به گزارش خط هشت: کاروان ورزشی جمهوری اسلامی ایران در پاریس خوش درخشید. ورزشکاران حرفهای و غیور ایران توانستند انرژی و شادی زیادی را به کشور تزریق کنند و فراتر از معادلات جدول به معنی واقعی کلمه برای کشورشان کار موثر انجام دهند. خلق لحظات دلانگیز، آموزنده و سرگرمکننده توسط ورزشکاران ایران به شکلگیریِ گفتگوهای مهم فرهنگی و سیاسی در میان مردم، رسانهها و شبکههای اجتماعی انجامید.
جولان ابتذال در افتتاحیه رقابتها اتفاقی غمانگیز بود که به ریزش مخاطبان جهانی المپیک منجر شد. حاکمان پاریس با میزبانی ناشایستِ خود به چشمان معصوم زیادی در سراسر جهان خیانت کردند. در این فضای مسمومِ فرهنگی، ورزشکاران ایرانی پیروزیهای ورزشی را به پیروزی فرهنگی تبدیل کردند. فتوت، اخلاق و اصالت مولفههای هویتی ورزشکاران ایرانی بود که در نهایت به خلق یک سرمایه فرهنگی منجر شد.
به دنبال خداحافظی ورزش قهرمانی با ورزشکاران دههشصتی، دهههفتادیها و دهههشتادیها با نمایش درخشان و امیدبخش، پتانسیل عظیمِ نسل خود را گوشزد کردند. آنالیز مدالهای ورزشکاران ایرانی نشان میدهد که نسل جدید ورزشکاران حرفهای سرشار از استعدادهای درخشان است. در کاروان ایران، ورزشکاران دهههشتادی با کسب دو طلا، یک نقره و یک برنز در رقابت بر سر رنگ مدالها، مچ ورزشکاران دهههفتادی را خواباندند؛ دهههفتادیهای کاروان ایران یک طلا، ۵ نقره و دو برنز بدست آوردند.
مبارزهی هادی ساعی و علیرضا دبیر در سنگر مدیریت ورزشی نشان داد که جایگاه ریاستِ فدراسیونهای المپیکی، در حد وزیر حائز اهمیت است و محیط فدراسیون به اندازهی وزارتخانه جای کار دارد. اُلِمپیَنهای دهه پنجاهی خاطرات خوش المپیک سیدنی را برای نسل جدید در پاریس بازتولید کردند و نشان دادند که قرار گرفتنِ شایستگان در زمان و مکان درست تا چه میزان تعیینکننده است.
اما در میان قصههای جذابی که کاروان ایران در پاریس تولید کرد، دو قصهی خاکستری با حضور ناهید کیانی و حسن یزدانی بار دراماتیک بالاتری داشت و بیشتر دیده شد. مبارزهی ناهید کیانی ملقب به «سیاره تکواندو» با «تکواندوکار بلغارستانی» موسوم به کیمیا علیزاده، به صحنهی نبرد میان دو گفتمان ورزشی تبدیل شد.
پیروزی ناهید کیانی در این صحنهی پر فشار و تاریخی به سطح فوقالعادهای از اعتماد به نفس و جاهطلبی نیاز داشت. اکنون در چشم ورزش ایران، «سیاره تکواندو» الگوی موفق و «تکواندوکار بلغارستانی» درس عبرت است. راه کیمیا بنبست است و راه ناهید، سرسبز. هیچکس نمیتواند دست تختی را از ورزش ایران کوتاه کند یا پندهای پوریای ولی را از گوش ورزشکاران بیرون بکشد.
قصهی پهلوانِ یکدست هرگز از خاطرهی ورزش ایران پاک نمیشود. انگار هر بار که کتف حسن یزدانی از جا در میرفت، دست تختی هم تیر میکشید. هر لحظه ممکن بود حسن یزدانی، یعنی عشق تیم ملی کشتی و کاپیتال کاروان برای همیشه ناقص شود. حسن یزدانی با مقاومت تا پای جان، چیزی فراتر از مدال طلا را برای مردم ایران به ارمغان آورد و مدال مقاومت را برگردن آویخت.
منبع: