و آشنایان ایشان بودند .

در همین ایام در اربعین حسینی سال 94 برای زیارت راهی کربلا شد و این زیارت جرقه‌ای بود برای شهید دهقانی‌نیا برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به محض مشرف شدن از زیارت ، بدون اطلاع خانواده خود اقدام به نام نویسی برای حضور در جبهه‌ی سوریه می‌کند . قضیه عزیمت را با همسر خود در میان میگذارد اما با مخافت همسر خود مواجه می‌شود  دلیل اصلی مخالفت وی نیز،کودکان دو قلوی تازه متولد شده بیان می‌شود .

اما عشق به امام حسین علیه السلام و حضرت زینب سلام الله علیه و ائمه اطهار ، فراتر از عشق به کودکان است و در خاطره ای از همسر شهید چنین بیان می‌شود «گر در روز قیامت میتوانی جواب حضرت زینب سلام الله  علیه را بدهی که اجازه ندادی من از حرمش دفاع کنم اشکالی ندارد من از این سفر صرف نظر می‌کنم»که همسرایشان چنین بیان میکند که هاشم جان برو ، خدا پشت و پناهت .

این شهید والامقام در تاریخ 94/11/24 برای دفاع از حرم و یاری جبهه مقاومت، آگاهانه عازم سوریه شد می‌دانست که این سفر برای او بی بازگشت است و از دو ماه پیش از اعزام ، بدنبال تسویه‌های بانکی و شخصی خود با اشخاص حقیقی و حقوقی بوده است .

پس از ده روز حضور در جبهه های متعدد در سوریه، در یک عملیات سنگین در اثنای درگیری با مزدوران تکفیری استکبار در حالیکه فرماندهی محور عملیاتی در شمال حلب و در منطقه شیخ عقیل را بر عهده داشته، بر اثر اصابت گلوله تک تیر انداز تکفیری از ناحیه ستون فقرات ، به فیض شهادت نائل آمدند ،که پس از شهادت ، لقب شهید غیرت را بخاطر مبارزه پهلوانانه با تروریست ها ، تکویری ها وتروریست ها ، به ایشان اعطا شد .

شهادت وی در این منطقه طوری بود که پیکر پاک ایشان ما بین دو جبهه جا مانده بود ،که با عنایت پروردگار جانفشانی دوستان وی در این جبهه ، پیکر پاک ایشان پس از ۸۳ روز در تاریخ 95/2/30 در روز پنج شنبه به میهن خود باز گشت و با استقبال بینظیر مردم شهید پرور اردبیل در ظهر روز جمعه 31/2/95 در آرامستان غریبان اردبیل به خاک سپرده شد .

گزیده ای از وصیت نامه شهید هاشم دهقانی نیا

پیراهن سیاهی را که عزای سیدالشهدا امام حسین بر تن می کرده ام و شال عزائی که بر سر می بستم با من دفن کنید. تمام آروزهای من این بودکه سربازی فداکار برای اسلام باشم این خواسته را برای فرزاندان خود نیز می خواهم و البته فراتر از اندیشه های خود که در آرمانیم جستجو می کردم من از لحاظ علم و دانش و مذهب و معنویت باید برای خود جایگاهی شایسته  را کسب می کردم که نشد انتظارم از حسام و شهنام این است که بسیار تلاش کنند تا در عرصه علم و دانش به جهان اسلام خدمت کنند آن وقت هست که من برای آنها افتخار خواهم کرد

منبع: سبلان ما