با اینکه آرزوی سید برای راه رفتن از بین رفت، اما هیچ‌گاه آرزویش برای زندگی از بین نرفت. می‌گفت: ناامیدی دشمن خداست و همیشه باید به لطف خدا امیدوار بود. حتی در روز‌های سخت جانبازی به دیگران امیدواری می‌داد که از لطف و مصلحت خدا غافل نشوند و نگذارند ناامیدی که بزرگ‌ترین دشمن بشر است، بر آن‌ها غلبه کند.

جانباز سیدمحمدرضا طباطبایی‌فرد گفت: مطالبه من و دیگر جانبازان حفظ کرامت است. کرامت جانبازان حفظ نمی‌شود. وقتی می‌گویم به جانبازان احترام بگذارید، منظورم این نیست که به من احترام بگذارید، این حرف من درباره دیگر جانبازان است.

جانباز نخاعی «مرتضی الیاسی» گفت: تاریخ تولد دوباره من ۲۴ مرداد ۶۶ است. ۳۱ سال از جانبازی من می‌گذرد. در این مدت هرگز پشیمان نشدم که چرا به جبهه رفتم. هر بار که خودم را بر روی ویلچر می‌بینم، به خودم افتخار می‌کنم. امروز هم اگر با شرایطی که دارم بتوانم در کشور‌های سوریه، لبنان و فلسطین مفید باشم، می‌روم.

خلبان جانباز «سیدجمشید اوشال» گفت: برخی که ادعای دوستی می‌کردند، در جنگ ایران و عراق از ما روی برگردانند. کشور‌هایی همانند سوریه دوستی‌شان را با ایران ثابت کردند. سوریه آن زمان با عراق همکاری داشت، ولی وقتی جنگ شروع شد، مخالفتش را با صدام اعلام کرد و مرز‌های کشورش را به روی عراق بست.

ایام اغازین ماه محرم که شیعیان در سوگ امام سوم خود نشسته اند و دسته ها و هئیت های عزاداری مملو از جمعیت می شود، دو عامل انتحاری در چابهار خود را برای اقدام تروریستی آماده می کنند. عامل اول توسط نیروهای امنیتی شناسایی و دستگیر می شود و به نیت شوم خود نمی رسد؛ اما عامل دوم روز تاسوعای حسینی 24 آذر ماه سال 1389، خود را در بین عزاداران منفجر می کند و باعث کشته و زخمی شدگان بسیاری از مردم چابهار می شود.

نماینده ایثارگر مجلس خواستار رسیدگی ویژه به نیاز ها و مشکلات ایثارگران مناطق سیل زده کشور شد.

اولین گلوله‌ای که شلیک کردم به تانک خورد و آن گاه بود که نیرو‌های دیگر دشمن آنقدر گلوله بارانمان کردند که ساعت ۲ بعد از ظهر مثل شب تاریک شد.

مجموعه «معجزه امید» حاصل تلاش بی وقفه استاد مهدی منعم در فاصله سالهای

مناطق نظامی و غیرنظامی کشورمان در طول هشت سال دفاع مقدس بار‌ها مورد بمباران شیمیایی ارتش بعث عراق قرار گرفت تا ایران به بزرگ‌ترین قربانی سلاح‌های شیمیایی در جهان تبدیل شود.

جانباز «باقر ثروتی» گفت: شدت مجروحیتم به حدی زیاد بود که تصور کردند من شهید شده‌ام، به همین خاطر من را به سردخانه منتقل کردند. ۴۸ ساعت بعد که خانواده برای تحویل پیکرم آمدند، متوجه شدند که در کیسه پلاستیک بخار پیچیده است و علائم حیاتی دارم.

بر یک قطعه از جغرافیا، زندگی می کنیم و سرنوشت مان مثل تار و پود قالی، در هم تنیده است. در همین جامعه زندگی می کنیم همه مان. شرایط مان هم شبیه هم است لذا اگر بپرسیم که واژه سخت را معنا کنید، می دانیم آیا؟

روز میلاد حضرت ابالفضل العباس (ع) در ماه مبارک شعبان را روز جانباز نامیدند. اما این روز برای بسیاری از آحاد جامعه هم به برکت رسانه های کشور نا مفهوم شده است.

یادداشت

فرهنگ و هنر

cache/resized/f714239526d247f01ba72774895414aa.jpg
کتاب « ب مثل بابا ع مثل عشق» به نویسندگی «فرانک ...
cache/resized/c0eb470bcee87c9607e9d980bedac252.jpg
کتاب «نارگول» مجموعه داستان‌های ترکی آذربایجانی ...
cache/resized/30ce90b265575319c4e20807f73088c9.jpg
مجموعه شعر دفاع مقدس با عنوان «سطری از رگ‌های ...
cache/resized/9b78be751016054d15384e51dce46f66.jpg
کتاب «پرواز با خورشید» سرگذشت پژوهی شهدای دهه اول ...
cache/resized/1d6bdd68195fd28182a7b5375c42b3a5.jpg
کتاب «پیام افق» مجموعه اشعار «میر داود خراسانی» ...
cache/resized/648e03a74b645c23d652f178eba18670.jpg
اکبری که نگارش «آخرین فرصت» را فرصت ناب زندگی‌اش ...
cache/resized/93f4eb7bff33a45e387b33707ce87cdd.jpg
امروز به مناسبت چهل و چهارمین هفته دفاع مقدس از ...
cache/resized/faf58c1d54b1975680b9c3141b6179d7.jpg
کتاب «بر مدار مد» بررسی تاثیر عوامل برترساز توان ...

مجوزها

Template Settings

Color

For each color, the params below will give default values
Black Blue Brow Green Cyan

Body

Background Color
Text Color
Layout Style
Patterns for Boxed Version
Select menu
Google Font
Body Font-size
Body Font-family